ابعاد زندگی شهید مصطفی چمران در گفتگوی اختصاصی دفاع مقدس با مهدی چمران (2):

کسی از مصطفی شناخت جامعی ندارد

دکتر در نامه ای که به امام نرسید نوشت: «من آدمی نیستم که برای تعریف از خود نزد شما بیایم و شاید گاهی به حدی از افراط برسد که از شدت محبت به دیدار شما نیایم فقط بخواهم که کار خوبی انجام دهم تا شما را خوشحال کنم، اکثر اوقات ابا دارم که حتی کارهای انجام شده را شرح دهم، فقط خدا بداند کافی است».
کد خبر: ۲۱۹۹۶
تاریخ انتشار: ۰۱ تير ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۷ - 22June 2014

کسی از مصطفی شناخت جامعی ندارد

بخش دوم گفتگوی دفاع مقدس با مهدی چمران رئیس شورای عالی استانها به موضوعات خانوادگی و عرفانی و حتی کلاسهای تفسیر قرآنی که خدمت آیت الله طالقانی و شهید مطهری می رسیدهاند را نیز پرداختهایم که مشروح آن در پی آمده است:

* حضور ایشان در درس تفسیر قرآن آیت الله طالقانی(ره) و فلسفه و منطق شهید مطهری(ره) چقدر در روند زندگی اش مؤثر بود؟

دکتر چمران به مطالب درسی اکتفا نمیکرد و مطالعات گسترده تری داشت، برای آموزش مسائل دینی به حوزه علمیه مرحوم آیت الله مجتهدی می رفت، در تفسیر قرآن آقای طالقانی حضور مییافت و تمام آثار شهید مطهری، آیت الله طباطبایی و شهید محمدباقر صدر و حتی کتب دکتر شریعتی را مطالعه میکرد؛ و زمانی که در لبنان بود درخواست می کرد تا هرکتاب تازه ای که در باب مسائل ایدئولوژیک چاپ می شود را برایش بفرستیم.

در منابر عالمان مشهور آن دوره حضور می یافت، مثل مرحوم راشد، دری و اشراقی که منابر ایشان عرفانی و بسیار سنگین بود و یادداشت برداری میکرد، به خاطر بحثها و مناظراتی که با کمونیستها انجام می داد هنوز کتابهای ارانی را در کتابخانه ایشان نگه داشته ام. علاوه بر این از اعضای فعال و قوی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بودند که جلساتشان در منازل تشکیل می شد و بعد از ۲۸ مرداد بسته شد.

* مبارزات دوران نوجوانی ایشان از کی شروع شد و در چه غالبی بود؟

شروع مبارزاتی ایشان در جریان ملی شدن صنعت نفت بود، – دوران رزم آرا و قبل از آن- ایشان طومار بزرگی به طول ۳۰ متر جلوی مغازه پدر با خط خوش نوشته بود: «ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور آرزو و خواست ملت ایران است» و همه مردم آن را امضا می کردند و یادم هست که تعدادی از مردم با خون خود آن را امضا کردند، و روز تصویب به مجلس بردند که در تسریع جریان مصوبه بسیار مؤثر بود. در جریان ۳۰ تیر همه خانواده در سرچشمه جمع بودیم. شهید چمران در مبارزات زیرزمینی بعد از ۲۸ مرداد نیز از عناصر اصلی ساماندهی مبارزات دانشجویی بودند.

* فعالیتهای سیاسی ایشان در آن زمان چرا مانعی برای حضور ایشان در آمریکا و کسب بورسیه نشد؟

در آن دوران سازمان منسجمی که با مبارزان برخورد کند و تشکیل پرونده دهد وجود نداشت، هنوز بختیار فرمانداری تهران را تشکیل نداده بود و ساواک نیز به تبع آن وجود نداشت.

* دلیل مهاجرت به مصر چه بود؟

خود ایشان در دستنوشته ای اینگونه بیان می کند که: «بعد از ۱۵ خرداد سال ۴۲ سیستم مبارزه پارلمانتاریزم در آمریکا جواب نمی دهد و تصمیم گرفتم که همه پلهای خود را پشت سرم خراب کنم» لذا به مصر می آید و آموزش جنگهای چریکی می بیند سپس به الجزایر رفت و بعد از فوت عبدالناصر از مصر به لبنان هجرت کرد و طی ۸ سال حضور عجیب در لبنان پایه گذار نهضت مقاومت اسلامی لبنان در کنار امام موسی صدر شد که ثمرات آن را در حزب الله و جنبش امل می بینیم.

* از عجایب حضور دکتر در ایران فعالیتهای متعدد و سراسر ابتکار ایشان در طول کمتر از ۳ سال بوده است؟ تحولاتی که ایشان ایجاد کردند شاید یک رئیس جمهور در تمام دوره ریاست خود نتواند حتی یکی از آنها را به ثمر برساند؟

بله تشکیل ارگانی مثل سپاه و مقاومت مردمی، جهاد سازندگی، تغییر ساختار و فعال کردن ارتش، تشکیل ستاد جنگ های نامنظم، تصدی پست وزارت دفاع، نمایندگی مجلس و … نشان از قدرت مدیریت و سازماندهی ایشان است.

* شما شهید چمران را مرد عمل می دانید یا مرد سخن؟

هر دو! او جامع اضداد بود، مرد اشک و آه و حسرت بود! مرد قدرت، مرد علم، مرد عرفان! مرد ادب! مرد هنر! خاک پای مولای متقیان! که او جامع اضداد بود.

* دکتر چمران نامه ای درباره رابطه با لیبی نیز به امام نوشته اند که متنی صادقانه و قاطع دارد ماجرای نامه چه بوده است؟

بعد از ماجرای ربوده شدن امام موسی صدر بسیاری به نزد امام رفتند و گفتند که دکتر چمران در این حیطه مسلط تر و آگاه تر است و حاج احمد آقا به دکتر گفت نظرتان را بنویسید و خدمت امام بدهید و امام نیز دستور دادند تا زمانی که قضیه امام موسی صدر حل نشده است سفارت لیبی هم در ایران افتتاح نشود که سالها بعد یکی از علما آقای موسوی اردبیلی وساطت کردند و گفتند که به دلایلی سفارت لیبی باز شود و همزمان قضیه امام موسی صدر هم دنبال شود و هنوز هم دنبال آن هستیم.

* در جایی نقل است که شهید چمران نماینده امام در شورای عالی دفاع اغلب اخبار خوش را با امام می رسانده است؟

دکتر نامه هایی را به افراد می نوشت ولی هیچ وقت به آنها نرسیده و یکی از آن نامه ها نیز برای امام است به این شرح: «من آدمی نیستم که برای تعریف از خود نزد شما بیایم و شاید گاهی به حدی از افراط برسد که از شدت محبت به دیدار شما نیایم فقط بخواهم که کار خوبی انجام دهم تا شما را خوشحال کنم، اکثر اوقات ابا دارم که حتی کارهای انجام شده را شرح دهم، فقط خدا بداند کافی است».

این شدت محبت در مورد زیارت مرقد مطهر حضرت علی(ع) در نجف مصداق دارد که خود او می نویسد که یک روز طول کشید تا بتوانم وارد حرم شوم و به دیواره های حیاط چسبیده بودم و زار زار گریه می کردم ولی عظمت مولایم آنچنان سوزان بود که نمی توانستم به او نزدیک شوم. (اشک در چشمان مهندس پر شده است)

* چگونه می توانیم دکتر چمران را به عنوان الگو به قشر جوانان معرفی کنیم؟

دکتر چمران یکی از منحصر به فردترین و زیباترین الگوها برای ما و بخصوص جوانان دانشگاهی و دانشجو است، ولی متأسفانه به دلایل زیادی شناخته شده نیست، این نسل شهید چمران را حداکثر به عنوان یکی از رزمندگانی که در جبهه های حق علیه باطل حضور داشتند و به شهادت رسیدند می شناسند در حالی که ابعاد دیگر شخصیت شهید چمران بسیار بیشتر از مسأله جنگ ایشان است، شخصیت متواضع، خضوع، علم، عبادت و ایمان او جنبه های دیگر شخصیت آن بزرگوار است که در مقابل مقوله جنگاوری و رزمندگی اش مظلوم مانده است؛ در این زمینه هاست که کار چندانی انجام نشده است.

علت آن را نمی دانم ولی من هم از رسانه ها به ویژه صداوسیما و رسانه های مکتوب و نیز از سازمانها و نهادهایی که شهید چمران در آنها مسئول بوده است، انتقاد دارم! نهادهایی مثل ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، وزارت دفاع و کلیه ارگانهای نظامی و نیروهای مسلح باید این مسئولیت را به دوش بگیرند. ایشان یکی از ۲ نمایندگان مجلس بوده که مستقیماً در جبهه حضور داشته و دیگری شهید شاه آبادی است، ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل داده و از تأثیرگذارترین افراد در سازماندهی نیروهای نظامی سپاه و ارتش بوده است، در عین حال که دانشمندی عالم و فاضل بوده و دانشگاهها نیز در این مقوله باید احساس مسئولیت کنند شاید اگر تعدد مسئولیت های ایشان نبود و فقط در یک ارگان انقلاب اسلامی فعالیت میکرد آن ارگان وظیفه خود میدانست و اقدام لازم را انجام میداد.

ولی در مورد ایشان هرکس به دیگری واگذار کرده است. من نیز به نوبه خودم تمام تلاشم را می کنم و چون برادر شهید چمران هستم قاعدتاً باید دیگران این کارها را بکنند.

* آیا ریاست بنیاد شهید چمران با خود شماست؟

بله. این بنیاد را بعد از شهادت دکتر تشکیل دادیم، اقدام اول گردآوری همه آثار دکتر بوده است و تمام دست نوشته ها، عکس ها و سخنرانی ها که بسیار زیادند گردآوری، فصل بندی، موضوع بندی و تدوین شده و به شکل کتاب چاپ می شوند. مثل کتاب لبنان، حدود ۱۰ کتاب چاپ شده و نیز زندگی نامه مفصل ایشان که در حال تدوین است، کتاب دیگری هم در مورد کارهای علمی نظامی ایشان در جنگ و خلاقیت های نظامی مثل زیردریایی، پل، موشک زیرآبی، شنیدار زرهی، شنیدار نیمه شنی و نظایر آن که تدوین کرده ام و انشاءالله منتشر خواهدشد.

*از خانواده دکتر بگویید شهید چمران را ابوجمال هم صدا می کردند؟

از همسر اولشان که به فارسی اسم او را پروانه گذاشته بود ۳ پسر دارد که اسم پسر بزرگشان جمال بود ولی در سن چهار سالگی موقع شنا غرق شد و تا روزهای آخر عمر هم به یاد او بود، به خاطر چهره زیبایش و شدت علاقه اسم او را جمال گذاشته بود. ولی از همسر دومش خانم غاده جابر فرزندی ندارند، خانم غاده جابر به دلایلی مصاحبه نمی کنند و الان در مشهد در کنار مادر بیمارشان هستند.

*به نظرتان از بین دوستان، نزدیکان و خانواده چه کسی آقای دکتر چمران را بیشتر شناخت؟

شناخت حقیقی را از بندگان فقط خدا می داند ولی او را هرکسی از منظر خودش شناخت، من احساس می کنم که او را خوب شناخته ام ولی وقتی توجه می کنم می بینیم خانم غاده جابر هم شناخت عمیقی از مصطفی دارند، امام(ره) هم از جهاتی دیگر او را شناخته اند، همرزمانش در لبنان، آمریکا و جنگ از نقطه نظر خود شناختی از شهید چمران دارند ولی به جرأت می توانم بگویم که کسی شناخت جامعی نسبت به او ندارد.

*در پایان زیباترین مناجاتی که از دکتر چمران خوانده اید را بفرمایید.

همه مناجات زیبایند ولی به خاطر شرایط روز یکی از آنها را برایتان می خوانم: «خدایا! به هرکه دل بستم تو دلم را شکستی! عشق هرکس را که به دل گرفتم تو از من گرفتی! هرکجا خواستم که دل مضطرب و دردمندم را آرامش دهم تو یکباره همه را برهم زدی و در میان طوفانهای وحشتزای حوادث رهایم کردی تا هیچ آرزویی در دل نپرورانم و به هیچ چیز امیدی نداشته باشم، خدایا! تو اینچنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم، و به جز تو آرزویی نداشته باشم، و جز تو به چیزی یا به کسی امید نبندم و جز در سایه توکل به تو آرامش و امنیت احساس نکنم، خدایا تو را بر همه این نعمتها شکر می کنم»

گفتگو از مجتبی برزگر

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار