گروه دفاعی امنیتی دفاع پرس: بخش نخست گزارش «گذری بر اعترافات خلبانان عراقی شرکت کننده در جنگ تحمیلی» با عنوانهای «چگونه میگهای عراقی به دام تورهای پدافندی ایران افتادند؟» و «اسارت 59 خلبان عراقی در دفاع مقدس» چند روز گذشته در خبرگزاری دفاع مقدس منتشر شد که میتوانید در اینجا بخوانید.
غیر از تعدادی از خلبانان، عناصر دیگری از نظامیان عراقی نیز میل به جنگ با ایران نداشتند. به همین دلیل سعی داشتند که از طریق دستکاری سلاحها و تجهیزات نظامی، کمترین آسیب به مردم ایران برسد. در این خصوص میتوان به خاطرهای از مرحوم جواد شریفیراد، معلم و سرتیم خنثی سازی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد.
وی در این خاطره از دستکاری بمبهای هواپیما توسط کارکنان فنی پایگاه هوایی شعیبیه عراق و منفجر نشدن بمبها سخن گفت: «خیابان خاوران [تهران] توی یک فرش شویی بمب زده بودند و عمل نکرده بود. رفتیم بمب را در آوردیم. همه چیز درست بود ولی خرج کمکی آن را نزده بود. ما فرمی داشتیم کِه باید پس از خنثی کردن بمب پر میکردیم. توی فرم نوشته بود: چرا بمب عمل نکرده؟... گاهی وقتها واقعا دلیلی پیدا نمیکردیم. اوایل جلویش خط میکشیدیم و گاهی وقتها هم می نوشتیم: خدا خواسته... عمل نکردن این بمبها طبیعی نبود. ذهنم درگیر بود.
در راه برگشت بِه تهران توی همین فکرها بودم. رفتم دفتر [شهید سرلشکر منصور] ستاری، فرمانده نیروی هوایی. به ستاری گفتم به اتفاقی افتاده که خیلی عجیب و غریبه. هشت تا بمب بوده که دوتاش عمل کرده. من الان 6 ست فیوز دارم. تفسیر دقیقش اینه که این پیمها رو نکشیدن و روشون مونده... قرار بود قضیه بین ما بمونه. تا یک مدت طولانی بمبها اینطوری بودند. افتادیم دنبال این که این هواپیماها از کجا میآیند. فهمیدیم که این هواپیماها از پایگاه شعیبیه عراق میآیند. به این نتیجه رسیدیم که یِک گروه بزرگ در این پایگاه دارند کاری میکنند که این بمبها عمل نکند. در یک فاصله 30 تا 40 روز این اتفاق در جاهای متفاوت کشور تکرار شد. تا اینکه در یکی اَز سخنرانیهای رسمی، یکی از مسئولان کشور آمد و قضیه را اعلام کرد. گفت: اسلام اینقدر نفوذ کرده که ما توی پایگاههای هوایی عراق فلان میکنیم، بهمان میکنیم. کاری میکنیم که بمبهایشان عمل نمیکند!
از آن به پس این اتفاق عمل نکردن، نیفتاد. دیگر پیم بمبها رویشان نبود. سه – چهار ماه بعد، پالایشگاه اصفهان را بمباران کردند. بچههای ما هم یک میراژ عراقی اف – 1 را زدند. دیدم خلبانش هم با صندلی ایجکت کرده. هواپیما از شعیبیه آمده بود. کنجکاو شدم بروم و آن خلبان عراقی را ببینم. به مترجم گیر دادم ماجرای بمبهای عمل نکرده را بپرسد. خلبان گفت: من نمیدونم چی شده ولی چند وقت پیش، صدام یه گروه خیلی زیادی رو توی پایگاه ما اعدام کرد. یه گروه بزرگی رو به جرم خیانت و توطئه علیه صدام اعدام کردند. ظاهرا اینها گروهی در ارتش عراق بودند که دست به دست هم داده بودند و این کار را میکردند. به نظرم حدود 70 نفر در آن ماجرا اعدام شده بودند. مدتی پس یک روز ستاری را در پایگاه خودمان دیدم و گفتم: مگر قرار نبود آن موضوع بین خودمان بماند؟... گفت: من توی شورای امنیت ملی این موضوع را مطرح کردم؛ آنوقت این خبر فوق سری رو آوردن توی سخنرانی جلوی همه مردم گفتن... با آن اعلام توی سخنرانی، آنها هم لو رفته بودند و اعدام شده بودند و قضیه هم تمام شده بود. یکی از سادهترین حدسها این بود که آدمهای آن گروه، این پیمهای ضامن را از یِک جایی میآوردند یا اضافه داشتند. همان پیمهای اضافی را تحویل واحد عملیات میدادند کِه یعنی ما تحویل دادیم ولی در مسلح کردن بمب استفاده نمیکردند. آدمهایی بودند کِه دلشان نمیخواست بجنگند. واقعاً خیلی وقتها عراقیها نمیجنگیدند؛ الآن به هر انگیزهای بود.»
اگر از دیدگاه مدیریت دانش و درسآموزی از رخدادهای دفاع مقدس به این خاطره و اعتراف خلبان میراژ عراقی بنگریم، اولین نکته ضرورت رعایت حفظ اطلاعات توسط صاحبان تریبونهای رسمی است. اگر آن مسئول هنگام سخنرانی این مسئله را بیان نمیکرد، فرآیند بمبهای عمل نکرده ادامه داشت و جان تعداد زیادی از هموطنانمان محفوظ میماند.
** اعترافات خارج از اسارت
برخی از اطلاعات به دست آمده از خلبانان عراقی خارج از اسارت و از میان اظهار نظر آنها در محافل مختلف و یا حتی در دست نوشتهها و خاطرات آنها به دست آمده است. به عنوان مثال میتوان به خاطرات سرتیپ حسن و یا سرلشکر العبوسی اشاره کرد.
در سالهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، نیروی هوایی عراق از خلبانان زبده فرانسوی، روسی، مصری و... بهره میبرد و از پشتیبانی اطلاعاتی روسها، آمریکاییها و اعراب سود میبردند. سرتیپ حسن فرمانده سابق نیروی هوایی عراق در سپتامبر 2004 در مصاحبه با ساندی تایمز از حضور خلبانان باتجربه مصری، کارشناسان روسی(تا رده ژنرال)، پشتیبانی اطلاعاتی آواکسهای عربستانی و ماهوارههای آمریکایی و روسی و استفاده از این اطلاعات حتی در بمباران دقیق مواضع ایرانی خبر داد.
** اعتراف سرلشکر علوان حسون علوان العبوسی به قدرت دفاع هوایی ایران
«سرلشکر علوان حسون علوان العبوسی»، از فرماندهان و مسئولین نیروی هوایی عراق، که بارها به عنوان خلبان در حملات هوایی بر علیه ایران حضور داشته و علاوه بر فرماندهی پایگاه حبانیه، مسئولیتهای دیگری همچون رییس دانشکده در دانشگاه عالی جنگ و معاون آموزش فرماندهی نیروی هوایی عراق را بر عهده داشته است، در خصوص حمله هوایی 31 شهریور عراق گفته است: «در روزهای 22 و 23 سپتامبر [31 شهریور و اول مهر ماه 1359] در پروازهای متعددی که داشتم وقتی بالای پایگاههای ایران میرسیدم، به پایین نگاه میکردم، اما هیچ اثری از هواپیماهای ایرانی بر روی زمین نبود.
پایگاه هوایی شاهرخی[شهید نوژه] ایران پایگاه بزرگی است که سه باند پرواز و تعداد زیادی آشیانه هواپیما دارد، اما هیچ هواپیمایی در آن دیده نشد. [اشاره وی به این مطلب است که هواپیماهای ایرانی داخل آشیانه بودند.]»
العبوسی در بخش دیگری از سخنان خود به مشکل عمده هواپیماهای حملهور عراقی اشاره میکند. از نظر وی «مشکل عمده این بود که وزن بمبهایی که هواپیماهای عراقی با خود حمل میکردند کم بود، وزن بمبها تنها 1000 کیلوگرم بود(حدود 2500 پوند). با این حجم محدود بمبها نمیتوانستیم کل هدف را پوشش دهیم و به همین علت تأثیرات ناشی از بمبارانها به اندازهای نبود که ایرانیان نتوانند به حملههای ما پاسخ دهند. عصر همان روزی که ما به ایرانیان حمله کردیم، آنها به پایگاه هوایی الشبیه و الکوت حمله کردند. اما پس از حمله دوم نتوانستند به آن پاسخ دهند. اقدامات مهندسی ایرانیان بسیار عالی بود. برای نمونه، آنها که پس از اولین حمله هوایی ما مشغول تعمیر و بازسازی باند پرواز فرودگاهها بودند، کارشان را تا آغاز حمله هوایی دوم ما در روز بعد تکمیل کرده بودند و تعداد زیادی هواپیمای آماده مأموریت داشتند. حتی خود من یکی از هواپیماهای آنها را بر روی باند پرواز هدف قرار دادم.»
العبوسی در خصوص توانمندی پدافند هوایی ایران در
روز اول جنگ گفته است: «اطلاعات جاسوسی ما در مورد ایران بسیار ضعیف بود و به
همین علت بیشتر بر شجاعت خلبانهایمان تکیه داشتیم. از طرفی، سامانههای پدافند
هوایی ایران قوی بودند. هر یک از پایگاههای هوایی ایران در مقابله با حملات ما،
مانند گویی آتشین بودند و در هر مأموریت یک یا دو فروند از هواپیماهایمان را از
دست میدادیم» العبوسی در پاسخ به این سئوال که آیا همه
پایگاههای ایران را در همان حملات اولیه هدف قرار دادید؟ پاسخ داد: «تقریباً همه
را هدف قرار دادیم و به بسیاری از پایگاههایی که در برد[عملیاتی] ما بودند و
پشتیبانی هوایی از نیروهای ایرانی را تأمین میکردند، حمله کردیم.»
** اعلام نارضایتی خلبانان عراقی
در یکی از حملات هوایی نیروی هوایی عراق به ایران در ۲۷ ژانویه ۱۹۸۳، دو گروه چهار فروند از هواپیمای سوخو-۲۲ از اسکادران ۶۹ ام به فرماندهی سرگرد رجبیان و کاپیتان المکفی، به پرواز درآمده و با هدف حمله و بمباران ایستگاه رادار پیش اخطار و مرکز کنترل گزارشات کرج (CRC) وارد آسمان ایران شدند.
اسکورت هواپیماهای سوخو-22 توسط چهار فروند میگ-۲۳ از اسکادران هوایی ۷۳ ام نیروی هوایی عراق انجام شد. این گروه پروازی مدت کوتاهی پس از نفوذ به حریم هوایی ایران، توسط دو فروند هواپیمای اف- ۴ پایگاه سوم شکاری نیروی هوایی ایران و با کمک ایستگاه راداری پدافند هوایی رهگیری شدند. فرماندهی هر دو دسته هوایی توسط هواپیماهای ایرانی مورد هدف قرار گرفته و ساقط شدند. خلبانان هواپیماهای ساقط شده سرگرد رجبیان، باجناق ژنرال عدنان خیرالله وزیر دفاع وقت عراق و کاپیتان المکفی یکی از ستارههای نیروی هوایی عراق بود که بارها مورد تشویق صدام قرار گفته بودند.
با هر دو نفر این خلبانها به دلیل موقعیت نظامی ویژه پس از دستگیری با احترام نظامی برخورد شد. بر خلاف تصور بازجویان [ایرانی] هر دو این فرماندهان به شدت از شیوه فرماندهی جنگی عراق و شخص صدام ناراضی بودند. از یافتههای این بازجویی علاوه بر آنکه ایرانیها از جزئیات پروازهای هواپیماهای توپولوف-۲۲ نیروی هوایی عراق مطلع شدند، آنها متوجه شدند که مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی عراق در نخیب در نزدیکی مرز عربستان سعودی بصورت روزانه گزارشهای اطلاعاتی از طرف ایالات متحده دریافت میکند که شامل؛ محل پرواز و گشت زنی جنگندههای رهگیر نیروی هوایی ایران به ویژه اف-14، فعالیت سایتهای پدافند هوایی موشکی زمین پایه ایران و... بود. با این اطلاعات مسئولین دفاع هوایی کشورمان از علت و چگونگی اینکه چگونه هواپیماهای جنگی عراقیها از پرواز در مناطقی که نیروی هوایی و پدافند هوایی ایران فعال است خودداری میکنند، مطلع شدند.
** اعتراض به سازمان ملل در خصوص همکاری کویت در حمله به ایران
در سوم آبان 1365 (برابر با سوم نوامبر 1986) نمایندگی دائمی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل خطاب به دبیرکل سازمان ملل نامهای مینویسد و در آن از اعترافات خلبانان عراقی سخن میگوید. برابر متن این نامه: «احتراماً، توجه جنابعالی را به مصاحبه تلویزیونی که اخیراً با چند خلبان اسیر عراقی صورت گرفته، جلب مینمایم. آنچه قابل ملاحظه میباشد درباره یکی از کشورهای خلیجفارس است که تقریباً هشدار دهنده بوده و به شرح ذیل است:
ستوانیکم خلبان عراقی به نام خالد مهدی عباس که هواپیمایش در 24 اکتبر 1986 سقوط کرده و به اسارت درآمد در این مصاحبه اظهار کرد: «پس از بمباران جزیره سیری ایران در آگوست، چهار میراژ عراقی در مسیر بازگشت خود به عراق در فرودگاه بینالمللی کویت سوختگیری کردند.» ستوان خالد افزود که فرمانده و مدیر فرودگاه کویت به خلبانان عراقی خوشآمد گفتند و بر سوختگیری نظارت کردند.
ستوان خلبان عراقی بهنام سعید که در 2 سپتامبر 1986 به اسارت درآمده بود در مصاحبه گفت: «هلیکوپترهای عراقی بهطور معمول از حریم فضایی کویت جهت رساندن تدارکات به سربازان عراق استفاده میکنند.» وی افزود که هلیکوپترهای عراق از امالقصر به سوی بنادر البکر و العمیه و از مسیر جزایر بوبیان کویت استفاده میکنند. وی همچنین اضافه کرد که جزایر بوبیان بهعنوان یک مرکز سوختگیری برای هواپیماهای عراقی در مسیر بازگشت به عراق مورد استفاده میباشد. ستوان سعید همچنان افزود که تجهیزات نظامی به مقصد عراق معمولاً در بنادر کویت تخلیه میشوند و سپس با کامیون به عراق حمل میگردند.
ستوانیکم خلبان عراقی بهنام عبدالاسماعیل خواجهای که در 3 سپتامبر 1986 به اسارت درآمد در مصاحبهای گفت: «بر اساس توافق میان دولت عراق و کویت، جنگندههای عراقی بر فراز کویت در هر ارتفاعی که جهت حمله به اهداف خود در ایران یا در خلیجفارس نیاز باشد، پرواز میکنند.
سعید رجایی خراسانی -سفیر نمایندگی دائمی»
** بازدید خلبان عراقی از جنایت انجام شده و اعتراف به دروغگویی رژیم بعثی
در سالهای دفاع مقدس بارها مناطق مسکونی و تجمع مردم عادی، مورد بمباران خلبانان بعثی قرار گرفت. از جمله این بمبارانها میتوان به دوازدهم بهمن 1365 اشاره کرد که دبیرستان دخترانه زینبیه میانه مورد بمباران قرار گرفت. همزمان با بمباران دبیرستان دخترانه، دبستان ثارالله هم بمباران شد. ساختمان سپاه پاسداران هم که در نزدیکی دبیرستان زینبیه واقع بود، به وسیله راکت تخریب شد. در میان شهدا تعداد 38 تن دانشآموز وجود داشت. دو روز بعد در سومار، پدافند هوایی ایران موفق به شکار هواپیمای عراقی شدند. تصمیم گرفته شد که خلبانان عراقی برای مشاهده جنایات خود به میانه برده شوند. خلبانان عراقی که به محل بمباران برده شدند به شدت ترسیده بودند. آنها فکر میکردند که توسط مردم مورد حمله قرار خواهند گرفت. اما صبوری و مهربانی با اسرا چنین تصوری را از بین برد. روزنامه کیهان در گزارشی از این اقدام ذکر کرد:
«دو خلبان اسیر عراقی بعدازظهر دیروز از مناطق بمباران شده میانه توسط هواپیماهای عراقی بازدید کردند، خلبانان اسیر عراقی به اسامی «سروان باسل یحیی سلیمان» و «ستوان یکم عبدالعاسی محمدفهد» که در عملیات «کربلای 5» به اسارت رزمندگان درآمدهاند، به دیدار ویرانههای دبیرستان دخترانه زینبیه و دبستان ثارالله و فاطمه الزهرا(س) برده شدند. این دو که اعتراف کردهاند شخصاً در بمباران شهرهای مریوان، بانه، گیلانغرب، مهران، دهلران، صالحآباد، آبادان، خرمشهر و صدا و سیمای مرکز ایلام شرکت داشتهاند، مدعی شدند که در بغداد به آنان گفته شده که مردم ایران از شهرها بیرون رفتهاند و شهر تبدیل به مناطق نظامی شده است.
خلبانان اسیر عراقی در گفتوگو با خبرنگارها از سکوت مجامع بینالمللی در قبال حملات هوایی عراق به شهرهای ایران ابراز تعجب کردند و آن را دلیل وابستگی رژیم عراق به ابرقدرتها و استکبار جهانی دانستند. به گزارش خبرنگار ما در جریان بازدید خلبانان اسیر عراقی از ویرانههای مدارس بمباران شده میانه 2 دانشآموز مجروح به اسامی «رقیه کلانتری» و «رحیمه نیکنامی» از بیمارستان به محل بازدید آورده شدند؛ این دو مجروح با توصیف بمباران شهر توسط خلبانان عراقی به عنوان اوج مقاومت ایران و قساوت رژیم صدام از اقدام خلبانان عراقی در حمله به مناطق مسکونی کشورمان ابراز نفرت کردند، خلبانان عراقی نیز متقابلاً با اظهار ندامت از ملت ایران و امام امت تقاضای بخشش کردند.»
** اطلاع از وضعیت خلبانان به اسارت درآمده ایرانی
یکی دیگر از اطلاعات کسب شده از خلبانان عراقی، آخرین وضعیت خلبانان به اسارت درآمده ایرانی در عراق بود. در سالهای دفاع مقدس از تعداد 230 نفر آزاده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، 56 نفر خلبان بودند. معمولاً عراق از ارائه اطلاعات در خصوص خلبانان ایرانی به اسارت درآمده به سازمان صلیب سرخ امتناع میکرد. به همین دلیل کسب اطلاع از آخرین وضعیت خلبانان ایرانی با اهمیت تلقی میشد. خلبانان عراقی به اسارت درآمده منبع خوبی برای ارائه اطلاعات در این خصوص به شمار میرفتند. به عنوان مثال سرهنگ خلبان آزاده هوشنگ شروین که ده سال در اسارت رژیم بعث عراق به سر میبرد، از جمله خلبانانی است که ایران برای اولین بار وضعیتش – از نظر اسارت و شهادت و...- را از زبان خلبان هواپیمای میگ عراقی ساقط شده به دست آورد. آن خلبان عراقی اعتراف کرده بود که خلبان «شروین» را در پایگاه کوت و در روز به اسارت درآمدنش مشاهده کرده است.
این مطالب به عنوان بخش کوچکی از اعترافات خلبانان عراقی شرکت کننده در جنگ علیه ایران نشان دهنده بسیاری از حقایق ناگفته جنگ به شمار میرود. حقایقی همچون مظلومیت و مقاومت جانانه مردم ایران، حمایت کشورهای عربی از صدام در جنگ با ایران، خدمات کشورهای غربی و شرقی به ارتش بعث و... که در تاریخ به ثبت رسید.