به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، كارگاه بررسی مجموعه عکسهای «حسن قائدی» صبح امروز با حضور «میشل ستبون» عکاس فرانسوی و «مهدی رحیمیان» در خانه هنرمندان ايران برگزار شد.
«ميشل ستبون» عکاس فرانسوی در ابتدای این نشست اظهار داشت: عکاسان ایرانی به دلیل درآمیختگی با نگارگری موفق هستند و کارهای تاثیرگذاری برجا میگذارند. من در مقطع انقلاب اسلامی با عکاسان ایرانی آشنا شدهام و از عکسهای فوقالعاده آنها بهره بردم. عکاسان ایرانی به دلیل استعدادشان باید در سطح دنیا معرفی شوند.
وی افزود: کیفیت عکسهای حسن قائدی در حدی است که در فستیوالهای بینالمللی ارائه میشود. عکس امروزه به دلیل برخورداری از امکانات و کیفیت بالا همانند یک فیلم ارائه میشود.
این عکاس فرانسوی ادامه داد: موضع سیاسی عکاس، چه کسی این عکسها را میبیند، چیستی حقیقت و جایگاه حقیقت از سوالاتی است که عکاس همیشه با آن روبهرو است و باید به عنوان یک شاهد عینی به آن فکر کند و پاسخ دهد. امروزه کشورهای اروپایی به این نوع عکسها به دلیل نمایش موضع کشور سوریه اقبالی ندارند.
ستبون بیان کرد: عکاس همیشه باید به مواضع سیاسی توجه داشته باشد و حس کند میخواهد چیزی را ثابت کند. عکاس میتواند موضع سیاسی شفاف خود را داشته باشد؛ اما در حین کار به آن توجه نکند. همچنین باید به جنبه هنری عکس هم توجه داشته باشد. جذابیت خشونت مسئله دیگری است که عکاس میتواند به آن توجه کند، خشونت مسئلهای است که میتواند برای مخاطب جذاب باشد و او را به عکس جذب کند.
وی خاطرنشان کرد: عکاسی روشی برای طرح سوال است؛ اما وظیفه پاسخ به سوال را عهده ندارد. جنگ برای همه بد است، به عنوان یک عکاس همیشه از کشته شدن انسان در جنگ ناراحت میشوم. در جنگ ایران و عراق جوانان زیادی از دو طرف کشته شدند و این برای من ناراحتکننده بود. صرفنظر از موضوع نمیتوان از دیدن این تصاویر احساس خوبی داشت.
این عکس فرانسوی درباره تجربه عکاسی در ایران گفت: من در انقلاب اسلامی ایران طرفدار مردم بودم اما به عنوان یک روزنامهنگار روایتهایی از شاه ایران را نیز عکاسی کردم. در دوران انقلاب به دلیل محدودیتهای فنی مجبور بودیم فقط روزها را عکاسی کنیم و شب، کار را متوقف میکردیم. اگر به تصاویر دهه 70 و 80 میلادی نگاه کنیم تصاویر ساده است اما امروز تصاویر پیچده هستند.
«حسن قائدی» در ادامه این نشست درباره مجموعه عکسهای سوریه گفت: چندماهی از اتفاقات سوریه گذشته بود که من به فکر انجام این پروژه افتادم و طرح آن را به چند جا ارائه کردم. پروژه من شامل سه بخش «زندگی در سوریه»، «جنگ در سوریه»، «عملیاتهای آزادسازی در عراق» بود. در سفر اول 25 روز در یک اتاق کوچک و محقر زندگی کردم که هیچ امکاناتی نداشت و برای من دشواریهایی به وجود آورد. دشواریها از من یک فنر فشرده شده به وجود آورد تا از فرصتها بیشترین بهره را داشته باشم.
وی خاطرنشان کرد: روزی که قصد اعزام به سوریه را داشتم یکی از عکاسان دفاع مقدس را دیدم که به من گفت «مبادا در سوریه ترس بر تو غلبه کند و نتوانی عکاسی کنی و در صحنههای درگیری مخفی شوی؛ وقتی ترس داشته باشی نمیتوانی عکاسی کنی و بعدا همین امر خوره جان تو خواهد شد» این حرف به من در عکاسی سوریه کمک کرد.
این عکاس مستند تصریح کرد: من در سوریه 2 عملیات را عکاسی کردم. یکی از این عملیاتها مربوط به آزادسازی شهرک صنعتی «عدار» بود، که اهمیت زیادی داشت. یکی از سوالات مبهم من در این جنگ تخریب زیرساختارهای صنعتی سوریه بود که توسط داعش صورت میگرفت. من اولین باری بود که جنگ را تجربه میکردم و به همین دلیل ترس زیادی داشتم، خدا به من کمک کرد تا بتوانم عکس بگیرم.
قائدی درباره علت سیاه و سفید بودن این مجموعه عکسها گفت: فضای عکاسی شده هیچ رنگی نداشت و اگر در مکانهایی رنگ وجود داشت به سوژه هیچ کمکی نمیکرد و در خدمت عکس نبود.