سرلشکر «عبدالحمید محمود الخطاب»، رییس دفتر صدام درباره این عملیات می گوید: «تاریخ 1987.1.16 (65.10.19) تلفن دفتر رییسجمهور به صدا درآمد. خبر حمله به شلمچه را دادند. رییس جمهور دائم زیر لب میگفت: «الله اکبر از دست افراد خمینی… الله اکبر…» مدام پلکهایش به هم می خورد. به او عرض کردم، رییسجمهور اتفاقی مهم پیش آمده است؟
رییس جمهور که در اتاق قدم میزد، گفت: «امشب بصره به دست نیروهای ایران خواهد افتاد.» همان شب جلسهای تشکیل شد که تا صبح ادامه داشت. ارتش ما داشت از هم میپاشید. ماشین جنگی و مدرن ما از کار میافتاد. هر روز و هر ساعت گزارشهایی درباره عقبنشینی و تلفات بهتآور به دست ما میرسید. وقتی خبر رسید نیروهای ایرانی به منطقه دیدهبانی شماره یک لشکر 11 رسیدهاند، رییس جمهور گفت: «الان زمان آن فرا رسیده که از سلاح شیمیایی استفاده کنیم».
با هدایت مستقیم رییس جمهور این کار انجام شد. با این احوال، رییس جمهور هیچ گاه مایل به پایان جنگ نبود. او در جلسههای محرمانه به ما میگفت: «امیدوارم این جنگ ادامه یابد، چون کمکهای کشورهای خلیج فارس ادامه خواهد داشت و ما با این ثروت می توانیم مشکلات داخلی را هم حل کنیم.»
اگرچه تعداد مصدومان شیمیایی متوسط و شدید عملیات کربلای 5 کمتر از سه هزار نفر میشدند، اما با در نظر گرفتن مصدومان خفیف احتمالا جمع آنان به هفت هزار نفر میرسید.
به دنبال این عملیات عظیم که به منهدم شدن ماشین جنگی عراق منجر شد، علاوه بر فشارهای آمریکا، قطعنامه 598 که کمی به خواسته های جمهوری اسلامی ایران نزدیک شده بود، صادر گردید. این اولین بار بود که پس از شروع جنگ تحمیلی شورای امنیت سازمان ملل به وجود جنگ در این منطقه توسط عراق اعتراف کرد.
شلمچه بوی مرگ و نيستی میداد
یکی از افسران نظامی رژیم بعث که در عملیات حضور داشت، روایت میکند: دستور حركت را صادر كردم. خودم در خودروی اول در جلوی ستون بودم. ساعت 4 بعد از ظهر به منطقه درياچه ماهي رسيديم. هنوز ايرانیها به اين منطقه پا نگذاشته بودند. در همين لحظه فرماندهي لشكر با من تماس گرفت و گفت: فورا به عقب برگرديد.
برگشتيم. در حال عقب نشيني پيشروي منظم و حساب شده ايراني ها را مي ديديم. واقعا حيرت انگيز بود. مهندسي رزمي پيشرفته آنها هم نشان از درايت و هوشياري داشت. آنان وضع و شكل سنگرها و خاكريزهاي ما را پس از گرفتن تغيير مي دادند و موقعيت نظامي جديدي به محور ميبخشيدند. لودرها و بلدوزرها پا به پاي رزمندگان اسلام كار ميكردند و در صدد تغيير نقشه منطقه بودند. در اين حال ما مجبور به عقب نشينی تاكتيكی بوديم.
شلمچه را مانند منطقهای پر از ارواح میديدم. منطقه وحشتناكی شده بود. بوی مرگ و نيستی میداد. فريادها و سر و صداهاي مهيب انفجارها و حمله هواپيماها هم ترس و وحشت را مضاعف كرده بود.
احساس كردم چقدر بي ارزش هستم. يا بهتر بگويم همه ما بي ارزش شده و در برخورد با اين مصايب جايگاه كرامت انسانيمان را از دست داده بوديم.
ايرانیها با مشاهده ما آتش توپخانه خود را به سمت ما روانه كردند. هدايت آن آتش دقيق، ما را به خاک ذلت كشاند. نیروهای ایرانی ما را به خاک و خون کشیدند.
امام خمینی (ره): «ای كاش در كنار شما و در سنگر شما بودم»
به دنبال پيروزی رزمندگان اسلام در عمليات کربلای 5 حضرت امام خمينی (ره) پيامی را ارسال کردند که در آن آمده است:
با تقدير و تشكر وافر از رزمندگان عمليات كربلای 4 و 6 و به خصوص كربلای 5 كه واقعاً حماسه آفريدند و حيرت و تعجب همه جهانيان را بر انگيختهاند و بر مستحكمترين دژها، موانع و مدرنترين سلاحها يورش بردند و دلاورانه در مصاف با دشمن زبون جنگيدند، اميران، افسران، درجهداران و سربازان بيشماری از دشمن را به اسارت گرفتهاند و هم اكنون نيز به نبرد خود ادامه میدهند و دل انبيا و پيامبر اسلام و مولای خود حضرت صاحب الامر (عج) را شادمان ساختهاند، از همه جوانان غيور و اقشار برومند كشور اسلامی میخواهم كه مثل هميشه به جبههها هجوم آورند و به سپاهيان حضرت مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه ـ بپيوندند و نفس هاي آخر عمر صداميان را بگيرند كه دست نصرت حق با شما است. چنانچه تا به امروز و در همه صحنهها از امدادهای غيبی و عنايات ويژه خود، شما را متنعم ساخته است، بعد از اين نيز يار و ياورتان خواهد بود و شما را تنها نخواهد گذاشت و من هم در همه حالات به شما دعا میكنم و شما را دوست دارم و ای كاش در كنار شما و در سنگر شما بودم.
انتهای پیام/ 131