این موضوع گویای آن است که بواقع، در عرصه فرهنگ و در جبهه فرهنگی برغم همه هشدارها و بیدارباشها در دولتهای مختلف «مدیریت» را رها کردهایم و به صورت اساسی مبتلا به غفلتی مزمن گشتهایم.
واقعاً چرا و چگونه روند حرکت جامعه به اینجاها ختم شده است؟ از کی و کجاها و چگونه غفلت کردهایم؟
متأسفانه یکی از بزرگترین غفلتهای ایجاد شده عدم توجه به تاریخ و ریشههای شکلگیری انقلاب اسلامی و پیوند دادن جوانان و نوجوانان با این مقوله بود. به طوری که در اثر این غفلت ما امروز به نوعی با انقطاع فرهنگی و اخلاقی نسلهای جدید از جوهره و روح انقلاب اسلامی مواجه شدهایم. اگرچه وجود نورانی رهبری انقلاب و مشعلهای رهنمودها و توصیههای فروزان ایشان همواره چراغ راه جوانان و نوجوانان بوده و خواهد بود ولی این گناه متولیان فرهنگی و سیاستگذاران این حوزه را کاهش نمیدهد.
عدم مهندسی درست فرهنگی در بزرگترین و قدرتمندترین ابزار فرهنگساز یعنی رسانه ملی و فقدان راهبردهای استراتژیک و طرحهای هدفمند بلندمدت سبب گشته است تا با حجم عظیم و گستردهای از تولیدات مصرفی روزمرگی در رسانه ملی مواجه باشیم.
غرب پس از شکستهای پیاپی نظامی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی و … و پس از افتضاحات بزرگ منطقهای و بینالمللی علنی و آشکارا وارد میدان جنگ فرهنگی و رسانهای شده است. این جریان نه به سالهای اخیر که ریشه در سالهای پس از جنگ؛ و بیشتر از همه به شکافهای ایجاد شده در لایههای اجتماعی در دوران دولت اصلاحات بر میگردد که با مانورهای عظیم رسانهای و به منظور بهره برداری از جنبشهای به اصطلاح مدنی و جولان فعالیتهای بی رویه رسانهای و … وارد میدان شده و از همان سالها با اختصاص میلیاردهای دلار از طریق کنگره آمریکا و شبکههای امنیتی، اطلاعاتی و جاسوسی غرب تمام قد در نبرد فرهنگی حاضر شدهاند. براساس منابع تحلیلی فقط توئیتر در زمینه انتخابات سال ۸۸ بیش از ۹۰۰ میلیارد تومان برای جهت دهی به جریانات خبری و تبلیغاتی و هنری و رسانهای در ایران هزینه کرده است.
نظام سلطه، با طراحیهای پیچیده دستاندرکار تغییر سبک زندگی و الگوسازی برای جوانان و نوجوانان ما بود و برای تغییر سبک زندگی و همچنین ایجاد انحرافات فکری و دینی در بین جوانان کشورمان سرمایه گذاری ویژهای کردهاند.
سالهاست که مقام معظم رهبری به اهمیت موضوع فرهنگ تاکید دارند. ایشان در مورد فرهنگ فرمودند «فرهنگ مانند هوایی است که تنفس میکنیم» و در جای دیگری فرمودند «شبانه از خواب برخاسته و به درگاه خداوند تضرع میکنم، نگران فرهنگام». همین تعابیرکافی است که متولیان فرهنگی اعم از هنرمندان، اساتید دانشگاه، فرهنگیان، معلمان، برنامهسازان و روحانیون اهمیت، جایگاه و نقش خود را نسبت به مسایل فرهنگی پیدا کنند و به طور قطع، این طیفها به دلیل برخورداری از جایگاهی مرجع برای نسلهای جوان و نوجوان به عنوان حلقههای ارتباطی از نقش موثرتر، حساستر و مهمتری برخوردارند.
خلاءهای فرهنگی موجود و انقطاع فرهنگی بین نسلی متاسفانه امروزه به معظلی جدی برای نظام و نسلهای آینده کشور تبدیل شده است. بر همین اساس نقش موثر و حساس کارگزاران فرهنگی و هنرمندان در پرکردن این خلاءها بیش از پیش احساس میشود.
در این راستا، مسلما، نگرانی فرهنگی منحصر به عرصههای صرفاً سینمایی و هنری نیست بلکه دامنه وسیعتری دارد. از تربیت و الگوسازی در مهدهای کودکان تا مدارس، آموزشگاههای خصوصی، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، محافل هنری، سینماها، تالارهای نمایشی، فضاهای مجازی، بازیهای رایانهای و فرهنگ عمومی را در بر میگیرد و به طور قطع رسانه ملی به حسب طول و عرض و کارکردهای وسیع و فراگیریش بیشترین و بالاترین نقش را برعهده دارد.
به نظر میرسد در تمام این سالها ما در حوزه فرهنگ فاقد استراتژی و راهبرد فرهنگی بودهایم و گرنه هیچگاه در پرتو یک برنامه مهندسی شده و هدفمند فضاهای فرهنگی تا بدین حد از گفتمان انقلاب اسلامی دور نمیشد. بیش از هر زمانی امروز، شاهد جولان دیدگاههای انحرافی و ایده الهای فرهنگ غربی در ساختار زندگی، روابط اجتماعی و سبک زندگی عمومی طیفهای مختلف مردم هستیم.
هجوم گستردههای بستههای فرهنگی و واردات بی رویه محصولات و نفوذ و گسترش آنها تا عمق خانهها و خانوادهها از طروق و شیوههای مختلف مانند: اینترنت، شبکههای اجتماعی، فضاهای مجازی، کانالهای ماهوارهای، الگوهای پوششی و خوراکی، و حتی، اسبا بازی کودکان و بازیهای رایانهای و ... ما را در شرایط محاق قرار داده است و متاسفانه با انفعال مدیران و نخبگان و شخصیتها و جریانات مرجع جامعه تمام قد پذیرا و میزبان کالاهای فرهنگی غربی است.
در حالی که ایران امروز به عنوان یک قطب قوی اقتصادی، علمی، نظامی و سیاسی در منطقه و جهان مورد توجه بسیاری از ملتهاست متاسفانه، با بی توجهی به بسترسازیهای درست فرهنگ و با آسیب پذیر شدن فرهنگ عمومی به شدت با بحران هویت فرهنگی مواجهایم. و اگر از کنار هشدارهای رهبری و دغدغههای واقع بینانه و هوشمندانه رهبری بی تفاوت عبور کنیم دیری نخواهد پایید که از هویت و اصالت تهی شویم.
متأسفانه جریانی هوشمند ضمن رصد همه اتفاقات مسیر حرکت رویدادهای فرهنگی و هنری را در کشور رقم میزند. شما در نظر بگیرید بعد از نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی برای نخستین بار شاهد اثری مانند: معمای شاه مجموعهای غنی-مطالعه شده- کارآمد و مبتنی بر بنیانهای پژوهشی تاریخی در رسانه ملی هستیم. از بدو کلید خوردن این پروژه تا زمان پخش قسمت به قسمت این سریال ماجراجویی و حاشیه سازی صورت گرفته است.
بیشترین هجمهها به تلویزیون و آقای ورزی کارگردان اثر شده است. واقعاً چرا؟
شک نکنید شبکههای مویرگی نفوذ که متأسفانه همه جا گسترش پیدا کرده و با تفکر ضد انقلاب اسلامیاش رشد و قوت گرفته حاضر به پذیرش اینگونه اتفاقات نیست و از هر راهی اقدام به سنگ اندازی میکند.
اینجاست که رهبری ابتلای جامعه به ولنگاری فرهنگی را هشدار میدهد و صریحاً تأکید میفرمایید که ضروری است در زمینه انقلاب و مفاخر و مشاهیر آن همچون شهید بهشتی و بسیاری از رویدادهای مهم تاریخی آن فیلم وسریال تهیه شود.
اگرچه میتوان به مسئولان رسانه ملی به دلیل درک ضرورت پرداختن به تاریخ انقلاب و حمایت و سرمایهگذاری روی مجموعه پویا و کم نظیر معمای شاه دست مریزاد گفت ولی باید بدانند که بخشی از بار مسئولیت و هدایت نسلهای جدید و فرهنگ سازی بر عهده آناست.
پس شایسته است کسانی که دغدغهمند هستند بخصوص مسئولان و متولیان فرهنگی که مخاطبان این گفتار هستند، شناسایی مصادیق ولنگاری و شناسایی مصادیق تولیدات ارزشمند داخلی و شناسایی تولیدات مضر غربی را مورد توجه قرار دهند و نیازمند نوعی بسیج همگانی برای آگاهی بخشی و شناسایی و تحلیل آسیبها و خطرات و شناسایی راههای نفوذ و رخنه فرهنگی غرب هستیم. و یکی از کارآمدترین و موثرترین راه باشناخت تاریخ یکصد ساله اخیر و بازسازی سیر تحولات و اتفاقات و حوادث آن است. آنچه که نمونهاش را ما امروز در سریال معمای شاه شاهد هستیم. بهترین راه برای پیوند نسلهای جدید با ریشههای انقلاب و رفع بحران انقطاع فرهنگی همین راه است.
انتهای پیام/ 121