به گزارش گروه اخبار داخلی
دفاع پرس، علیرضا رضاخواه طی یادداشتی در روزنامه خراسان نوشت:
افول آمریکا واقعیتی است که خیلی پیشتر از این، تحلیل گران سیاسی در رابطه با آن سخن گفته اند. فرید زکریا در کتاب جهان پسا آمریکایی، آینده نزدیک جهان را که شاید مدتی است شروع شده باشد، چنین تصویر میکند که آمریکا باید با تک نبودن و تاثیرپذیری از دیگر عوامل موثر کنار بیاید. این روزها تبلور این پیش بینی ها را می توان در تحولات منطقه غرب آسیا به ویژه بحران سوریه به وضوح مشاهده کرد، جایی در یکی از مهمترین پرونده های بین المللی آمریکا نه در عرصه نظامی و نه در عرصه دیپلماتیک به بازی گرفته نشده است. هرچند جان کربی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا معتقد است، "غیبت از مذاکرات سه جانبه سوریه به معنی تضعیف نقش رهبری آمریکا نیست"؛ اما این موضع بیشتر ژستی سیاسی است برای انکار واقعیت. همزمان با روند نزولی تاثیر گذاری آمریکا در تحولات بین المللی شاهد ریل گذاری مسیر بازگشت مسکو به عنوان یکی از قطب های موثر در عرصه سیاست جهانی هستیم. کرملین این روزها پیگیر بازی پیچیده ای به سبک شطرنج بازهای روسی در چند لایه مختلف است. یادداشت پیش رو تلاشی است برای تبیین شطرنج جدید روسی با نگاهی به دکترین جدید دفاعی-دیپلماتیک این کشور که در آستانه آغاز سال 2017 منتشر شد.
رقابت هستهای جدید
برخلاف سند پیشین نسخه جدید «سخت تر» است چه از لحاظ سبک و چه محتوا. در آن تاکید مخصوصی به مقابله با تهدیدات شده و روی مسائل مربوط به امنیت تمرکز دارد. در میان اولویت ها «تامین امنیت کشور، حاکمیت و تمامیت ارضی» و «تقویت موقعیت روسیه به عنوان یکی از پرنفوذ ترین مراکز جهان معاصر» دیده می شود. آندری بیستریتسکی، رئیس هیئت مدیره بنیاد توسعه و حمایت از اندیشکده کلوپ والدای، معتقد است: مفهوم جدید سیاست خارجی روسیه همان ایده ای را مطرح می کند که در نشست اخیر اندیشکده کلوپ والدای در سوچی بیان شد، به بیان دیگر نقش نظامی گری و استفاده از زور در روابط بین الملل به جای آن که کاهش یابد در آینده رو به افزایش خواهد گذاشت. این همان رویکردی است که در سخنان روز گذشته ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به وضوح مطرح گردید. تاکید دوباره بر توسعه پتانسیل هستهای روسیه با راکتهای قوی جدید، و توانمندی های راهبردی و نظامی مسکو در همین چارچوب قابل بررسی است. چند ساعت پس از او دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب ایالات متحده هم گفت آمریکا باید زرادخانه هستهای خود را بهطور عمده تقویت کند و گسترش بدهد. رجزخوانی هایی که به اعتقاد بسیاری می تواند زمینه مسابقه جدید تسلیحات هستهای را فراهم آورد.
اولویت بندی 5 گانه دیپلماسی روسیه
اما فارغ از بعد نظامی بعد دیپلماتیک سند راهبردی جدید نیز حائز اهمیت است. در فصل چهارم این سند به اولویتهای منطقهای سیاست خارجی روسیه اشاره شده است. به نظر میرسد ترتیب آورده شدن بندها، نشاندهنده اولویت و اهمیت کشورها یا مناطق در سیاست خارجی کرملین است. بر اساس این سند ابتدا کشورهای مشترکالمنافع پراهمیتترین و در بیشترین اولویت قرار دارند و در بندهای نخستین بر اهمیت این کشورها و اتحادیه اقتصادی اوراسیایی در بیش از ده بند تاکید شده است. سپس از اتحادیه اروپا بهعنوان یک شریک مهم اقتصادی ـ تجاری و سیاست خارجی برای روسیه یاد شده و در بیش از پنج بند به آن و برخی کشورهای این اتحادیه پرداخته شده است و در این میان حتی به حذف گام به گام مقررات ویزا به صورت متقابل اشاره شده است. اولویت سوم مربوط به آمریکاست که بهموجب بند 72 به برقراری روابط متقابل سودمند با ایالات متحده با توجه به مسئله ویژه دو دولت در قبال ثبات راهبردی جهانی و بهطور کلی وضعیت امنیت بینالمللی و همچنین ظرفیتهای قابل توجه در همکاریهای تجاری ـ سرمایهگذاری، علمی ـ فناوری و دیگر همکاریها علاقهمند است. پس از آن اولویت چهارم خود را به شرق آسیا و گسترش شراکت راهبردی با هند و چین اختصاص داده و سپس در بند 92 به غرب آسیا و شمال آفریقا میرسد. این نشان میدهد که کمافیالسابق این منطقه در اولویت پنجم سیاست خارجی کرملین قرار دارد.
غرب آسیا خیلی دور خیلی نزدیک
بااین حال نباید این رتبه بندی، در تعریف اهمیت این منطقه برای روسیه، ما را گمراه کند. پنج پاراگراف جامع اول به خاورمیانه اختصاص داده شده است و مسکو بیان می کند که کمک به «ثبات در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را برای حفظ تمرکز بر حل و فصل سیاسی ـ دیپلماتیک درگیری» ادامه خواهد داد. به سوریه و ایران در دو بند خاص، جداگانه پرداخته شده و هر دو جایگاه ویژه ای در استراتژی منطقه ای روسیه دارند. مسکو به تعهد خود به «وحدت، استقلال و تمامیت ارضی» سوریه به عنوان «یک دولت سکولار، دموکراتیک و کثرت گرا» که در آن تمام گروه های قومی و فرقه های مذهبی مجددا در «صلح، امنیت و بهره مندی از حقوق و فرصت های برابر» زندگی می کنند، پایبند است. این سند همچنین طراحی شده است تا اتهامات روسیه در جنگ سوریه را لغو کند، حتی اگر چنین ژستی از نظر فنی کاری برای مسکو نکند. در مورد ایران، کرملین به دنبال توسعه «یک همکاری جامع» با تهران است و امیدوار است برنامه هسته ای ایران «براساس قطعنامه 2231 تصویب شده در شورای امنیت سازمان ملل» و دیگر روش های مربوط به «آژانس بین المللی انرژی اتمی» مدیریت شود. علاوه بر این روسیه در جستجوی افزایش فعالیت های خود از طریق چارچوب های مختلف سازمانی است: جلب همکاری اعراب از طریق انجمن همکاری روسیه و عرب که در حال حاضر وجود دارد و گسترش روابط متقابل و مشارکت های توسعه ای با جهان اسلام از طریق سازمان همکاری های اسلامی. از نظر امنیتی توجه بیشتری به خاورمیانه شده است. در فصل دوم این سند تحت عنوان «جهان معاصر و سیاست خارجی روسیه»، مسکو بر مفهوم «امنیت متحد و یکپارچه» اصرار دارد و ساختارهای نهادی سفت و سخت را محکوم و بی اثر عنوان می کند: «همکاری های سیاسی ـ نظامی موجود قادر به مقابله با تمام تهدیدات و چالش های معاصر نیستند. امروز، یعنی زمانی که وابستگی متقابل بین مردم و دولت ها به طور قابل توجهی افزایش یافته است، هر گونه تلاش برای امنیت و ثبات در قلمروهای جداگانه بیهوده است.» بنابراین، روند سیاست خارجی روسیه به سمت ایجاد اتحادهای ویژه منطقه ای و فرامنطقه ای خواهد رفت.
سوریه گامی بلند برای نظم پسا آمریکایی
نمونه چنین اتحادهای منطقه ای برای حل بحران های امنیتی را می توان در نشست سه جانبه اخیر ایران، روسیه و ترکیه در مسکو دید. جایی که برای اولین بارگام های جدی برای حل یک بحران طولانی و فرسایشی در منطقه برداشته شد. حالا قرار است بر اساس آن چه پوتین دیروز گفته، دور بعد مذاکرات صلح با حضور بشار اسد برگزار شود. حجم بالای تحولات منطقه غرب آسیا باعث شده فارغ از جایگاه آن در دکترین جدید دفاعی-دیپلماتیک روسیه، بخش زیادی از مهره چینی روس ها در شطرنج جدیدشان معطوف به سیاست ورزی در این منطقه گردد. مهره چینی که می تواند الگوی مناسبی برای نظم نوین جهانی در عصر پسا آمریکایی باشد.