یکی از آزادگان دوران اسارت :

مقاومت ابوترابی برهیچ کس پوشیده نبود/ باید خاطرات اسرا بازگو شود

در دوران اسارت یکی از روزها عراقی ها خیلی مرحوم ابوترابی را کتک زدند به طوری که جسمش پر از خون شد و صلیب سرخ فردای آن روز آمد وگفت: آقای ابوترابی چه حرفی برای عراقی ها دارید با شما چه می کنند آیا شما را می زنند؟ که ابوترابی در جواب گفت: نه اینها آدمهای خوبی هستند!
کد خبر: ۱۸۵
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۶:۵۸ - 28May 2013

مقاومت ابوترابی برهیچ کس پوشیده نبود/ باید خاطرات اسرا بازگو شود

سید هادی غنی که 5 سال از سال 64 تا 69 در اسارت رژیم بعثی عراق در اردوگاه های عراقی به سر می برد در گفت وگوی اختصاصی با خبرگزاری دفاع مقدس اظهار داشت: مرحوم ابوترابی همواره خطاب به آزادگان یادآور می شدند که شما باید آبروی نظام و مسئولان را در دوران اسارت حفظ و صیانت کنید و همین مقاومت و دینداری ابوترابی در دوران اسارت سبب رحمت برای دیگر آزادگان شد و شعار همیشه پاک بودن و خدمتگزاری سرلوحه کارهای او بود.

مسئول عقیدتی سیاسی سپاه ناحیه شمال تهران در نقل خاطره ای از حجت الاسلام علی اکبرابوترابی گفت: در دوران اسارت یکی از روزها عراقی ها خیلی مرحوم ابوترابی را کتک زدند به طوری که جسمش پر از خون شد و صلیب سرخ فردای آن روز آمد وگفت: آقای ابوترابی چه حرفی برای عراقی ها دارید با شما چه می کنند آیا شما را می زنند؟ که ابوترابی در جواب گفت: نه اینها آدمهای خوبی هستند! کاری به کار من ندارند و سرشان در لاک خودشان هست! خیلی ها نسبت به واکنش مرحوم ابوترابی اعتراض کردند وگفتند سید اکبر مگر آنها تو را خونی مالی نکردند که مرحوم ابوترابی درجواب گفت: این ها دینشان مشخص نیست معلوم نیست زرتشتی اند یا کلیمی اند و یا... ولی شما مسلمان هستید که در آن زمان همه اسرا نسبت به روحیه اخلاص،تواضع و فروتنی مرحوم ابوترابی تعجب کردند.

وی در پاسخ به این سوال که آزادگان به عنوان اسوه های مقاومت و پایداری چه نقشی درماندگاری انقلاب اسلامی داشتند، خاطرنشان کرد: آزادگان ستون های انقلاب اسلامی هستند و با سختی ها و رنج هایی که این بزرگواران در دوران اسارت تحمل کردند توانستیم این انقلاب را حفظ کنیم. ماندگاری و عظمت انقلاب اسلامی به برکت خون شهدا و آزادگان است و آزادگان بالاترین نقش را در صیانت از انقلاب داشتند.ما باید مردم بویژه جوانها را نسبت به وقایع دوران اسارت و شکنجه های اسرا در اردوگاه های عراقی آشنا کنیم. ما باید جوانان را آگاه سازیم که این انقلاب به راحتی به دست نیامده است.

غنی هدف اصلی دشمنان در دوران اسارت را گمراه کردن اسرا و فاصله انداختن آنها از انقلاب اسلامی و نظام عنوان کرد وگفت: نیت دشمنان این بود که با دادن قرص نان، یک نخ سیگار، مقداری لباس ، بچه های آزاده را در دوران اسارت علیه نظام بشورانند وآنها را از انقلاب دور کنند و خیلی از مواقع دشمن وقتی با مقاومت اسرا مواجه می شد با شکنجه دادن و آتش سیگار گذاشتن برگونه های اسرا تلاش می کرد که آنها دست از مقاومت بردارند و تن به ذلت وخواسته های دشمن دهند و به امام توهین کنند. ولی خوشبختانه اسرای ما با داشتن روحیه تقوای و مقاومت باوجود شکنجه های فراوان، تن به ذلت ندادند.

وی که در عملیات کربلای ۵ توسط نیروهای عراقی اسیر شده بود  بر ضرورت ترویج فرهنگ مقاومت و پایداری در میان مردم بویژه نسل جوان تأکید کرد و گفت: آزادگان وجانبازان گنجینه های این انقلاب و نظام جمهوری اسلامی هستند و باید از بیانات و خاطرات آزادگان و جانبازان همه استفاده کنند. باید خاطرات و لحظات دوران اسارت در  دانشگاه ها، مدارس،حوزه ها، ادارات و ارگانها برای همه بازگو شود. وقتی جانباز یا آزاده ای خاطرات تلخ و شیرین خود را دردوران اسارت برای مردم تعریف می کند، ملت به خوبی درک می کنند که برای به دست آوردن این انقلاب، شهدا،آزادگان وجانبازان چه سختی هایی را تحمل کردند.

غنی در پایان درنقل خاطره ای از دوران اسارت گفت: یک روز ابریشمچی، معاون گروهک منافقین به همراه یکی دیگر از اعضای منافقین به داخل اردوگاه تکریت آمد. خود عراقی ها به او اجازه ورود به داخل آسایشگاه را ندادند و همراهش که آن هم یکی از منافقین بود با یکی از افسران عراقی وارد شدند. میخواستند با وعده های خودشان بچه ها را جذب گروهک منافقین کنند. هیچ کدام از بچه ها فریب وعدههای آنها را نخوردند و با آنان همراهی نکردند.

یکی از اسرایی که در برپایی مراسم عزاداری برای امام حسین(ع) ما را کمک میکرد مرحوم اسدالله خالدی بود. او به همراه شهید بهشتی در آلمان توانسته بودند انجمن اسلامی دانشجویان خارج از کشور را پایه گذاری  کند. مهندس خالدی توانسته بود با برپایی کلاسهای احکام، اخلاق و اصول روی بچهها تأثیرگذار باشد. او مانند طلبهها با بچهها مباحثه میکرد.

وی درادامه افزود: به خوبی یادم می آید که مرحوم خالدی توانسته بود یکی از عراقیها را هم مجذوب  وشیفته کلاسهای خود کند. آن نگهبان عراقی دیگر بچهها را نمیزد و به آنها فحش نمیداد و وقتی از او سوال کردند که چرا اینقدر متحول شدی؟ میگفت: خانمی را در خواب دیدم که به من گفت که این اسیران فرزندان من هستند مبادا آنها را اذیت کنی. به هرحال ما فرهنگ عاشورایی و امام حسین (ع) را در عراق زنده کردیم و کاری انجام دادیم که یکی دیگر از عراقیها در پشت درب آسایشگاه نماز شب میخواند.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار