ویژه نامه هفته دفاع مقدس91/عزیز الله نکویی:دل کندن از جبهه ها خیلی سخت بود

کد خبر: ۱۹۶۳۳۵
تاریخ انتشار: ۰۳ مهر ۱۳۹۱ - ۱۰:۲۰ - 24September 2012

وقتی عزیز الله نکویی صحبت می کنی صداقتی در کلامش است که به دل می نشیند هنوز یاد روز های جبهه و دوستان همرزماش چشمانش را تر می کند آنچه می خوانید گفتگوی  با  این جانباز سر فراز است.


عزیز الله نکویی جانباز شیمیایی با علام این مطلب اظهار داشت: متولد سال 1342 در روستای چشمه خالد اباد از توابع شهرستان اسفراین خراسان شمال هستم سال 1362 پس از اینکه حدود 11 ماه عضو بسیج بودم  از طریق لشکر 5 نصر سپاه استان خراسان از شهر مشهد به شوش در استان خوزستان اعزام شدم.

وی هدف از حضور خود در جبهه را ادای تکلیف به انقلاب و کشور خود می داند و ادامه داد: وقتی به شوش رسیدم به دلیل این که هنوز آموزشهای تکمیلی را طی نکرده بودم در بخش خدماتی مشغول فعالیت شدم .

این جانباز شیمیایی افزود: در عملیات بدر در منطقه هور الهویزه به عنوان نیروی خدماتی غذا و مهمات به پک آخر منطقه می رساندم آن زمان در لشکر 21 امام رضا گردان جبار فعالیت می کردم.

نکویی خاطر نشان کرد:حدود 11 ماه به عنوان بسیجی خدمت کردم و در این دوران بود که خط فکری ام عوض شد و عاشق جبهه و خلوص بچه های انجا شدم و دیگر نمی توانستم دل بکنم و این با از طریق سپاه وارد جبهه شدم و پس از 36 ماه حضور در جبهه به استخدام سپاه در آمدم.

وی گفت: پس از استخدام در سپاه به عنوان رابط شهرستان اسفراین با مشهد فعالیت می کردم و بعد به مدت سه سال در شهر قم واحد تبلیغات فعالیت کردم و پس از رحلت حضرت امام (ره) به تهران منتقل شدم و در سپاه  ولی امر مشغول به خدمت شدم و در حال حاضر در ایران خودرو کار می کنم.

وی درباره چگونگی شیمیایی شدنش تصریح کرد:مهر ماه سال 62 عملیات میمک بود در حین حمل مواد غذایی به  تپه شهدا صالح آباد بودم آخرین سرویسی بود که مواد غذایی را به همراه یکی از رزمندگان به منطقه می بردم که یک  خمپاره 60 خورد وسط ماشین مواد غذایی و همه غذا ها از بین رفت . من از ناحیه پا و کتف مجروح شدم و موج گرفتگی ترکش مزید بر علت شد وقتی به بیمارستان صحرایی منتقل شدیم به دلیل شدت صدمات من را به  ایلام اعزام کردند.

 نکویی در ادامه از دوباره شیمیایی شدنش در عملیات بدر گفت:در عملیات بدر در منطقه هور الهویزه معاون تدارکات بودم و وظیفه من تامین تجهیزات و مهمات به آخرین خط هور الهویزه به نام موقعیت شهید برونسی بود در آنجا هواپیماهای 14 f  عراق  آخرشب عقبه و پمپ بنزین را بمباران کردند و در آنجا برای بار دوم شیمیایی شدم.

وی با یاد آوری خاطره ای از دروان دفاع مقدس به صحبتهایش ادامه داد: فرمانده گردانی داشتیم به نام شهید شجیعی که رد بسیار لایق و شجاعی بود خاطرم هست در زمان زیادی به شروع عملیات بدر نمانده بود که که خبر مرگ خواهرش را به او رساندند و وی در یک جمله انا لله و انا الیه راجعون خداوند او را بیامرزدهرچه به او اصرار شد که مرخصی برود گفت ما در حال عملیات هستیم و تا تکلیف عملیات روشن نشود  نمی توانم بروم  حتی از از رده بالا به او گفتند که می تواند در مراسم ختم خواهرش شرکت کند اما زیر بار نرفت و گفت  فاتحه ای از اینجا برای خواهرم می خوانم  می ترسم بروم و برگردم از عملیات جا بمانم.                      در عملیات کربلای4 شجیعی به شهادت رسید.

این جانباز شیمیایی درباره شرایط جسمی اش افزود: اکنون جانباز 25 درصد شیمیایی هستم و از ناحیه ریه ها ،چشم به دلیل عوارض گاز خردل و از ناحیه گوش به دلیل اثرات موج انفجار دچار مشکلات عدیده ای هستم.

وی از خانواده اش یاد کرد و گفت: سال 64 ازدواج کردم همسرم خانم صدیقه جعفری دبیر دینی و عربی فلسفه و منطق است و به دلیل ایمان قوی اش حاضر شد که با من در آن زمان بیشتر وقتم را در جبهه حضور داشتم ازدواج کند و در تمام این سالها پشتیبان من بوده است  و پا به پای من بوده است و فرزندانم و خانواده را اداره کرده است و حتی به عنوان دبیر نمونه انتخاب شده اند. در حال حاضر با لطف خداوند دو فرزند دارم

دخترم  که دانشجوی رشته حسابداری است و پسرم که مشغول به تحصیل در رشته معماری است .

وی در پایان نکته ای را یادآور شد:جوان ها درس بخوانند درسشان را ادامه دهند که کشورمان نیازمند به آدم های باسواد  است که با تلاش و کوشش و دوری از کاستی و تنبلی و داشتن صداقت به پیشرفت کشور بیاندیشند و در زندگی و برخوردهای اجتماعی جوانان ما تا آنجا که می توانند خوش خلقی و محبت را سر لوحه کار خود قراردهند.

گفتگو از هما زحلی


قرابنیان سلاح شیمیایی
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار