چشمانی که «تاریخ» مینویسند
«سالانه حدود 10 تا 11 هزار نفر از والدین شهدا فوت میکنند». این آمار شاید در وهله اول تنها یک عدد به نظر برسد اما به جرأت میتوان گفت شمارش معکوسی است که نشانههای به زیر خاک رفتن بخش بزرگی از تاریخ شفاهی شهدای دفاعمقدس را فریاد میزند و نیازمند دستی مسئولیتپذیر است تا...
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، «سالانه حدود 10 تا 11 هزار نفر از والدین شهدا فوت میکنند». این آمار شاید در وهله اول تنها یک عدد به نظر برسد اما به جرأت میتوان گفت شمارش معکوسی است که نشانههای به زیر خاک رفتن بخش بزرگی از تاریخ شفاهی شهدای دفاعمقدس را فریاد میزند و نیازمند دستی مسئولیتپذیر است تا از مدفون شدن در دل تاریخ نجات یابد. نه اغراق است نه شعار؛بلکه واقعیتی است که اگر در این باره کوتاهی کنیم کمک بزرگی به کسانی خواهیم کرد که از هماکنون در حال برنامهریزی برای تحریف تاریخ دفاعمقدس هستند.
اگر دست روی دست بگذاریم نه تنها این عده به هدف خود خواهند رسید بلکه در آینده ممکن است شهدایمان را مثل افسانهها روایت کنیم؛افسانهای که باورپذیری آن در حد شنیدن یک جمله ساده خواهد بود و بس. یا این بخش از تاریخ کشورمان را کسانی روایت خواهند کرد که علاقه و علقهای به دین و مردم ایران ندارند.
هر ملتی که به گذشته خود بیتوجه باشد در آینده با لطمات تاریخی جبرانناپذیری مواجه خواهد شد و ما نیز از قرار گرفتن در مسیر این خطر مستثنی نیستیم. اسناد مربوط به ایثارگران به عنوان بخشی بزرگ از حافظه دوران دفاع مقدس و در سطحی بالاتر به عنوان «میراث مشترک بشری» محسوب میشوند که تسریع در جمعآوری آن، از بروز بسیاری از خطرات تاریخی جلوگیری خواهد کرد.
در بررسی معارف دفاع مقدس که شهدا پایه اصلی این معارف محسوب میشوند همواره تربیت خانوادگی را از اساسیترین عوامل تأثیرگذار در پیدایش مسیر درست پیش روی شهدا معرفی میکنیم تربیتی که والدین شهدا با بهرهگیری از عنصر تاثیرگذار «دین» به سرانجام رساندهاند بنابراین اگر بر این گفته خود ایمان و باور داریم چرا باید هر روز شاهد درگذشت چند نفر از پدران و مادران شهدا باشیم بدون اینکه برگی از خاطراتشان را ثبت کرده باشیم؟
به نظر میرسد متاسفانه آن طور که باید هنوز پرداختن به این بخش تاریخ دفاع مقدس را خیلی جدی نگرفتهایم. درگذشت پدر یا مادر یک شهید و در برخی موارد درگذشت پدر یا مادر دو تا سهید یعنی به زیر خاک رفتن بخشی از تاریخ شفاهی دفاعمقدسی که امنیت کشورمان به واسطه آن برای سالها تضمین شده است و ما ظاهرا در نعمت این گنجینه عظیم غرق شدهایم اما غفلتهایی هم داریم.
خوشبختانه در کشورمان نهادها سازمانهای زیادی در حوزه ترویج فرهنگ دفاع مقدس یا ترویج فرهنگ ایثار و شهادت فعالیت میکنند و انتظار میرود در بحث جمعآوری اسناد دفاع مقدس به ویژه خاطرات والدین شهدا وظایف خود را به نحو احسنت انجام بدهند. با وجود تلاشهایی که این سازمانها دارند و کارهای ماندگاری انجام دادهاند که جای تقدیر دارد اما ممکن است نتوانسته باشند به تمام اهداف خود دست یابند که کمبود مالی شاید یکی از عوامل اصلی این امر باشد. به نظر میرسد اگر این نهادها با یک تقسیم کار اصولی بتوانند ضعفهای خود را همپوشانی کنند شاید بتوان امیدوار بود که در آینده نزدیک شاهد تحقق بخش قابل توجهی از انتظارات جامعه از این نهادها و سازمانها باشیم. ناگفته پیداست هر یک از سازمانهای متولی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت حتما سیاستهای خاص درون سازمانی دارند که بر همان اساس حرکت میکنند اما همانطور که بیان شد بحث جمعآوری خاطرات والدین شهدا که در حال حاضر تعداد زیادی از آنها در سن سالمندی قراردارند و هر آن ممکن است شاهد درگذشت یا بیماری آنها باشیم کاری است اولویتدار.
یادمان نرود درگذشت یک پدر و یا مادر شهید، یعنی خالی ماندن صفحهای از تاریخ دفاع مقدس از معارف راهگشای شهیدان.
کلام آخر اینکه، والدین شهیدان بخشی از تاریخ شفاهی هشت سال دفاعمقدس و میراث معنوی گرانبهایی محسوب میشوند که روزی فرزندان خود را راهی آوردگاههای دفاع از دین و میهن اسلامی ایران کردند تا امروز با حرکت بر روی رد پای آنها،خطری کشورمان را تهدید نکند و کمترین درخواست آنها و بزرگترین تکلیف ما حضور در بین آنها و شنیدن و ثبت خاطرات فرزندانشان است.
تنها یادگاری والدین شهدا عکسی است در گوشه طاقچه، که حالا در سن پیری مونس روزهای تنهاییشان شده است. پس بیشتر از این چشمان کمسوی این عزیزان را منتظر نگذاریم. آیندگان به طرز بیرحمانهای ما را بازخواست خواهند کرد؛ اگر امروز حرکت نکنیم.
منبع: ایسنا