ساجد: شهيد سرتيپ منفرد نياكي، در تاريخ 8/8/1360 همان طور كه خود در نامه اش خطاب به شاعره معروف سپيده كاشاني اشاره دارد، تحت تأثير خواندن شعر زيباي ايشان در روزنامه اطلاعات كه در تاريخ پنج شنبه 31/7/1360 چاپ شده است قرار گرقته و در نامه اي كه به نمايندگي از طرف رزمندگان اسلام در خط اول جبهه ي الله اكبر ارسال شده، ضمن بر شمردن تأثير اشعار حماسي از دل برآمده بر اذهان رزمندگان اسلام، سپيده كاشاني و در حقيقت شاعران آن روز ايران را به اداي تكليف در زمينهي سرودن اشعار حماسي در جهت تقويت روحيه ي رزمندگان اسلام فرا مي خواند.
با هم اين نامه را پس از 31 سال بار ديگر مرر مي كنيم و ياد آن شهيد عزيز و ساير قهرمانان دين و ميهن را گرامي مي داريم:
هم وطن عزيز، سپيده كاشاني:
ما شعر زيباي تو را در رثاي فرزند برومند امام از يادواره ي روزنامه اطلاعات (پنج شنبه 31/7/60) خوانده ايم.
• در زير سنگرها و چادرهاي استتار شده براي حفاظت و ديده نشدن توسط دشمن بعثي عراق، ما شعر زيباي تو را با مفهوم عميق آن، به زيبايي شط روان كرخه كه در حدّ شمالي آن مستقريم، خوانده ايم.
• ما شعر زيباي تو را در اعماق شن هاي روان تپه هاي رملي(1) (ميشداغ) و (قهيل)(2) خواندهايم.
• ما شعر زيباي تو را در اين جا، در داخل سنگرهاي مان همراه با غرش توپ ها و ضمير گلوله و انفجار و تركش خمپاره ها خوانده ايم.
• ما روزهاي داغ تير و مرداد و شهريور را با گرماي بالاي 50 درجه گذرانده ايم، آن روزها اگر كسي ما را مي ديد فكر مي كرد اين جا آبله شيوع پيدا كرده است و يا همگان دچار بيماري سالك شده ايم. ما مي دانستيم كه آن ها اشتباه مي كنند، چون اين آثار سوختگي دانه هاي شن سرخ شده در كوره آتشين آفتاب است كه وزش طوفان هاي سهمگين، آن را به صورت رزمندگان پاشيده و اين چنين آبله گون شده اند.
• اين جا همه به نوبت ايستاده ايم، تا چه موقع بانگ رحيل بر آيد.
• اين جا ما بر مرگ سرخ هم سنگرهاي مان مرثيه نمي خوانيم.
• اين جا ما شاهد به خاك و خون غلتيدن سرو قد جواناني هستيم كه در گمنامي و غربت، در بيابان هاي شن زار بكر (شحيطّيه) (3) و (قهيل) مردانه جان باختند و كسي فرياد هاي شان را نشنيد.
• اين جا ما براي همرزم به خون غلتيده ي مان اشكي نمي ريزيم، چون در كاسه ي چشمان ما اشك و رطوبتي نمانده است.
• پس چه كسي بايد در رثاي اين گمنامان وطن كه در غروب غربت، خون پاكشان زمين هاي بكر ميهن ما را تطهير نموده، سرودي نو سر دهد؟
• آن ها (رزمندگان)شما را نمي شناسند.
• آن ها حتي دوست ندارند بدانند شما چگونه ايد، اما احساس ظريف شما را در قالب نيم بيت شعر:
(خطي است سرخ تا ابديت در سنگر وطن)
را بر ديوار خانه ي عمر خود، يعني سنگرهايشان در دل زمين، در شيار زمين هاي لميزرع و شن زارهاي الله اكبر، با ماژيك نوك پهن سرخ رنگ، پشت پاكت خشن سيماني با خط نازيبا نوشته اند:
(خطي است سرخ تا ابديت در سنگر وطن «سپيده كاشاني»)
• آيا باز هم بيگانه هستيم ما…؟ با آن چه كه ما را براي احساس ظريف تحسين برانگيزت به پايداري در راه وطن فرا مي خواند؟
• همه ي وجودمان گوش است و چشم، تا حضورت را با دست نوشته اي به ارمغان سنگرها ببريم تا نقل محفل عاشقان وطن پر شكوه مان باشد.
سخاوت مندي طبع روان شما را ستايش مي نمايم.
از طرف رزمندگان خط اول جبهه الله اكبر (4) ـ قهيل ـ بستان
سرهنگ زرهي ستاد ـ مسعود منفرد نياكي ـ فرمانده ي لشكر 92 زرهي خوزستان ـ 8/8/1360
1. رمل ـ شن نرم و رواني كه با باد جابجا مي شود.
2. قهيل ـ بر وزن سهيل، تپه هاي رملي بين شحيطيه و كوه ميشداغ، در شرق بستان
3. شحيطيه: بر وزن محيطيه: اسم تپه هاي شق شمال شرقي بستان و ميشداغ، رشته ارتفاعات شني كه بلند ترين نقطه ي آن 240 متر ارتفاع دارد و در شمال شهر مرزي بستان واقع است.
4. الله اكبر نام تپه ي منفردي است در غرب اهواز و شمال سوسنگرد و شرق شهر مرزي بستان.
***
پاسداشت بیست و هفتمین سالگرد شهادت امير شهيد مسعود منفرد نياكي فرمانده لشكر 92 زرهي خوزستان