در ادامه سلسله یادداشتهایی تحت عنوان «از انقلاب فرهنگی تا ولنگاری فرهنگی» که پیش از این به رسانه اسلامی پرداخته شده بود به موضوع «خنثی سازی» در رسانهها پرداخته میشود که مقام معظم رهبری در بیانات خود در جمع مسئولان صدا و سیما به آن اشاره داشتند.
رسانه سترون رسانه خاموش
سالهاست که رسانه ملی در مناسبتهای ملی و دینی برنامههایی را تولید و پخش میکند. اگر ایامی مثل نوروز باشد، تصاویری از گلها و خرید شب عید و مصاحبه درباره نوروز پخش میشود. در ایام الله دهه فجر تصاویری از تاریخ انقلاب و مصاحبه مردم و اگر ایام عزاداری اهل بیت (ع) باشد، روضه خوانی و چند سخنرانی و باز مصاحبه با مردم. فرمول یکی است، تنها فاکتورهای آن عوض میشود.
بینندهها با دیدن این تصاویر اگر اهل دیدن شبکههای ماهوارهای نباشند یا شبکه را عوض میکنند یا تلویزیون را خاموش میکنند. البته در دهه گذشته اتفاقهای خوبی مثل تولید تله فیلمهای مناسبتی افتاد که به دلیل پشتوانه ضعیف اقتصادی رسانه ملی تولید این آثار کم شد. در میان خیل تله فیلمها آثار درخشانی تولید شدهاند که تعدادشان انگشت شمار است.
دلیل این که برخی از تله فیلمهای مناسبتی چه با موضوع دفاع مقدس و چه با موضوع دینی و انقلابی چندان موفقی نبودهاند، این است که سازندگان آنها از کارشناسان حوزههای مرتبط برای تولید آثار بهره نمیگیرند. همچنین در برنامههای گفت و گو محور نیز جای خالی ایدههای نو در طراحی برنامهها به چشم نمیخورد.
این مشکل سبب بروز آثاری خنثی میشود که دید تازهای به مخاطب نمیدهد. این انتظار به جایی نیست که همه برنامه سازان آثاری مثل «مختارنامه» خلق کنند. مجموعه نمایشی «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» از آثاری است که مفاهیم دینی را در قالبی امروزی به مخاطب عرضه میکند و مخاطب هم به راحتی با آن ارتباط برقرار میکند. متاسفانه جای این گونه آثار در برنامههای صدا و سیما خالی است.
درمقابل شاهد آثاری هستیم که بیننده بعد از تماشای آن چیزی به دست نمیآورد و متوجه نمیشود که هدف سازندگان از ساخت چنین آثاری چیست؟ ساخت برنامههای خنثی خطری بود که مقام معظم رهبری نزدیک به دو دهه پیش نسبت به آن هشدار داده بودند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان صدا و سیما با ایشان بیان داشتند: «فیلم خنثاى بىاثر و بىمحتواى بدون پیام، مطلقاً پخش نکنید. برنامهى بىفایده بىمحتوایى که فقط یکوقت و یک فاصلهى زمانى را پر مىکند، مطلقاً پخش نکنید. بعضى از برنامهها اینگونه است. چند سال قبل از این، من یک برنامهى مذهبى را از رادیو گوش مىکردم.
الفاظ علىالظاهر مذهبى و باطناً پوک، سجعها بىخودى، و عبارتها قدیمى بودند. یک نثر زیباى قدیمى نبود؛ بلکه عبارت مندرآوردى را به شکل عبارات مذهبى درآورده بودند و گوینده هم همینطور پشت سرهم مىگفت. من که آخوند و اهل دین و اهل این فنّم، هرچه گوش کردم که ببینم در این بحث نیم ساعتى که مرتب هم حرف مىزد، چه مىخواهد بگوید مىخواهد توحید را ثابت کند؟ مىخواهد نبوت یا قیامت را ثابت و یا رد کند؟ دیدم که اصلًا هیچ مفهومى ندارد. این، یک بحث خنثى است.»
همچنان که معظمله اشاره کردهاند، این برنامههای خنثی مطلقا نباید پخش شود. این اطلاق مطلب دیگری را روشن میکند و آن اینکه چرا باید برنامههای این چنینی ساخته شود؟ خنثی بودن برنامهها از این معضل ناشی میشود که برنامهسازان خود را صاحب اندیشه در هر نظر میدانند در حالی که هر برنامه علاوه بر بعد هنری بعد علمی آن نیز مهم است.
رهبر انقلاب خطاب به
تولیدکنندگان آثار تلویزیونی و رادیویی و البته همه کسانی که کالای فرهنگی تولید
میکنند ـ میفرمایند: «من
مىگویم اگر شما این برنامه را براى این آوردید که اینجا خالى است، از شنوندگان
عذرخواهى کنید و بگویید: شنوندگان! متأسفانه به قدر این یک ساعت، برنامهى مناسب
شما پیدا نکردهایم؛ این یک ساعت تعطیل. این، خیلى بهتر و پرجاذبهتر و منصفانهتر
است.
بعضى از فیلمها ساخته و نشان داده مىشود که بىمحتواست. البته من چون اهل فن نیستم، متأسفانه نمىتوانم در باب ساخت و پرداخت و کارهاى هنرى آن نظرى بدهم اىکاش مىتوانستم در آن زمینهها هم نظر بدهم اما به عنوان بینندهاى که پاى تلویزیون مىنشیند و خیلى هم از معارف زمان بیگانه نیست، مىتوانم نظر بدهم: انصافاً بىجاذبه و بىمحتوا بود. مىترسم به آن فیلمى که مورد نظر است، اشاره کنم و کارگردان بىخود مورد طعن قرار بگیرد؛ اما واقعاً الآن مواردى که بتوانم اشاره کنم و اسم فیلمها را بگویم جلوى چشم من است. اینها را پخش نکنید؛ حتّى تولید نکنید».
اینکه رهبر کشوری به صراحت خود را در امر ساخت و برنامه سازی صاحب نظر نمیدانند، برای هنرمندان درس بزرگی است که در موضوعی که به آن اشراف ندارند یا ورود نکنند یا از اهل فن کمک بگیرند. مطلب دیگر اینکه نه تنها در صدا و سیما که در آثار سینمایی، نمایشی و تولید کتاب به این امر مقام معظم رهبری چندان توجهی نکردند.
«یتیم خانه ایران» از آثاری است که در جهت منویات رهبری حرکت کرده است که نه تنها خنثی نیست؛ بلکه سوالهای مهمی در ذهن مخاطب ایجاد کرده و او را برای حرکت به سمت کشف حقایقی وادار میکند که خواسته یا ناخواسته از آن محروم بود.
این اثر آغاز حرکتی بود که میبایست سالها پیش برداشته میشد. با این حال ساخت این فیلم در فضای سینمایی که یا کمدیهای مبتذل را روانه اکران میکند یا آثار سیاه نمایی را برای تصاحب اسکار و نخل طلایی کن به آن سوی آبها میفرستد، اتفاق خوش آیندی است.
همچنین تولید انمیشنهایی مثل «شاهزاده روم»و «فهرست مقدس» نوید بخش این است که در سینمای انیمیشن میتوان انتظار قدمهایی محکم برای صدور انقلاب را داشت. توقیف فیلم «فهرست مقدس» در کشور لبنان شاهد این مدعا است که صهیونیستها نسبت به تولید و اکران این آثار حساسن هستند و برای مقابله با آن دست به توقیف آن میزنند و در مقابل به آثاری چون «جدایی نادر از سیمین» اسکار میدهند.
چون فیلمهایی مثل «جدایی نادر ...» در لایههای پنهان خود واجد پیامهایی است که مدیران اسکار را راضی کند. مدیران فرهنگی محکی قابل اعتماد در دست دارند تا به اعتبار آن نوع اثری را که تولید کردهاند بسنجند. اینکه دشمنان انقلاب از ساخته شدن چه آثاری خوشحال یا عصبانی میشوند. آیا هر فیلمی که در جشنوارههای بیگانه تندیس میگیرند و تشویق میشوند، باید سبب خوشحالی ما نیز باشد؟
انتهای پیام/ 161