به گزارش دفاع پرس از استان مرکزی، شهید حبیب جواهری صبح بیست و ششمین روز از آذرماه سال 1343 در زادگاه بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی شهر خمین دیده به جهان گشود و درحالی که در رشته مهندسی نفت دانشکده آبادان مشغول تحصیل بود در جبهه ها حضور یافت و سرانجام در 4 دی ماه سال 65 مدرک قبولی و فارغ تحصیلی را از دانشکده شهادت دریافت کرد و در گلزار شهدای شهرستان خمین به عنوان شهید دانشجو در خاک آرام گرفت.
دوست قدیمی این شهید والا مقام اینگونه از حبیب الله می گوید: از شروع جنگ تحميلي حبيب اله چندين مرتبه در جبهههاي جنگ تحميلي شركت نمود . اولين مرتبه به مدت سه ماه در گيلان غرب برابر متجاوزين جنگيد و دومين بار در حمله رمضان در خوزستان شركت كرد و در همين حال در سنگر علم و دانش درس خود را نيز ادامه داد و در سال 1362 در كنكور دانشگاهها شركت كرد و در رشته مهندسي نفت دانشكده نفت آبادان قبول شد و حتي بعداز قبول شدن در دانشگاه جبهه را ترك ننمود .
وی ادامه می دهد: البته چون ديگر از خانواده دور شده بود ودر اهواز بسر ميبرد اغلب از بچههاي هم دانشگاهيش ميشنيديم كه هر موقع كه شروع حملهاي ميشد شهيد بلافاصله به مدت چند روز در حمله شركت و بدون اينكه ما خبر شويم به دانشگاه باز ميگشت و يك بار نيز درحمله فاو زخمي شد و از ناحيه سر تركش خورد و براي آخرين بار در حمله كربلاي 4 در جزيره سهيل به درجه شهادت رسيد.
وصیتنامه شهید
ستایش خدا یکتا که جانم وجان هر موجود زنده ای در دست اوست پروردگاروحیات بخش کالبدهای مرده که اگر لحظه ای نظر کرم ورحمت ازاو قطع شود هستی وزندگی همه موجودات آنچنان از هم پاشیده می شود که دیگر هیچگونه آثاری ازهمه آنها باقی نخواهد ماند.ای خدای من ،ای حیات بخش زندگی ها وای سرچشمه همه عشق ها وطراوت های پاک کجایی چرا نظر لطفی به ما نمی افکنی وچرا این دل سرگردان ما را آرام نمی بخشی ،من را دریاب .معبودا تو خود می دانی که دیگر خسته شده ام تا کی می توانم از تو دور باشم من را لحظه ای به خود وامگذار،دیگر زندگی برایم در این قفس تنگ برایم خسته کننده شده وجانم به لب رسیده است.
خدایا نظری کن واین روح وقلب آلوده به گناه را پاک گردان وبه نظر خود بخوان .آخر تا کی چشم هر سو را ببینید ودل هر که را بخواهد وزبان چیزی را بگوید که دست وپا به آن عمل کند ودل نخواهد .
خدایا از تو قدرتی می خواهم که نیروی شیطانی یعنی نفس اماره را ادب کنم که این نفس است که می خواهد من را از راه تو خارج سازد می خواهم که این نفس را تاسرحد نابودی از بین ببرم وبه جای ان نفس لوامه که نفسی سرزنش کننده وهدایتگر است را جایگزین گردانم وتاآنجا که در توان دارم قدم را به طرف نفس مطمئنه سوق دهم امام بدون کمک تو نمی توانم دیگر از ظاهر سازی وسخنهای به ظاهر خوب ولی در عمل نادرست خسته شده ام می دانم که خیلی گناه کرده ام ودر دریای گناه غوطه ور هستم ولی از تو تقاضای کشتی نجات توبه وپشیمانی از گناهان را در این دریای سهمناک دارم ومی دانم که اگر دستم را به این کشتی برسانی خود را ازاین کشتی رها نخواهم کردوخود را به ساحل حقیقت ودرستی که ازآن ساحل می توان در شاهراه تو قدم نهاد خواهم رسانید .
پس معبودا هر چه سریعتراین آخرین کشتی نجات را به فریاد این بنده ذلیل ودرمانده ازهر جا برسان وبعد در راه اولیاء خاص خود از اولین پیامبر بزرگت (حضرت ابراهیم(ع) ) تا خاتکم پیامبران محمد (ص) که هرچه که ما داریم از وجود اوست وچه زیبا خود گفتی[ لولاکُ لما خلقتُ الافلاک ] هرآینه محمد(ص) اگر تو نبودی من هیچ چیز را خلق نمی کردم ، قرار بده پس به حق وجود پاک پیامبرخاتم وبه حق گریه های نیمه شب علی (ع) که سراسرعمر خود را در مظلومیت به سر می برد وهیچ کس به جز اولاد پیامبر نتوانستند او را درک کنند وبه حق پهلوی شکسته حضرت فاطمه(س)که پاره جگررسول اکرم بود وبه حق خون گرم حسین(ع) که در کربلا جاری شدوهنوزدر کربلای ایران ودیگر کشورها جاریست ازگناهان ما در گذروقلم عفوبر طوماریکسره گناه ما بکش .
با سلام ودورد بی کران نثاروجود پاک وپر برکت مهدی موعود(عج) ونایب بر حقش امام خمینی این قلب تپنده اسلام در این برهه از زمان وبا سلام ودرود فراوان به روان پاک شهدای به خاک وخون غلتیده کربلای حسین(ع) وکربلاهای ایران ولبنان وخانواده های معظم شهداء وامت شهید پرور ومقاوم ایران.
از خداوند منان خواهانم که ما را به وظایفمان آشنا گرداند که اگر ما درست به تکلیفمان عمل نماییم آنگاه در برابرخدا روسفیدهستیم ای امت عزیزولی دوستان وهمکاران گرامی وخانواده ام از شما تقاضا دارم که اسلام را در ایم برهه از زمان که بسیار حساس است ومظلوم واقع گشته تنها نگذارید واحساس بی مسئولیتی نکنید که شما وهمه ما تک تک مسئول وجوابگو هستیم .
همیشه تلاش کنیم با معیاروملاک زندگی کنیم وراه برویم ،معیارهای خوب زندگی را از کتب اسلامی وبه خصوص از قرآن وکتب واحادیث واز علمای فقه دریافت نماییم وبر طبق معیارهای قدم درراه زندگی گذاریم که هرکس این کار را نکند به پس گناهان دنیوی واخروی می شود در هر کجا که هستید وهر کاری که می کنید سعی کنید به نحو احسنت انجام دهید وهمیشه دلگرم به الله وامیدواربه او به سرکار برویم ومواظب حرکات ورفتارهایمان باشیم واز این اعضاء که به عنوان امانت در اختیارماست به خوبی استفاده کنیم وخدای نکرده ازآنها در راه وکارناشایست بهره نگیریم.
از امام امت این اسوه مقاومت در برابرمصائب که نایب بر حق مهدی صاحب الزمان (عج) پیروی کنید واورا تنها نگذارید وبعد همیشه با روحانیون متعهد ومبارزدر ارتباط باشید وخود را از روزگار،مملکت،سیاست و... دور نگه ندارید.
به شدت به حساب وکتاب کارهای خود برسید وهر شامگاه مروری بر اعمال روزانه اتان داشته باشید ودیگر اینکه جنگ یادتان نرود ومدام به جبهه های حق علیه باطل چه از نظر مالی وچه از نظر انسانی و.. کمک کنید تا انشاء الله دنباله این جنگ به دامن اسرائیل غاصب بکشد وپس از نابودی صدام ملعون به سراغ اسرائیل برویم وقدس عزیز را از چنگال این خونخواران آزاد کنیم ودیگر صحبت من چند کلامی با دوستان ودانشجویان واستادان محترم است وبدون حاشیه روی اصل کلام من این است که د راه پیشرفتتان درراه علم خدای نکرده ازیاد پروردگارواسلام نروید که اگر این مسئله را جدی نگیرید دیگر آنروز روز تباهی شماست .
علم را به عنوان هدف اصلی قرار ندهید که سخت در اشتباهید ،از علم به عنوان ابزاری که می تواند انسان را در راهش تا رسیدن به هدف نهائی که همان الله است سریعتر به پیش برد استفاده کنید ، هیچ وقت به این علم اندک خود مغرور نشوید وکارها وظاهرخود را پاک کنید و سعی کنید علم را از چهارچوب اسلامی خارج نکنید ،درسهایتان را به نحو احسنت بخوانید ویاد بگیرید وازآن دررضای خدا وخدمت به خلق که رضای خدا در ان می باشد استفاده کنید درکناراین کتابها همیشه این کتاب مقدس واین معجزه الهی یعنی قرآن را داشته باشید واز دعا ها فاصله نگیرید که ما هر چه داریم از همین دعا وگریه کردن ها واحساس عجز در برابر خالق کردن هاست .
واگرازاینکه چند صباحی در کناردوستان عزیزوگرامیم بودم ورنجشی به آنها دادم واز اینکه نتوانستم حق دوستی وبرادری را درحقشان به جای آورم شدیداً پوزش می طلبم وامیدوارم که همگی در کارها ودرسهایتان موفق باشید .
حالا چند کلامی با خانواده ام :ای پدرومادر محترم وگرامی ام از اینکه نتوانستم همیشه برای شما اولاد خوبی باشم وفرمانهای شما را به خوبی اطاعت کنم خیلی شرمنده ام ،اما چه کنم که عمرم فرصت نداد تا بمانم واندکی از زحمت های شما را جبران کنم امیدوارم که من را ببخشید وحلالیت وعفو اول از خدا ودوم از شما دارم . از خدا وند می خواهم که خدای بزرگ صبر عظیم به شما عنایت کند واز خداوند یکتا طلب مغفرت وگشایش در کارهایتان را دارم .از تمام برادران خواهران گرامیم که یک عمر در کنار آنها بودم ونتوانستم حق برادری را در حقشان به جای آورم پوزش می طلبم امیدوارم که شما نیز مرا ببخشید.
از تمام فامیل طلب مغفرت دارم دیگر عرضی ندارم همه اتان ر ا به خداوند منان می سپارم
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنارمهدی خمینی را نگه دار
انتهای پیام/