از انقلاب فرهنگی تا ولنگاری فرهنگی (4)/

اتهام‌زنی؛ آفت روشنفکری بومی و انقلابی

روشنفکری در ایران بعد از انقلاب، درحالی صاحب هویتی مستقل شد، که همواره آثار هنری منطبق بر این روشنفکری از جانب غرب در خارج از کشور و حامیان فرش‌ قرمز جشنواره‌های فرنگی در داخل کشور نادیده گرفته می‌شد.
کد خبر: ۲۱۹۱۳۶
تاریخ انتشار: ۰۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۴ - 26December 2016
گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ در قسمت دوم نوشتار «از انقلاب فرهنگی تا ولنگاری فرهنگی» به خنثی و سترون بودن تولبدات فرهنگی و اسلامی بودن و غیر اسلامی بودن اشاره شد و دو مقوله مهم در حرکت فرهنگی، یکی هجمه فرهنگی و دیگری پرهیز از سترون بودن مورد بررسی قرار گرفت. در ادامه این مقاله، دیدگاه مقام معظم رهبری یعنی بومی شدن روشنفکری به وسیله انقلاب و به تبع آن بومی شدن فرهنگ و تولیدات فرهنگی بررسی خواهد شد.

فرهنگ بومی؛ سنگری نفوذناپذیر

انقلاب اسلامی ایران به این دلیل پیروز شد که از مدل انقلاب‌های دیگر الگوبردای نکرد؛ این انقلاب بر شالوده‌ای اسلامی ـ ایرانی بنا شد و همین ساختار پیروزی و بقای آن را تضمین کرد. نظریه پردازان و مفسرین انقلاب نیز خود را وامدار بن مایه‌های فکری و بنیادین رهبر انقلاب می‌دانستند. آنها آموزه‌های اسلام را بی‌آنکه در آن تحریفی ایجاد کنند، منطبق با نیازهای انسان معاصر تفسیر می‌کردند. اگر چنین نبود، انقلاب در همان سال‌های نخست خود محکوم به شکست بود.

روشنفکری قبل از انقلاب، تقریبا بازتعریف کردن جهان‌بینی غربی بود که در ایران با داشتن اکثریت مسلمان اجرایی نبود. نوع حکومت شاهشاهی به دلیل عدم حضور مردم در تصمیم‌گیری‌ها برای نسلی که دم از روشنفکری و اسلام می‌زد، مناسب نبود. برای همین شروع به طرح سوال کرد و جواب روشنفکران آن زمان اقناعش نمی‌کرد.

اتهام‌زنی آفت روشنفکری بومی و انقلابی است 

از این رو حضور متفکرینی چون «مرتضی مطهری»، «علی شریعتی» در حکم نوشدارویی بود تا روح بیمار آن‌ها را درمان کند. البته در راس آن حضور امام خمینی (ره) با کتاب «کشف الاسرار» و «ولایت فقیه» سبب زلزله‌ای ویرانگر برای سلسله شاهنشاهی بود. این ویرانگری از همان لحظه‌، آبادانی به همراه داشت. رهبر انقلاب چون می‌دانست بعد از ویران شدن سلسله پهلوی چه چیزی بنا خواهد شد آن را نیز به صراحت و روشنی بیان می‌کرد و سبب پیروزی حتمی آن شد.

در مسیر این پیروزی و بعد از آن گروه‌های فکری متعددی بودند که یا از بین رفتند یا با زاویه گرفتن از مردم دشمن انقلاب و انقلاب‌گران شدند.

این گرو‌ه‌ها به دلیل نداشتن تفکری اسلامی ـ ایرانی به چنین سرنوشتی دچار شدند. رمز پیروزی و ماندگاری انقلاب علاوه بر حضور حداکثری مردم، بهره‌مندی از روشنفکری بومی است. البته باید گفت این نوع روشنفکری مصون از آفت نیست. اگر این روشنفکری دچار آفت شود به تدریج پایه‌های انقلاب سست خواهد شد. اطمینان از اینکه انقلاب به هیچ طریقی متزلزل نخواهد شد، دست‌کم گرفتن دشمن است و داشتن این نوع نگاه از طرف مسلمانان از طرف بزرگان دین شدیدا نهی شده است.

مقام معظم رهبری در مورد انقلاب و روشنفکری می‌فرمایند:

«بعد از پیروزى انقلاب، روشنفکرى در ایران برنیفتاد - روشنفکرى وجود داشت - اما در واقع یک روشنفکرى نوین به وجود آمد. در دوره انقلاب، شاعر، نویسنده، منتقد، محقّق، کارگردان، سینماگر، نمایشنامه‌نویس و نقّاش، از دو قشر پدید آمد: یکى از عناصرى که انقلاب این‌ها را به وجود آورده بود و دوم عناصرى که از دوره قبل بودند و انقلاب این‌ها را به‌کلى قلب ماهیت کرده بود.

براى اولین بار بعد از گذشت تقریباً صد سال از آغاز تحرک روشنفکرى در ایران، روشنفکرى بومى شد. آن کسانى که در مقوله‌هاى روشنفکرى فعال‌ترند و در مرکز دایره روشنفکرى قرار دارند - یعنى نویسندگان و شعرا - تا برسد به قشرهاى گوناگون، مثل هنرمندان و نقاشان و ... این‌ها براى اولین بار در این کشور مثل یک ایرانى فکر کردند، مثل یک مسلمان حرف زدند، محصول روشنفکرى و هنرى و ادبى تولید کردند؛ این شد یک دوران جدید(1).»

روشنفکری بومی (اسلامی ـ ایرانی) بدون بازخوانی، تفسیر و به روز شدن آن ارزشی نخواهد شد. این مهم جز تولید آثار فرهنگی در قالب فیلم، کتاب، شعر، رمان و هنرهای دیگر بخصوص هنرهای مدرن چگونه می‌تواند به حیات خود ادامه دهد. اصلا چرا روشنفکر بومی فقط به تألیف کتاب بپردازد و یا سخنرانی کند.

روشنفکر نباید و نمی‌تواند وارد حوزه فیلم به عنوان زبان فلسفه انسان امروز نشود. وقتی می‌بینیم امثال «ژان پل سارتر» فیلمنامه می‌نویسند تا تأملات فلسفی خود را تشریح کند، چرا روشنفکر مسلمان ایرانی سکوت کرده؟ آیا برای خود شأنیتی قائل است که با ورودش به ساحت سینما شکسته خواهد شد؟

این دوران جدیدی که رهبر انقلاب از آن یاد می‌کند، چقدر در تولیدات رسانه ملی و آثار فرهنگی نمود عینی دارد. کارهای ارزشمندی شده که منحصر به برنامه‌های گفت و گو محوری مثل «عصر»، «راز»، «ثریا»، «صد و 80 درجه» و ... است و کمتر می‌بینیم که تلویزیون آثار نمایشی در تبیین روشنفکری بومی داشته باشد.

در تولیدات فرهنگی نیز چنین است. هنوز در ایران رمان به عنوان هنری تفرعنی به حساب می‌آید تا بتواند با انتشار آثار زرد و عامیانه صنعت نشر را تکانی بدهد. ما در ایران نمی‌توانیم رمان‌های شاخصی نام ببریم که علاوه بر ابداع روش‌های و سبک‌های شرقی جهان‌بینی انقلاب و روشنفکری نوینی که در پی انقلاب پدید آمد را تبیین کند.

یکی از همین مدیران صدا و سیما در ارائه طرحی براساس زندگی امام علی (ع) می‌گوید چون سریال امام علی (ع) ساخته شده دیگر به نیازی به تکرار آن نیست. این نگاه ناصواب به تولیدات نمایشی سبب همین بحرانی شده که مخاطب ایرانی خود را لایق این می‌داند تا بییننده سریال‌های سخیف شبکه‌های معاند باشد.

اتهام‌زنی آفت روشنفکری بومی و انقلابی است 

در تولیدات سینمایی نیز به ندرت اثری را می‌بینیم که فلسفه انقلاب را دستمایه کارش قرار داده باشد. در طول چهار دهه از انقلاب تنها «یتیم خانه ایران» بود که توانست تا حد زیادی در مسیر آرمان‌های انقلاب و تبیین آنچه روشنفکری بومی می‌خواهد، بگوید حرکت کند. این فیلم نه به لحاظ معنایی که در نوع بیان نیز قابل ارزرش و بررسی است.

همینطور «سیانور» و «بادیگارد» مثل یک نمایش واحد دو پرده‌ای تصویری صادقانه از قبل و بعد از انقلاب ارائه دادند. این زاویه دید نیز تازه و بکر بود. عبارت تازگی برای سینمای ایران در خصوص این دو فیلم نه تعریف که کنایه‌ای است به سینماگرانی که دیر به این سمت رفته‌اند. مخزن سینمای ایران باید از وجود چنین آثاری غنی می‌شد، نه اینکه برای نام بردن آثاری که انقلاب را تعریف می‌کند به کتاب‌های مرجع و فرهنگ فیلم پناه برد.

متاسفانه نیروی بازدارنده داخلی و خارجی با گفتن «سفارشی سازی» در مقابل آثاری مثل «یتیم خانه ایران» می‌ایستند تا با اتهام زنی مانع تولیدات بعدی شوند. چرا پول گرفتن از دولت برای ساخت فیلم‌هایی مثل «خانه دختر» مدرن بودن است؛ ولی پول گرفتن از دولت برای ساخت «یتیم خانه ایران» ارتجاع محسوب می‌شود.

اتهام‌زنی آفت روشنفکری بومی و انقلابی است 

تاسف‌برانگیز اینکه هیچ‌کس نمی‌پرسد و حق هم ندارد، بپرسد که سرمایه «فروشنده» از کجا تأمین شده، اما در مورد «یتیم خانه ایران» اولین سوال این است که «ابوالقاسم طالبی» سرمایه میلیاردی فیلمش را چگونه تامین کرده است؟! تنها به این دلیل که «اصغر فرهادی» اسکار بگیر است و مورد حمایت جشنواره‌های فرنگی و «ابوالقاسم طالبی» به دلیل نگاه انگلیسی ستیزانه‌اش مطرود همین جشنواره‌هاست.

آفت روشنفکری بومی و دوران جدیدی که مقام معظم رهبری از آن یاد کردند، همین اتهام زنی، ایجاد مانع و نقدهای مغرضانه علیه فیلم‌هایی مثل «یتیم خانه ایران» است که سینمای ایران نیازمند بیشتر حضور آنها است.

1ـ بیانات مقام معظم رهبری با مسئولان صدا و سیما در مردادماه ۱۳۶۹

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها