مقاله حاضر مجموع دو مصاحبه با استاد شهید مرتضی مطهری در روزهای پیش از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی است. در تکمیل این مقاله از یادداشتهای باقیمانده از استاد و نیز دو کنفرانس ایشان یکی در دانشکده الهیات و دیگری در مسجد فرشته استفاده شده است.
*در اینجا هم منظور بازگشت است اما بازگشتهای خوب. بدین ترتیب روشن میشود که کلمه انقلاب در قرآن حاوی مفهوم تقدس یا ضد تقدس نیست. انقلاب بعدها در اصطلاحات فقهی و بیشتر از آن در اصطلاحات فلسفی معنی دیگری پیدا کرد. فقها در باب مطهرات یکی از امور پاک کننده را انقلاب میدانند که گاهی از آن به استحاله تعبیر میکند و گاهی نیز استحاله و انقلاب را دو چیز جدا به حساب میآورند. در اصطلاح فلاسفه معنی انقلاب از این هم محدودتر و مضیقتر میشود.
فلاسفه انقلاب به جایی میگویند که ذات و ماهیت یک شی لزوما عوض شده باشد. بحثی هم برای فلاسفه مطرح بود که آیا انقلاب ماهیت ممکن است یا ممکن نیست. اصالت ماهیتیها آن را ناممکن میدانستند و از این جهت عملیات کیمیاگران را که نوعی انقلاب ماهیت بود تخطئه میکردند. اما اصالت وجودیها نه تنها انقلاب ماهیت و ذات را امری ممکن میدانستند بلکه هر حرکت استبدادی یعنی حرکت از نقص به کمال را انقلاب آنا فانا در ماهیت میدانستند.
اما انقلاب در زمان ما معنای خاص دیگری پیدا کرده است. امروز این کلمه یک اصطلاح جامعه شناسی و فلسفه تاریخ است. عربها، انقلاب به معنی اخیر را ثوره مینامند و اروپاییها رولوسیون.
انقلاب به معنایی که در جامعه شناسی مطرح است همان دگر شدن است، حتی نباید بگوییم دگرگون شدن زیرا دگرگون شدن یعنی اینکه گونه و کیفیتش جور دیگر بشود. به عوض باید بگوییم دگر شدن یعنی تبدیل شدن به موجود دیگر.
شعری اقبال دارد راجع به قرآن که در آن دگر شدن را به همین معنا به کار برده است. در قسمتی از آن میگوید:
نقش قرآن چونکه در عالم نشست
نقشههای پاپ و کاهن را شکست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابی نیست چیزی دیگر است
چونکه در جان رفت دیگر شود
جان که دیگر شد جهان دیگر شود
غرض من همین بیت اخیر است. اقبال میگوید قرآن روحها را منقلب میکند و از این راه، در جهان انقلاب بوجود میآورد. با آنکه در اصطلاح جامعه شناسی و فلسفه تاریخ، انقلاب تنها در مورد انقلابهای اجتماعی به کار میرود ولی توجه به روح این کلمه نشان میدهد که انقلاب انواعی دارد و من در اینجا فهرست وار این انواع را ذکر میکنم و بعد راجع به علل و انگیزهها و در حقیقت ماهیت انقلابها سخن خواهیم گفت. گاهی در برخی از انسانها انقلاب پیدا میشود و این از انواع انقلاب فردی است یعنی تعلق به یک فرد دارد و این نوع انقلاب بر دو قسم است، حیوانی و انسانی.
دیدهاید که بعضی از افراد گاهی به عللی حالتی پیدا میکنند که همه چیز را فراموش میکنند و تنها در راستای یک هدف به راه میافتند و البته این هدف هدفی جاه طلبانه و شهوت جویانه است.
آن داستان معروف در چهار مقاله عروضی به امیر خجندی نمونه بسیار خوبی از این گونه انقلابهای حیوانی است. ظاهرا از او میپرسند چه طور شد تو که یک خربنده -خرکجی- بودی به این امارت و ریاست رسیدی. جواب داد از دو بیت که در دیوان حنظله باد غیسی خواندم و آن دو بیت این است:
مهتری گربه کام شیر در است
شو خطر کن زکام شیر بجوی
یا بزرگی و عز و نعمت و جاه
یا چو مردانت مرگ رویاروی
از وقتی این شعر را خواندم با خود گفتم یا باید به عز و نعمت و جاه برسم و یا باید بمیرم. این شوق آنچنان در من نفوذ کرد که با تمام قدرتم به کوشش و تلاش پرداختم تا اینکه به اینجا رسیدم.
این حالت یک انقلاب است اما انقلابی فردی. نمونه دیگری از انقلابهای فردی عشق است که قبل از هر چیز از نظر کشف ماهیتش مورد نظر فلاسفه است. بوعلی در باب عشق رسالهای دارد. ملاصدرا فصل مشبعی را به عشق و بیان ماهیت و اقسام آن اختصاص داده است. با همه نظرات مختلفی که در باب عشق وجود دارد، همه قبول دارند که این امر نوعی انقلاب درونی و فردی است.
نوع دیگری از انقلاب فردی که شایسته است از نظر روانشناسی و فلسفی و اجتماعی و انسانشناسی مورد مطالعه قرار بگیرد توبه است.
توبه قیام فرد است علیه خودش. قیام مظلوم است علیه ظالم. قیام مقامات عالی و درجات عالی انسانی علیه مقامات دانی خودش است انقلاب انسان بما هو انسان علیه انسان به ما هو حیوان است.
اینکه انسان گاهی به مرحلهای میرسد که خود علیه خود بپا می خیزد. از خود مطالبه حقوق میکند از خود انتقام میگیرد خود را مجازات میکند. مسئلهای است قابل بررسی و از این جهت توبه درست مثل انقلاب اجتماعی است در انقلابات اجتماعی هم یک اکثریت مظلوم علیه یک اقلیت ظالم قیام میکند و از آنها انتقام میگیرند و آنها را مجازات می کنند. توبه نشان دهنده نوعی ترکیب قوا و غرایز در وجود انسان است که در حیوان نظیرش وجود ندارد.
حضرت علی (ع) توبه را به نحو جامعی تفسیر فرموده است. مردی به خدمت علی (ع) آمد و صیغه استغفا را انشا کرد:
استغفرالله ربی و اتوب الیه
اینها که مثال زدم همه در مورد انقلابهای فردی بودند. اما انقلابهای اجتماعی هم انواع گوناگون دارند.
از جمله انقلاب صنعتی نظیر انقلابی که در انگلستان در سه قرن پیش پیدا شد یا انقلاب علمی و فرهنگی نظیر رنسانس و یا انقلاب ادبی مثل آنچه که در صدر مشروطیت رخ داد و انقلاب مذهبی نظیر انقلاب ما و ...
ادامه دارد...