همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس، قصد داریم با نگاهی دوباره دارد به برخی از آثار شاخص داستانی نوشته شده با موضوع این حماسه. بدیهی است که این نگاه به دلیل نزدیک به سه دهه از آغاز جنگ تحمیلی به تبع آن آغاز داستاننویسی در این حوزه، نگاهی گاه همراه با انتقاد و البته متوجه به اقتضائات زمانی خلق این آثار داستان خواهد بود. به امید اینکه این مرور بتواند راه را برای خلق آثار نوگریانه و خلاقانه بیشتر در این حوزه ادبی بیش از پیش باز کند.
در میان منتقدان ادبیات دفاع مقدس به طور کلی دو دیدگاه برای نقد و بررسی آثار منتشر شده در این حوزه وجود دارد. نخست دیدگاهی که اثر را از حیث ماهیت و نوع ساختار متن مورد واکاوی قرار میدهد و دیدگاه دوم دیدگاهی است که اثر را از منظر زمان و مکان خلق آن مورد توجه قرار میدهد.
طبیعی است که از نظرگاه نخست اثر به عنوان یک واقعیت مستقل به دور از موقعیت خلق خود مورد بررسی قرار میگیرد و در دیدگاه دوم به تبع موقعیتی که رمان در آن خلق شده است، مورد توجه منتقد قرار میگیرد.
«نخلهای بیسر» قاسمعلی فراست از هر دوی این نظرگاهها میتواند مورد نگاه انتقادی قرار گیرد و حرفهای قابل اعتنایی را برای نویسنده و منتقد ادبیات داستانی دفاع مقدس امروز به همراه داشته باشد. چرا که این اثر در زمره نخستین آثار داستانی قابل اعتنا در حوزه ادبیات پایداری است و از نخستین تجربیات نویسنده در آن سالها به شمار میرود.
فراست در «نخلهای بیسر» به داستان اشغال خرمشهر و مقاومت مردمی در برابر آن میپردازد. داستانی که تا پیش از آن و حتی تا سالها پس از آن هم دستمایه خلق اثر داستانی قرار نگرفت و گویا انتشار این رمان توام با خلق ذهنیتی بوده است که تا همین اندازه داستاننویسی درباره خرمشهر را کافی میداند.
اینکه بخواهیم «نخلهای بیسر» را رمان و یا خاطرهای داستانی بدانیم، نخستین محل اختلاف در نقد این اثر است. فراست در مقام نویسنده این اثر در مقدمه کتاب، این اثر را واقعیتی برگرفته از حقیت یاد کرده و در موخره آن نیز عنوان داشته است که سعی داشته تا هر آنچه از حقیقت در پیش چشم داشته تا حد مقدور در اثر بگنجاند. با این وجود به نظر میرسد که او در تبدیل این واقعیات به آنچه میتوان رمان نامید، کمی شتابزده عمل کرده است.
هجوم بیش از اندازه صحنههای جنگی و شاهد مثال آوردن از افراد و شخصیتهای حقیقی جنگ از سویی و سیر سریع حوادث در این متن، استناد داستانی آن را وزن قابل اعتنایی بخشیده است، اما با این وجود نخلهای بیسر از نبود یک محوریت داستانی متمرکز که داستانهای فرعی و حوادث مستند جنگ خرمشهر پیرامون آن ساختار گرفته باشد، رنج میبرد.
از سوی دیگر باید توجه داشت که این رمان به عنوان یکی از نخستین تجربیات نویسنده خود و حتی گونه منسوب به تبع دارای کاستیهایی است که شاید به اقتضای زمان در موقعیت خلق و انتشار اثر قابل پرداخت نبود، اما در نگاه ساختارشناسانه و منتقدانه به این اثر نمیتوان منکر این بود که فراست با وجود خلق شخصیت درخور اعتنا در این رمان و نیز بازآفرینی صحنههای واقعی از مقاومت خرمشهر از پس خلق داستانی که زاییده خیال او در میان این همه واقعیت باشد، بر نیامده است.
جنس کلام فراست در این رمان از دید امروز گاه و بیگاه به سوی کلیشهسازی پیش رفته است. کلیشههایی که گاه و بیگاه در برخی آثار سینمایی ساخته شده تا پیش از انتشار این اثر در سال 1362 نیز میتوان سراغی از آن گرفت، اما هوشمندی و زمانشناسی نویسنده در به کار گرفتن از آنها در زمان خلق اثر را نمیتوان انکار کرد و باید در مقابل آن کلاه از سر برداشت؛ چرا که درست در زمانهای ابراز شدهاند که مخاطب آن به آنها نیازمند بوده است.
در کنار این موضوع، وقایعنگاری مستند از رخدادهای مقاومت سی و سه روزه خرمشهر به چنین شیوه عریان و جذاب و معرفی برخی شخصیتهای کلیدی در این زمینه و تلاش برای ترسیم روحیه ایثارگری و از جان گذشتگی مدافعان خرمشهر در این اثر که به خوبی توسط فراست در قالب دیالوگهای دو یا چند جانبه آمده از دیگر نقاط قوتی است که «نخلهای بیسر» به نام خود ثبت کرده است.
فراست در مقام نویسنده این اثر و با وجود هدفی دراماتیک که چیزی جز نمایش مظلومیت خرمشهر در دروان دفاع مقدس نبوده است به بازتاب دادن برخی از نظرگاهها و دیدگاههای سیاسی خود در این اثر نیز بیتوجه نبوده است و گاه در قالب ناسزاگوییهای شخصیتهایش به بنیصدر و دولت او و گاه با حضور دادن موضوعاتی چون خیانت دولت، مساله نفت، موضوع فلسطین و حتی موضوعی چون گرفتاری و سردرگمی دولت، سعی داشته تا نقطه نظر و تحلیل خود را در فضای داستان بگنجاند؛ صرف نظر از این که آیا ورود به چنین ساحتی آن هم به شیوه عریان به یک اثر داستانی امکانپذیر خواهد بود یا نه، باید جسارت او را در این زمینه نیز ستود.
در یک نگاه کلی باید عنوان داشت، شاید اگر از نگاه امروز به این اثر نگاهی بیندازیم، بتوان از حیث ساختار روایی و استخدام کلمات بر آن خردههایی گرفت، اما این موضوع را نیز از یاد نخواهیم برد که این رمان سرآغازی در خلق آثار مشابه با خود در گونه ادبیات جنگ به شمار میرود و لذا با کمی اغماض میتوان نوع استفاده از زبان و بیان گفتار در متن و نیز شیوه روایت در ساخت رمان را از آن پذیرفت.
-----------------
حمید نورشمسی