به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، شناختنامه امیر سرلشکر شهید «سیدمسعود منفرد نیاکی» به قلم «صبورا محمودی» از سوی «نشر رسانش نوین» و با حمایت ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مازندران در سال 1395 به چاپ رسید.
در این کتاب 72 صفحهای به عناوینی چون «فصل شکفتن»، «بالهای پرواز»، «علوم و درجات»، «مهر ماندگار»، «آواز گنجشکها»، «رویش در لالهزار جبهه»، «پرواز تا ابدیت»، «بوستان فضیلت»، «فضایل فردی»، «فضایل اندیشگانی»، «فضایل نظامی»، «آثار باقیمانده از شهید» و «آثار منتشر شده درباره شهید» پرداخته شده است.
در بخشهایی از این کتاب آمده است:
علاقه به جهاد و حضور در جبهه
جهاد چکاد اسلام و کلید بهشت است و حفظ نظام اسلامی و ارزشهای الهی که یک تکلیف است در سایه آن تحقق میپذیرد. در فضیلت جهاد همین بس که خداوند، خود با مجاهدان وارد تجارت شده و جان و مالشان را میخرد و در برابر، بهشت جاودان را با درجات بالا به آنان ارزانی میدارد: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ» (توبه / 111). خداوند از مومنان جانها و اموالشان را میخرد که بهشت برای آنان باشد. در راه خدا پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند).
شهید نیاکی که انسانی معتقد و متدین بود، با آغاز جنگ تحمیلی بسیار علاقهمند بود که خود را به هر طریقی به مناطق جنگی برساند، حتی به عنوان یک «سرباز ساده»: «ما خودمان را هر لحظه آماده میکردیم تا ایشان عازم منطقه شود. حالا که بحث دفاع از وطن و دین بود، مسئلهای که همه ایرانیها بهخصوص خانوادههای ارتشی به آن حساسیت داشتیم و از روز اول زندگیمان دفاع از خاک و دین برای ما و همسرانمان یک اصل بود، باید منتظر هر اتفاقی میبودیم. از طرفی وقتی اصرار ایشان را جهت اعزام به جبهه میدیدم به گونهای که حتی حاضر بود به عنوان یک رزمنده ساده به منطقه برود و تجربیاتش را در اختیار دیگران قرار دهد، به خودم میبالیدم».
آمادگی برای دفاع
پس از آزادی خرمشهر، خبرنگارانی از هشت کشور برای تهیه گزارش به ایران آمدند. یکی از آنها از شهید منفرد نیاکی پرسید: «نظر شما راجع به ادامه جنگ چیست و آیا از اینکه این جنگ طولانی شده است، خسته نشدهاید؟ شهید منفرد نیاکی که در آن روز لباس عملیاتی پوشیده، سلاحی بر کمر داشت و ظاهر ایشان نشان میداد که در جنگی چند روزه شرکت داشت، بسیار با انرژی و هوشیارانه جواب داد: «ما از جنگ و خونریزی بیزاریم، ولی چون این جنگ خانمانسوز از سوی کشور عراق و صدام حسین و کشورهای پشتیبانی کننده او بر ما تحمیل شده است، این جنگ برای ما شیرین و عزیز است، چون دفاع است و تا بیرون راندن دشمن متجاوز اگر حتی سالهای زیادی طول بکشد، مردانه خواهیم جنگید».
پاسخ ارزشمند شهید منفرد نیاکی آنچنان در آن خبرنگار و خبرنگاران دیگر تأثیر داشت که همگی فرمایشات ایشان را تأیید کردند و برای انتشار یادداشت کردند».
احترام به کشتههای دشمن
سرهنگ حسین خرسندی راوی دیگری است که این ویژگی شهید نیاکی را چنین شرح میدهد: «پس از عملیات چزابه با سرهنگ برای بررسی اوضاع خط مقدم به منطقه رفتیم.
آن روزها تمام منطقه پر از تانکها و ادوات زرهی سوخته دشمن بود و حکایت از پایان یک درگیری خونین و سخت داشت. سرهنگ نیاکی به ابتکار خود، گورستانی برای کشتههای دشمن درست کرد و از آنها عکس گرفته، در دهان هر یک از آنها یک پلاک شناسایی گذاشت و آنها را با حساب و کتاب دفن کرد.
پس از جنگ برای مبادله کشتهها در منطقه استحفاظی، به جای آنکه محله به محله و قسمت به قسمت دنبال کشتهها بگردیم، با استفاده از آلبومها و اطلاعاتی که ایشان به یادگار گذاشته بودند، به گورستان اجساد عراقیها رفتیم و مبادله را انجام دادیم»
یادداشتها
«صد افسوس که چمران رفت»؛ خاطره شهید نیاکی از دکتر مصطفی چمران: یادداشتهای امیر سرلشکر نیاکی ویژگیهای خاصی دارد و در آن تاریخ و ساعات دقیق حوادث، جلسات، هماهنگیها و... ثبت شده است.
چند صفحه از این خاطرات به رابطه ایشان با گروههای نامنظم و شخص شهید چمران، به ویژه چگونگی شهادت دکتر چمران و حالات روحی شهید نیاکی در آن لحظات مربوط است.
شهید نیاکی ضمن اینکه برنامهها و دیدارهای سران ارتش، سپاه و گروههای نامنظم به فرماندهی دکتر چمران را درباره عملیات آفندی الله اکبر در اردیبهشت 1360 ثبت کرده، چنین روایت میکند: «ساعت 13، خبری تکان دهنده و ناگوار... ساعت 10:30 امروز، دکتر چمران که به دهلاویه رفته بودند، شهید شدند.
ایشان برای معرفی فرمانده جدید گردان نامنظم، آقای مقدم میرفتند که هر دو شهید شدند. صد افسوس. پیکر پاک ایشان تشییع شد و من در مراسم هفتم شهید چمران به علت تب شدید و درد شدید در ناحیه کشاله و ران و شکم حالم به شدت بد شد و دو روز در بیمارستان بستری شدم».
انتهای پیام/