سردار حاج‌باقری در گفتو گو با خبرگزاری دفاع مقدس:
فتح خرمشهر برگ برنده‌ی ملت ایران در دوران دفاع مقدس است
مهم ترین نیروهای جنگ، تخربچی‌ها بودند زیرا در کار آن ها تخصص جای چندانی نداشت بلکه قدرت و توکل بر خدا بود که آن ها می توانستند با موفقیت معابر را برای رزمندگان باز کنند و یا به اصطلاح فرماندهان که می گفتند: تخریبچی ها به میدان مین می روند تا خود را فدای رزمندگان کنند.
سردار "مرتضی حاج باقری" جانباز و رزمنده دوران جنگ تحمیلی در گفتو گو با خبرنگار خبرگزاری دفاع مقدس با اشاره به کمکهای فراوانی که کشورهای غربی نسبت به سایر عملیاتها به صدام کردند، اظهار داشت: صدام عاملی در دستان ابر قدرتهای غربی بود. آنها صدام را برای جنگ با ایرانی که ۱۸ ماه بیشتر از پیروزی انقلاب نگذشته بود، تحریک میکردند و میدانستند که ایران از لحاظ کمبود نیرو دچار مشکل است و سران قدرت این کشور را ترک کرده بودند و این موضوع باعث میشود تا ایران را شکست دهند.
سردار حاج باقری افزود: صدام در اطراف خرمشهر سنگر، خاکریز و موانع مستحکمی را ایجاد کرده بود و گمان می کرد که رزمندگان اسلام نمیتوانند خرمشهر را بازپس بگیرند؛ اما رزمندگان اسلام توانستند در عملیات پیروزمندانه بیت المقدس خرمشهر را آزاد سازند و این پیروزی جبهه اسلام، ضربهای به حامیان صدام بود تا بدانند ایران قدرتمند است.
این جانباز دفاع مقدس با اشاره به بازتاب بین المللی پیروزی ایران در عملیات بیتالمقدس بیان کرد: پیروزی در عملیات بیت المقدس دید جهانیان را نسبت به ایران عوض کرد؛ زیرا صدامی که میگفت در عرض ۴۸ ساعت من به تهران میرسم، نتوانست به هدفش برسد. پس از این موضوع تمام دشمنان ایران متوجه شدند که ملت ایران قدرتمند است؛ بنابراین حامیان صدام با وجود اینکه کمکهایشان بیشتر می شد تا از شکست نظامی رژیم بعثی جلوگیری کنند؛ اما این کار غربیها پاسخی نداد و باعث رسوایی آنها در جهان شد.
وی با اشاره به نقش مهم گروه تخریب در دفاع مقدس تصریح کرد: مهم ترین نیروهای جنگ، تخریبچیها بودند. قدرت و توکل آنها بر خدا بود که آنها می توانستند با موفقیت معابر را برای رزمندگان باز کنند و یا به اصطلاح فرمانده هان که می گفتند: تخریبچی ها به میدان مین می روند تا خود را فدای رزمندگان کنند.
آزاده ۸ سال دفاع مقدس در پایان با بیان خاطرهای از عملیات بیتالمقدس گفت: شب قبل ازعملیات بیت المقدس من و اکبر فضلی برای بازکردن معبر به منطقه رفتیم و تمام مینها را خنثی کردیم؛ اما یکی از آنها از دیدمان پنهان شده بود، من و اکبر تصمیم گرفتیم خود را روی زمین انداخته تا اگر هم میخواهد اتفاقی رخ دهد زیر پای ما دو نفر باشد. همان لحظه که میخواستیم این کار را انجام دهیم، دشمن یک منور پرتاب کرد و ما آن مین را دیدیم و خنثی کردیم. فردای آن روز نیز عملیات با موفقیت انجام شد.
