قسمتي از سيم خاردار را به وسيله سيم بر بريديم و تكه هاي استخوان شهيد را به همراه لباسهاي پاره پاره شده اش، به سختي و زحمت فراوان بيرون آورديم در جستجوي پلاك شهيد كه عامل شناسايي شهيد است و يا هر عامل شناسايي ديگري كه هويت اين پيكر را روشن كند نا اميد شديم. با انتقال پيكر شهيد به مقر، دوستان با ابراز نگراني از اين كه امروز يك پيكر شهيدي پيدا كرديم اما متاسفانه گمنام مي باشد تلاش نمودند با جستجوي در داخل جيبهاي لباس و اوركت شهيد بلكه به سرنخي برسند تنها به يك كارت پرس شده كه حاوي دعاي فرج آقا امام زمان(عج) بود و در سمت ديگر آن آيه شريف « وجعلنا من بين ايديهم سداً و… » دست يافتند و آثار ديگري بر روي كارت و يا در لباس پيكر شهيد يافت نشد با نا اميدي تصميم گرفتيم با بر گزاري دعاي توسل به مادر شهدا و مفقودين حضرت فاطمه زهرا(س) متوسل شديم شايد لياقت عنايت از سوي آن حضرت پيدا نموده شهيد شناسايي شود. دعا برگزار كرديم و مصيبت حضرت زهرا(س) را خوانديم صبح يكي از دوستان به يكباره به سوي معراج هدايت شد همان كارت پرس شده دعا و آيه شريفه قرآن را بيرون آورد و به سر و صورت خود مي كشد و گريه مي كرد بعد مشاهده كرديم كه با عنايت حضرت زهرا(س) نام، نام پدر و شهر اعزام او به صورت معجزه آسايي در درون اين كارت مهر شده نوشته شده است. يدالله طالبي فرزند محمد جان اعزامي از قائم شهر.
عشق راه حق پرستم مي كند مي نخورده مست مستم مي كند
هنگام انتقال پيكر مطهر شهيدي از كنار سيمهاي خاردار، قسمتي از نوك نايلون كه شهيد در آن قرار داشت به سيم خاردار گير كرد تلاش كردم تا نايلون را از سيم خاردار جدا كنم كه ناگاه بوته هاي سبزي به همراه گل شقايق توجه ام را به خود جلب كرد گويي با همين نگاه به بوته سبز و شقايق، سيم هم از نايلون حاوي پيكر مطهر شهيد جدا شد، پيكر را به آرامي روي زمين قرار دادم و بسوي گل رفتم مقداري از بوته هاي گل را كنار زدم چشمم به پيكر مطهر شهيدي افتاد خم شدم وبه خاك و بوته بوسه زدم و پيش خودم گفتم حتي جسمهاي بدون روح شهدا نيز دوستي خود را ثابت مي كنند. اي كاش قدري از دوستي شما بين ما ها هم رايج مي شد، تا اينقدر به هم نتازيم. بله چقدر درس آموز مي باشد كه حتي در حين انتقال جدايي از هم را تحمل نمي كنند چرا كه آنها شعار يك دلي و يك رنگي را در نمازها، پنجه در پنجه هم قرائت كردند و امروز بعد از گذشت سالها از شهادت و در بيابان غربت ماندن، آن پنجه هاي دوستي از هم جدا نمي شود. در تمام دوره ي تفحص حتي يك بار نشده در كنار پيكر مطهر شهيدي خزنده موزي و ناميموني مشاهده شود اما در كنار اجساد عراقي خود شاهد بودم وقتي خاك و فلزي كه به روي جنازه هاي عراقي بوده را كنار زديم عقرب سياه رنگي روي جنازه عراقي نشسته و با حركت دم منتظر است تا زهرش را به هر چيز كه به طرفش مي رود برساند. روزي در حين تفحص شهدا پيكري را كشف كرديم درآن هنگام كه خاك را از روي پيكر شهيد كنار مي زديم بوي عطري از پيكر شهيد به فضاي اطراف پراكنده مي شد كه گوئي غنچه گل محمدي در صبحگاه دلپذير بهاري شكفته مي شد و اين خود آيتي ديگر از مقام و منزلت والاي شهيدان است.
سيد محمود ساداتي