فیلم دفاع مقدس زیر سایه جشنوارههای جناحی
میتوان انتظار داشت که فیلم کوتاه در ایران که خواسته و ناخواسته زیر سایه فیلم بلند مغفول مانده بود، نفس بکشد و رشد کند. نگاه مدیران این جشنواره نیز نگاهی حرفهای بود، که حتما نتایج خوبی به همراه خواهد داشت.
از این نظر نقدی متوجه فرید فرخندهکیش و همکارانش نیست. بحثی که در ادامه به آن خواهیم پرداخت این است که در میان بخشهایی که داوری شد هیچ فیلمی در موضوع دفاع مقدس و مدافعان حرم نبود، درحالی که بنا به گزارش فرید فرخندهکیش 33 فیلم در این بخش به نمایش درآمد که حتی یک فیلم هم در رقابتهای جشنواره جایزهای دریافت نکرد.
یکی از خبرنگاران در اولین نشست خبری جشنواره 33 فیلم کوتاه تهران به فرید فرخندهکیش با لحن معترضانهای گفت: «ظاهرا آب شدن برفهای کوه هیمالیا برای شما مهمتر است، در حالی که هیچ بخشی به مدافعان حرم اختصاص ندارد».
بسیاری از کنار این حرف گذشتند و مدیران جشنواره با اشاره به 40 شاهد خود را تبرئه کردند که از سینمای مقاومت غافل نیستند، اما برگزاری جشنواره و بیمهری عامدانه به سینمای دفاع مقدس و مقاومت نشان داد که اعتراض آن خبرنگار چندان بیراه نبود.
حمایت نکردن از سینمای دفاع مقدس در حوزه فیلم کوتاه باعث میشود این دیوار کج وقتی به فیلم بلند و جشنواره فجر میرسد با ویرانی به آثاری ضد دفاع مقدس تبدیل شود. وقتی در جشنواره 33 فیلم کوتاه با این سیاست رو به رو هستیم بیاعتنایی داوران فجر نسبت به «بادیگارد»، «ایستاده در غبار» و «سیانور» چندان عجیب به نظر نمیرسد.
آیا از میان 33 فیلمی که با موضوع دفاع مقدس به جشنواره راه یافتند حتی یک فیلم شایستگی حضور در میان برندگان را نداشت؟ دریافت تندیس و جایزه نقدی و حمایت از فیلم بعدی که هیچ، حتی یکی از فیلمهای دفاع مقدسی نیز دیپلم افتخاری هم کسب نکرد!
نگاه جناحی و سیاسی که در جشنواره فجر به اوج خود رسیده بود و باعث شد اثری چون «سیانور» کنار گذاشته شود، بر سر جشنواره فیلم کوتاه تهران نیز سایه انداخته است. اشاره به 40 شاهد که کلیپی هم از آن در مراسم اختتامیه پخش شد، تنها متنی از سوی مدیران این جشنواره بود تا بر سر دفاع مقدس بگذارند.
باید مدیران فرهنگی که چنین جشنوارههایی را برگزار میکنند یک خانه تکانی در ذهن خویش انجام دهند، شاید از فرو نشستن خاک آن و شستن چشمها روشنایی و نگاه تازهای حاصل شود. ما نمیتوانیم در برگزاری جشنوارهها جهانی فکر کنیم. چرا که نگاه کنونی حاکم بر جهان با اندیشه اسلامی ما همخوانی ندارد.
این عبارت به معنای انزوا طلبی نیست، بلکه به معنای کسب اقتدار در حوزه فرهنگ جهانی است. چرا آمریکا و اروپا میتواند در برگزاری جشنواره نگاه سیاسی خود را به فیلمهای ما تحمیل کند و از گرفتن جایزههای آنها مشعوف شویم؛ ولی ما نمیتوانیم؟ چرا دلیل ارسال فیلم «فروشنده» به اسکار این است که به نگاه مدیران اسکار نزدیک است؟ این رفتار زیر بیرق دیگران رفتن است و به آن معنا نیست که سینمای ایران از انزوا خارج شده است؟
جشنواره در نظام فرهنگی ایران باید نظرگاه رهبری باشد، نه دولتها. نظام فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر مطالبات ولایت فقیه است و کالای فرهنگی باید به عنوان ابزار توسعه فرهنگی در خدمت و تحقق آرمانهای رهبری باشد.
مدیران جشنواره 33 باید به جای ارائه کارنامه و اعداد و ارقام پاسخ دهند که آیا این جشنواره توانسته در این راستا قدمی هر چند کوچک بردارد یا نه؟ داوری اینکه این امر محقق شده یا نه، منظور این یادداشت نیست؛ غرض این بود که مدیران جشنواره 33 پاسخگوی وجدان بیدار خود و همه عزیزانی باشند که برای این دوره جشنواره فیلم دفاع مقدسی ساختند و دیده نشدند.
انتهای پیام/ 161