سید ناصر حسینیپور شامگاه شنبه در آیین برگزاری بیستمین یادواره شهدای دانشجوی استان کهگیلویه و بویراحمد با نام «از فلوریدا تا فتحالمبین» گرامیداشت شهید هدایتالله طیب و 81 شهید دانشجوی استان کهگیلویه و بویراحمد اظهار داشت: برخی برای ماندن خود در دنیای کنونی راه پذیرش سلطه را انتخاب کردهاند که از جمله اصلیترین دسته سازشکاران میتوان به حکام کشورهای عربی اشاره کرد.
وی، راحتی و آسایش را دلیل عمده این دسته برای پذیرش سلطه عنوان کرد و ادامه داد: این دسته از سلطهپذیران عاقبت روشنی ندارند.
حسینی راه دیگر را متعلق به فرزندان روحالله دانست و خاطرنشان کرد: این دسته کسانی هستند که وقتی برای خنثی کردن مین دو چشم خویش را از دست میدهند، امروز دیگر نمیتوانند پس از گذشت بیش از 22 سال صورت دختران خود را ببینند.
این جانباز و آزاده دفاع مقدس با بیان اینکه اگر میخواهیم قدر شهدا را بدانیم باید آن طرف خاکریزها را بشناسیم، تصریح کرد: در عراق مثلی به نام کباب ماهی عبدالمنعم در کنار رود دجله وجود دارد که بعثیها میخواستند بر فرزندان حضرت روحالله سرگذشتی همچون ماهیان رود دجله را پیاده کنند.
حسینی در ادامه با اشاره به مثل کباب ماهی عبدالمنعم عنوان کرد: در کنار رود دجله یک دیواره بتنی قرار دارد که در آن میخهای متعددی کوبیده شده و قلابهای ماهیگیری به آنها وصل است که این قلابها به صورت شبانهروزی ماهیهایی را صید میکند و هنگامی که مسافری از راه میرسد، یکی از قلابها را از آب خارج میکند و ماهی را از آب میگیرد و کباب میکند و سرگذشت این ماهیهای نگونبخت در دست مسافران گرسنه است.
راوی کتاب «پایی که جا ماند» اضافه کرد: بعثیها در زندانهای مخوف صدام ما را به ماهیهای کبابی عبدالمعم تشبیه میکردند که سرنوشتی آنگونه در انتظار داشتیم.
وی به دیگر خاطره خود از زندانهای عراق اشاره کرد و افزود: آنها به اندازهای از ایرانی متنفر بودند که ما را موجود اضافی تلقی میکردند و میگفتند که خداوند سه موجود ایرانی، مگس و یهودی را اضافی خلق کرده است و به مردان عراقی که همسر ایرانی داشتند، دستور داده بودند زنان خود را در ازای مبلغی طلاق دهند.
حسینیپور با بیان اینکه برای اعتلای نظام جمهوری اسلامی زجرهای اینچنینی کشیده شده است، گفت: جوانان و به خصوص دانشجویان باید به هوش باشند و بدانند که برای رسیدن این میوه به دست آنان خون دلها خورده شده است.
وی با انتقاد از روند کاری جنبش دانشجویی در طول سه دهه اخیر و با بیان اینکه بدترین سرگذشت این جنبش در دوره اصلاحات بود، افزود: در دوره اصلاحات دانشجویان برای دختر دانشجویی که به دلیل عدم تزریق یک آمپول پنیسیلین جان خود را در دانشگاه از دست داده بود، تحصن نمیکردند، اما برای دستگیری چند جاسوس داخلی که غلام حلقه به گوش استکبار شده بودند، 10 روز تحصن میکردند.
وی، ایجاد شکاف طبقاتی در دوره سازندگی را به دلیل خاموشی مطلق جنبش دانشجویی در این دوره دانست و با بیان ویژگی این جنبش در دوره دولت کنونی اظهار داشت: جنبش دانشجویی در دوره دولت اصولگرا به طور کل خنثی بود، چراکه دولت شعارهایی را داد که دیگر جای حرف برای کسی باقی نگذاشت و جنبش دانشجویی نیز به همین دلیل خود را فارغ از حضور در صحنه و خلق شعارهای دیگر دانست و به همین اکتفا کرد.
راوی کتاب «پایی که جا ماند» به پیچ تارخی کنونی اشاره کرد و با ابراز تأسف از اینکه امروز حدود چهار هزار نفر وهابی مدارس خود را برای جنگیدن علیه دولت سوریه و قرار گرفتن در کنار تروریستها تعطیل میکنند، اذعان داشت: آیا جنبش دانشجویی تاکنون برای قرار گرفتن در کنار مردم و دولت سوریه ابراز آمادگی کرده است.