13 مرداد، سالروز شهادت مریم فرهانیان؛

ترکش قلب مریم برگ آخر دفتر زندگی او را ورق زد

13 مردادماه سالروز شهادت مریم فرهانیان است. وی سه سال در بیمارستان آبادان به کار امدادگری مشغول بود و مدتی نیز در بنیاد شهید در کسوت امدادگر به سرکشی از خانواده شهدا می پرداخت. شهید فرهانیان سیزدهم مرداد ماه سال 1363 در مسیر گلزار شهدای آبادان مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و به شهادت رسید.
کد خبر: ۱۷۵۴
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۲۲ - 04August 2013

ترکش قلب مریم برگ آخر دفتر زندگی او را ورق زد

فاطمه فرهانیان خواهر شهید "مریم فرهانیان" در گفتگو با خبرگزاری دفاع مقدس، با بیان اینکه خودسازی مریم او را در سن 21 سالگی لایق شهادت کرد، اظهار داشت: این شهید الگوی خود را حضرت فاطمه زهرا قرار داده بود و وظایف خود در برهه های مختلف زندگی را به خوبی انجام می داد.

خصوصات مریم از کودکی در او نمایان بود

زندگی مریم هر چند کوتاه اما پر برکت بود. او منشا خدمات زیادی به همنوعانش بود و در نهایت هم به شهادت رسید. مادرم می گفت: مریم وقتی کودک بود هم اهل قناعت بود و از هرچه داشت بذل و بخشش میکرد. شاید گفتن این حرفها در مورد مریم و دیگر شهدا، کلیشه گویی باشد اما به معنای واقعی کلمه اهل گذشت بود و حتی در جر و بحث های کودکی هم همیشه کوتاه می آمد و خودش را درگیر این مسائل نمیکرد.

بخشش در متعلقات نیز از دیگر خصوصیات او بود. گاهی پیش می آمد که افطار خودش را نیز به دیگران می بخشید و در قید و بند تعلق به هیچ چیز نبود. مریم تا مدتها هیچ حقوقی به جز هدیه هایی که بنیاد می داد، دریافت نمی کرد.

مددکار مهربان

او با وجود اینکه مددکار بود هیچگاه خود را در قالب اداری متصور نشد. او با مردم بود و خود را شریک درد و غمشان میدانست و بیشتر از اینکه خودش را در قالب اداری تصور کند خود را یار و همراه آنها میدانست. بعد از شهادت او یک بار با همراهی خانم سامری به یکی از روستاهای آبادان رفتم. به علت شباهت قیافه ای که بین من و مریم وجود داشت فکر کردند من مریم هستم.

دختران روستایی به سمت من آمده و مرا در آغوش گرفتند. در حالی که اشک از چشمانم جاری شده بود رو به خانم سامری گفتم: بین اینها و مریم چه ارتباطی وجود داشت که این گونه او را دوست دارند؟ گفت: مریم با اینها بسیار مهربان بود و سعی میکرد هیچگاه دست خالی به روستا نیاید.

کوچک ترین چیزها را هم به عنوان هدیه می آورد. با خانواده های شهدا و به خصوص مادران شهدا بسیار مهربان بود و حتی در کارهای منزل به آنها کمک می کرد. مریم بیشتر وقت خود را نیز برای رفع مشکلات آنها صرف می کرد.

مریم معتقد بود تحمل سختی ها انسان را میسازد

او معتقد بود مواجهه با سختیها انسان را می سازد. او حتی برای ازدواج هم شرایط خاصی داشت مانند ازدواج با جانباز. مریم در کارهایش با اندیشه و اعتقاد عمل می کرد و شکیبایی به خرج میداد. او با درایت تصمیم میگرفت و هیچ مسئلهای نمیتوانست رای او را به سادگی برگرداند. او به خودسازی اعتقاد داشت و هیچ چیز نمیتوانست مانع او شود. صبر و تحمل بالای او نیز از ایمان قوی او نشأت گرفته بود. در جامعه آن زمان نیز در حالی که بر سر راه زنها موانع زیادی وجود داشت، ولی او با وجود همه آن موانع به خوبی از پس مشکلات برمی آمد.

شهدا افرادی مثل همه انسانها هستند

مریم کسی نبود که از آسمان آمده باشد. او یک فرد عادی بود مانند بسیاری از افرادی که دور و بر ما هستند. همه شهدا این گونه اند و نباید آنها را دست نیافتنی تلقی کنیم. البته شاید برخی خصوصیات شهدا آنها را متمایز کند اما به هرحال نباید تصویری رویایی از آنها در ذهنمان باشد. مریم از لحاظ ظاهری بسیار آراسته و تمیز بود.

آن روزها در حالی که به خاطر شرایط جنگ نه آب بود و نه برق و همه جا بمباران میشد او به چروک نبودن لباسهایش بسیار مقید و از آشفتگی متنفر بود. از لحاظ اخلاقی هم سعی می کرد بسیار خوشرو و خوش اخلاق باشد و هیچگاه غیبت نکند. تظاهر و ریا در او راه نداشت. معیارهایش نیز چنان محکم بودند که حرف دیگران به راحتی در او تأثیر نمیکرد.

رابطه مهدی و مریم

برادرم مهدی و خواهرم مریم رابطه عاطفی قوی و مستحکمی داشتند. آنها در بحث های فکری، عقیدتی، مطالعه و فعالیتهای مختلف نیز همراه هم بودند. مریم حتی بعد از شهادت مهدی نیز برایش نامه می نوشت و مانند کسی که زنده است با او رفتار می کرد تا این ارتباط همیشه برقرار بماند. مهدی دانشآموز بسیار موفقی بود که در امتحان اعزام به خارج قبول شده و میخواست برای ادامه تحصیل از ایران برود. پدرم مخالف این کار بود. حدود بیست روز بعد از این ماجرا نیز مهدی شهید شد.

برگ آخر دفتر زندگی مریم

مادر شهیدی به نام مرزوق ابراهیمی از مریم و دوستانش می خواهد که بعد از مرگش هر سال 13 مرداد بر سر مزار پسرش حاضر شوند. آنها نیز به آن مادر شهید قول می دهند که وصیت او را انجام دهند. مریم و دو نفر از دوستانش سیزده مرداد سال 1363، در مسیر رفتن به گلزار شهدای آبادان مورد اصابت ترکش خمپاره قرار می گیرند که در این حادثه، مریم با ترکشی که به قلبش میخورد شهید می شود.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار