اشغال هويزه و خاطرات تلخی كه از دی ماه 1359 به جای ماند

برخی تحليلگران آنچه بر هویزه و مردمش در دوران اشغال به دست بعثی‌ها گذشت را با جنايت‌های وحشيانه مغول‌ها در تاريخ يكی می‌دانند.
کد خبر: ۲۲۰۵۷۸
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۰ - 07January 2017
اشغال هويزه و خاطرات تلخی كه از دی ماه 1359 به جای ماندبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، شهر هويزه مثل بسياري از شهرهاي ديگر خطه جنوب سرنوشت متفاوتي را در دوران دفاع مقدس تجربه كرد. برخي تحليلگران آنچه بر اين شهر در دوران اشغال به دست بعثي‌ها گذشته را با جنايت‌هاي وحشيانه مغول‌ها در تاريخ يكي مي‌دانند. دلِ مردم اين شهر هنوز از 18 دي ماه سال 1359 مي‌سوزد و آنها خاطرات تلخ اين روز را به ياد دارند. شهري كه در روزهاي سرد دي ماه اشغال و در روشناي اميدبخش ارديبهشت ماه آزاد شد.

پس از شكست نيروهاي عراقي در جنوب سوسنگرد در آذر ماه 1359، يك گروهان از سپاه اهواز، جهت محافظت پدافند شهر هويزه، به اين شهر اعزام شد. اين اعزام در حالي صورت گرفت كه بني صدر دستور تخليه هويزه از بسيج و سپاه را صادر كرده و دستور داده بود كه در سوسنگرد مستقر شوند.

اين دستور با مخالفت جدي شهيد سيد محمدحسين علم‌الهدي و ديگر رزمندگان كه بيشترشان دانشجو بودند، مواجه شد و با تماس شهيد علم الهدي با آيت الله خامنه‌اي، دستور بني صدر لغو شد و نيروهاي سپاه در هويزه باقي ماندند. روز 15 دي 1359، روز آغاز عمليات بود. هدف اين عمليات پاكسازي شمال و جنوب كرخه كور از وجود نيروهاي متجاوز بعثي بود. روز 16 دي ماه 1359، سپاهيان اسلام جلوي تانك‌هاي ارتش مستقر شده و منتظر دريافت رمز حمله بودند كه متوجه شدند، رفت و آمد تانك‌هاي دشمن زياد و هواپيماهاي دشمن در آسمان جهت بمباران ظاهر شده و رزمندگان زير آتش توپخانه، كاتيوشا و خمپاره قرار گرفته‌اند.

فرماندهي، دستور عقب‌نشيني به طول 500 متر را صادر مي‌كند. تانك‌هاي ما عقب‌نشيني مي‌كنند و عراقي‌ها با اين تصور كه نيروهاي اسلام شكست خورده و فرار كرده‌اند، وارد منطقه مي‌شوند. در اين ضد حمله دشمن، بيش از يكصد تن از رزمندگان پاسدار، جهاد و دانشجويان پيرو خط امام از جمله شهيد بزرگوار حسين علم‌الهدي شهيد و مفقودالاثر مي‌شوند.

پس از مقاومت جانانه سيد محمد حسين علم‌الهدي در 16 دي ماه و حماسه‌اي كه با تعداد نيروهاي اندك دانشجو مقابل نيروهاي بعثي خلق كردند، سرانجام نيروهاي بعثي كه از عقبه‌اي قوي برخوردار بودند شهر هويزه را به اشغال خود در مي‌آورند.

تخريب شهر با ديناميت و بلدوزر و تبديل يك هزار و 800 واحد مسكوني و تجاري و سه مسجد و دو حسينيه به تلي از خاك و غارت اموال مردم از نتايج تعرضات دشمن به شهر هويزه بود. در اين شهر اوج توحش بعثي‌ها در برخورد با افراد غيرنظامي به تصوير كشيده شد. آنها تعدادي از مردم بي‌گناه را با دستان بسته زنده به گور كردند. در روزهايي كه رسانه‌هاي غربي اخبار جنگ ايران و عراق را مخصوصاً در سال‌هاي اول با دقت رصد مي‌كردند، آن لحظات هيچ چشم بينا و گوش شنوايي براي مخابره اخبار وجود نداشت. رسانه‌هاي غربي جاي ارسال خبر وحشي‌گري متجاوزان از قدرت نظامي ارتش عراق و خبر پيشروي نيروهاي نظامي صحبت مي‌كردند تا بر اعتماد به نفس‌ بعثي‌ها بيفزايند.

به اين ترتيب خاطره‌اي تلخ از بربريت متجاوزان در برخورد با مردم غيرنظامي در همان نخستين روزهاي اشغال شهر به وجود آمد. در اثناي همين اشغالگر‌ها مادري را به همراه دختر جوانش زنده زنده به آتش كشيدند تا يكي از دردناك‌ترين اتفاقات جنگ رقم بخورد. صحنه‌اي كه حتي دل بسياري از نظامي‌هاي ارتش عراق را هم به درد آورد و صداي ناله و ناراحتي ديگر اسيران را بلند كرد.

يكي از اسراي عراقي كه زمان جنگ در هويزه حضور داشت، درباره اين رفتارها مي‌گويد: باور كردن اين صحنه‌ها مشكل است، همه سربازها در آن لحظات منقلب شده بودند، گروهبان دوم عودهكه از ديدن اين آدم سوزي‌ها به شدت متحير شده بود، با يك مسلسل به طرف سنگر فرمانده رفت، صداي شليك براي چند لحظه شنيده شد. گروهبان عوده با عجله از سنگر بيرون آمد و به طرف سربازان ديگر هم شليك كرد كه عده‌اي نيز زخمي شدند بعد از آن، اين گروهبان به طرف نيروهاي ايراني فرار كرد و ما ديگر او را نديديم اما داخل سنگر فرماندهي علاوه بر سرهنگ هاشم و يك مسئول اطلاعاتي يك خبرنگار بعثي هم كشته شده بود.

روزهاي سخت مردم هويزه را به اين سادگي نمي‌توان از صفحه روزگار پاك كرد. مرور اين خاطرات تلخ ما را بيشتر به كار بزرگي كه رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس انجام دادند، مي‌رساند. شايد اگر آن روزها اين ايستادگي و دفاع مقابل چنين افرادي با اين تفكرات انجام نمي‌گرفت معلوم نبود چه تبعات تلخ‌تري دامن مردم را مي‌گرفت.
 
منبع: روزنامه جوان
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار