رمان دفاع مقدسی «جمیل» نوشته «حسن گلچین» منتشر شد

کد خبر: ۱۹۶۴۶۸
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۰۵ - 09October 2012
بیش از 3 دهه از آغاز جنگ تحمیلی رژیم بعثی علیه ایران اسلامی می‌گذرد، بیش از سه دهه از آغاز روایت پایمردی، شور و شعور تجربه‌ها، ثبت خاطره‌ها و خزانه پربار معرفت جوانان این سرزمین پرگهر می‌گذرد و همچنان حر‌ف‌ها، نقل‌ها، قصه‌ها و سینه‌های پردرد باقی است.

شاید فرصت آنان که باید چند دهه پیش، از این رویداد ماندگار تاریخی می‌نوشتند، به نسل امروز رسیده باشد، نسلی که ریشه در آن همه ایثار دارد و به فکر ثبت آن تجربه‌های از یاد نرفته است.

بدون آنکه قصه اغراق، مبالغه و یا نقد غیر منصفانه‌ای در کار باشد، رمان «جمیل» با جذابیت خاص خود، به خوبی زوایای ناگفته‌ایی از دفاع مقدس را واکاوی کرده است و آمیزه‌ای از عشق، تعالی و ایثار را بیان می‌کند.

نویسنده رمان دفاع مقدسی «جمیل» در این اثر سعی کرده تا داستان را با زبانی ساده و روان و در دوازده فصل برای مخاطبشان روایت کند.

داستان این کتاب اینگونه آغاز می‌شود:

خسته بودم و رنج سفر در همه رگ و پی‌ام جاری بود، از وانت زهوار در رفته حنتوش که پایین پریدم، احساس راحتی کردم. تمام استخوان‌هایم در اثر ضربات دست‌اندازها درد می‌کرد، شیخ فیصل، بزرگ طایفه رفات، در میدان روستا، نزدیک ایستگاه آبادی در حال رفتن به مسجد بود، من را که دید، ایستاد و صدا زد: «جمیل!».

دستی به لباس‌های نظامی‌ام کشیدم و خودم را که پر از گرد و خاک شده بودم تکاندم،ساک سفری را برداشتم و نزدیک شیخ رفتم و گفتم: «السلام و علیک یا شیخ»، شیخ لبخندی زد و جواب داد: «علیکم و سلام پسرم، می‌بینم که تازه از سفر رسیدی»، گفتم: «بله، همین الان رسیدم«.

چند قدم دیگر جلو رفتم و تند ساکم را زمین گذاشتم و دستش را بوسیدم، شیخ دستی بهریش‌های بلندش کشید و گفت: «پسرم خدمت چه طور بود؟»، لبخندی زدم و گفتم: «شیخ من به استخدام ارتش درامدم و الان هم در حال گذراندن پایان دوره آموزشی در شیراز هستم، انشاالله بعد از دوره آموزشی به ما درجه می‌دهند و من رسماً افسر ارتش می‌شوم».

«احسنت پسرم، مرد آن است که به بازو و شرافت خودش تکیه کند نه مال و منال پدر، تو با اینکه از کودکی یتیم شدی و هیچ خاطرهای از پدر مرحومت نداری، اما ثابت کردی که مردی و می‌توانی روی پای خودت بایستی، این قیمت دارد پسرم؛ قدر بدان. پدر خدا بیامرزت، جمال هم یک پا مرد بود، درست مثل خودت، نان بازویش را می‌خورد و سعی می‌کرد لقمه حرام توی سفره‌اش نیاید، وقتی امروز تو را در لباس زیبای ارتش دیدم، به جای بابای خدا بیامرزت، به خودم بالیدم مطمئنم اگر او هم زنده بود همسن حس من را داشت».

شرکت «اندیشه‌ورزان آریا» کتاب «جمیل» نوشته «حسن گلچین» را در 255 صفحه و با قیمت 6800 تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است.
نظر شما
پربیننده ها