چه قدر شکسته شده بودی محمد.این را وقتی سرت را از روی فرمان ماشین بلند کردی ٬فهمیدم.از آن همه چینی که به پیشانیت افتاده بود٬از آن همه تارهای سفیدی که بین ریش ها یت دویده بود.آمده بودم دعوایت کنم .بگویم تو چه مردی هستی که زن و بچه ات را شش ماه به امان خدا ول می کنی و می روی ؟بعد هم که دیدم خوابت برده ٬ می خواستم بگویم بعد از این همه وقت هم که ما آمده ایم ٬ خوابت برده.اما همه این ها تا وقتی بود که چشم هایت را باز نکرده بودی.خسته بودی محمد ٬خسته.این یکی را از سرخی چشم هایت که انگار خاطره ی خواب را هم فراموش کرده بودند ٬ فهمیدم.واز نگاهت که انگار سنگینی همه ی غم های دنیا را روی دوشش گذاشته بودند.
یادت هست ؟نتوانستم چیزی بگویم.حتا نتوانستم جواب سلامت را بدهم .فقط دلم می خواست بگویم دلم برایت تنگ شده تنگ تنگ...
نیمه پنهان ماه عبادیان به روایت همسرشهید
شهید "محمد عبادیان" از فرماندهان دوران دفاع مقدس می باشد که در 23 دی ماه سال 1365 در منطقه عملیاتی کربلای پنج به درجه رفیع شهادت دست یافت
.شهید عبادیان مسئول مهندسی لشگر27 محمدرسول الله(ص) بود.
برای مشاهده آلبوم تصاویر شهید"محمد عبادیان" اینجا کلیک کنید.