در بیمارستان ساسان با او گفتگو کردیم. ساده و صمیمی بود. از صفا و پاکی مردم زادگاهش گفت. از آنها که چون سیلی خروشان به سوی جبهه های نبرد حق علیه باطل، جاری شدند. علی محمد نقی بیرانوند، جانباز شیمیایی 70 درصد، این روزها رنج دوری از شهر و مردم آنجا را تحمل می کند.
حاصل گفتگوی ما را با این عزیز می خوانید:
علی محمد نقی بیرانوند به روزهای حضورش در جبهه اشاره می کند:
سال 61 از طریق بسیج خرم آباد به گردان امام حسن ، تیپ عاشورا اعزام و آرپی جی زن بودم .
همان سال در عملیات طریق القدس شرکت کردم . عملیات نیمه های شب شروع شد . نزدیک صبح چند هواپیمای عراقی به منطقه آمدند . آنها در ارتفاع پایینی از سطح زمین حرکت می کردند. تلاش کردیم تا آنها را منهدم کنیم، اما موفق نشدیم.
وی می افزاید: بعد از چند لحظه چند راکت به منطقه انداختند. ابتدا فکر کردیم بمب ها عمل نکردند؛ اما بعدچند لحظه راکت ها منفجر شد و گرد سفید رنگی تمام فضا را پر کرد. بچه ها فریاد زدند «شیمیایی شیمیایی!»
بوی سیر و سبزی گندیده می آمد. چند نفر از بچه ها که در نزدیکی بمب ها بودند بدنشان به شدت سوخته بود. آنها از درد و سوزش زیاد فریاد « یا حسین(ع) و یا زهرا(س)» سر می دادند. شرایط خیلی بدی بود.
ماسکم زدم بچه هایی را که شرایط بدی داشتند با چند ماشین به عقب منتقل کردیم.
بیرانوند درباره مجروحیتش می گوید:
آن زمان متوجه عوارض شیمیایی نشدم . بار دیگر در همان سال و در عملیات آزاد سازی سوسنگرد شرکت کردم. دشمن به شدت منطقه را بمباران می کرد. یکی از بچه ها مجروح شده بود؛ او را در آغوش گرفتم تا به عقب منتقل کنم قبل از اینکه به آمبولانس برسم یک گلوله به کمرم اصابت کرد و روی زمین افتادم. احساس کردم هر دو پایم سست شده دیگر متوجه چیزی نشدم. زمانی که چشم باز کردم خودم را در بیمارستان تختی اهواز دیدم. پاهایم بی حس بود هر چه تلاش کردم، نمی توانستم آنها را تکان دهم. یکی از پرستاران آمد و گفت که قطع نخاع شده ام. همان باعث شد که دیگر نتوانم به منطقه برگردم.
علی محمد در ادامه به حضور پدرش در جبهه اشاره می کند : بعد از بازگشتم از جبهه، پدرم به منطقه رفت.
سال 62 در عملیات جفیر هر دو پایش قطع شد. پدرم 17 روز در بیمارستان طوس تهران بستری بود. بعد از آن به علت خونریزی شدید در بیمارستان به شهادت رسید .
این جانباز شیمیایی و قطع نخاع از شدت گرفتن عوارض شیمیایی اش بعد از جنگ می گوید :
سال 76 به علت تنگی نفس شدید به بیمارستان منتقل شدم. با انجام آزمایش های مختلفی که پزشکان انجام دادند علت این عارضه را بروز اثرات عامل شیمیایی دانستند. وقتی بیشتر شد سرفه می کردم از گلویم خون می آمد این عوارض به مرور زمان در بدنم بیشتر شد و من از آن روز به بعد هر چند ماه یکبار در بیمارستان بستری می شوم . در حال حاضر به علت مصرف بیش از حد دارو از ناحیه کلیه و معده دچار مشکل شده ام .
از خانواده اش می پرسیم: سال 59 با خانم « حوریه قلی زاده » ازدواج کردم . و ثمره این زندگی سه فرزند به نام های « فاطمه » ، « داوود » و « مطهره » است . هر سه فرزندم دانشجو هستند .
وی در پایان خاطر نشان می کند: گسترش فساد و فحشا در بين جوانان از سياستهاي اصلي رژيم شاه بود و نخستين كاري كه امام كرد هويت بخشيدن به مردم بود كه باور كنند كه خودشان انسانند و خيلي از كارها را خودشان ميتوانند انجام دهند.
امام(ره) ذلتپذيري و ضعفي كه در مردم وجود داشت را از آنان گرفت.
جوانان نسل امروز باید ادامه دهنده راه قرآن و انبیا باشند و اجازه ندهند دشمنان به افکار و عقایدشان تجاوز کنند.
به اعتقاد من تنها راه رسیدن به خدا و سعادتمندی، پیروی از ولایت فقیه است .
همه باید تلاش کنند تا هشت سال دفاع مقدس برای همیشه در اذهان ماندگار بماند و همه بدانند که ایران هیشه سربلند و آزاد است.
انتهای گزارش