یادداشت/ مصطفی مطهری
چرا آزادسازی «ادلب» دشوارتر از «حلب» خواهد بود؟
«ادلب» در مقایسه با «حلب» چه از لحاظ جغرافیایی و چه از لحاظ جمعیتی یکپارچهتر است و جنگ دولت سوریه برای آزادی آن سختتر از «حلب» خواهد بود.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، «مصطفی مطهری» دکترای علوم سیاسی عنوان کرد: اهمیت و تاثیر آزادسازی «حلب» از ابعاد متنوع سیاسی، نظامی و اقتصادی چنان بارز است که دو طرف درگیر در سوریه یعنی دولت و متحدان سوریه از یکسو و تروریستها و معارضان مسلح سوریه و حامیان آنها از سوی دیگر را به واکنش در این رابطه سوق داده است. بطوریکه شدت ضربه وارده به تروریستها در «حلب» آنقدر عمیق بوده که بسترها را برای تقابل انتقام جویانه آنها را برای نبرد «ادلب» فراهم کرده است. چرا که اکنون بعد از پاکسازی سازی «حلب» آزاد سازی «ادلب» بعنوان یکی از اهداف حیاتی دولت سوریه مورد توجه خواهد بود.
از این رو نباید فراموش کرد ادلب بزرگترین پایگاه مخالفان مسلح در کشور سوریه قلمداد میشود که در سال 2015 توانستند بر آن تسلط یابند.
با توجه به جایگاه و موقعیت مخالفان مسلح در این شهر و چینش سازمان یافته این نیروها در ادلب، ذکر این نکته اساسی به نظر میرسد که درگیریها و نبردهای آتی در مسیر آزادسازی ادلب برای ارتش سوریه و همپیمانان آنان بسیار خشونت آمیزتر از آنچه است که در حلب رخ داد. چرا که ادلب در مقایسه با حلب چه از لحاظ جغرافیایی و چه از لحاظ جمعیتی یکپارچهتر میباشد؛ بطوریکه اگر حلب از حیث منطقهای به دو بخش شرقی (تحت سیطره مخالفان و معارضین مسلح )و غربی(تحت تسلط دولت) تقسیم شده بود، ادلب به عنوان یک شهر و یا استان علیرغم تمرکز بیشتر گروههای مخالف تندرو در آنجا، از نظر پراکندگی جمعیت و ساختارسیاسی از تناسب موزونی برخوردار است که رویارویی و نبرد را در آن سخت کرده است. فلذا علاوه بر ویژگیهای جغرافیای و جمعیتی موجود در ادلب، با حضور و انتقال تروریستهای فراری و اخراجی از حلب به ادلب و استقرار آنها در آنجا میتوان ادعا کرد که نبردی خشونت بارتر از حلب در ادلب در راه است.
از آنجا که جبهه فتح الشام و احرار الشام از مهمترین گروههای مخالف و مسلط در ادلب هستند، ایستگاه ادلب را باید شریان حیاتی گروههای تندرو وابسته به القاعده در سوریه دانست که در صورت تکرار سناریوی حلب درباره آنها در ادلب، میتوان از آغاز فصل جدیدی در سوریه سخن گفت که مدخلی واقعی برای خروج و عبور از بحران 6 ساله کنونی است.
با این حال نباید فراموش کرد که مخالفان و معارضان مسلح با هر عنوان و صفتی از تندرو و یا میانه رو بودن از یکسو و حامیان آنها از منطقهای تا فرا منطقهای از سوی دیگر با اذعان و وقوف به این موضوع که حیات و ممات آنها در حفظ ادلب و در پیوند با آن بوده و تنها از طریق حفظ این شهر است که خواهند توانست به موجودیت خود در سوریه ادامه دهند به حفاظت از این شهر با چنگ و دندان ادامه خواهند داد.
از نظر معارضان مسلح سوریه و حامیان آنها اکنون شهر ادلب حکم جایگزینی حیاتی و با اهمیت را برای حلب داراست که به آنها کمک خواهد کرد تا در مسیر «ادامۀ به اصطلاح انقلاب بَدلی» در سوریه بمانند و به پیگیری مطالبات نامشروعشان از این کشور ادامه دهند. بطوریکه از دید تروریستهای موجود در سوریه اتفاقات حلب، قصور و غفلت در دیده بانی از موضوع شرایط و اوضاع بوده است که این وضعیت را برای آنها در این شهر(حلب) رقم زد.
کوتاهی و قصوری که هم شامل اختلافات نگرشی – ایدهای و عقیدهای میان خود آنها در درون و هم در برگیرنده بی توجهی و کم اهمیت انگاشتن قدرت سازمان یافته و راهبردیِ هدفمند دولت سوریه و متحدانش در حلب بوده است. بطوریکه علم به تاکتیکهای نظامی و تبلیغاتی و معرفت داشتن به نبردها در موقعیتهای گوناگون هم در عرصه سیاسی و نظامی سوریه و هم در عرصه سیاسی-دیپلماتیک از سوی نمایندگان سوریه درباره تحولات موجود در این کشور، در عرصه نظام بینالملل گویای تفوق طبقهای (کلاسه شده) و دریافتی از ادراک واقعی بحران و برتری چند لایه از حوزههای گوناگون سیاسی – نظامی – عملیاتی و ... دولت سوریه و متحدان آن بر تروریستهاست.
مع الوصف با توجه به این واکاویهای خود انتقادی تروریستها و حامیان آنها از جریان اتفاقات رخ داده در حلب است که ادلب و نبرد برای بازستانی آن از تروریستها مشکل بوده و مشمول زمان خواهد شد و در این مسیر پیش بینی شرایط سخت و خشن درگیری و نبرد میان طرفین چندان مشکل به نظر نمیرسد چرا که مطالبات طرفین درگیر در این نبردِ طاقت فرسا مشخص و بدیهی است و هر طرفی برای دستیابی و حصول به آن تلاش خواهند کرد و به دنبال سازماندهی فکری – نظامی در جهت تقویت روحیه خود و نیروهای تحت امرش همراه با انجام تبلیغات برای تضعیف روحیه طرف مقابل خواهد بود.