یادداشت/ سید حسین ولی‌پور زرومی

ششم بهمن آمل؛ تقابل «نور» و «ظلمت» در میدان هزارسنگر

مردم آمل «هزار» «سنگر» ساختند و «هزاران» «دل»؛ تا تمام آرزوهای کاذب اهریمنان به یأس بدل شود.
کد خبر: ۲۲۳۴۹۹
تاریخ انتشار: ۰۶ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۵ - 25January 2017

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از مازندران، متن یادداشت سید حسین ولی‌پور زرومی، جانشین اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس مازندران به مناسبت حماسه اسلامی ششم بهمن مردم آمل در سال 1360 در ادامه می‌آید:

انقلاب اسلامی، انقلابی بود «با نام خدا» و خونی بود که در رگ‌های «جهان بی روح» جریان یافت. تعارض بنیادین این انقلاب با باختار و ساختار هویت‌های شکل گرفته، به طور طبیعی مسبّب مرزبندی‌های کاملا مشخص و بدون ابهام بود که خیلی زود عَلَم مقابله و خصومت به دست گرفتند و حتی عجولانه و بی توجه به برخی مصلحت اندیش‌های دنیای سیاست و البته با امید کاذب، به قول معروف «دل به دریا زدند» و از سوراخ های فکری و هویتی، بیرون خزیدند.

شاید در هیچ انقلابی چنین زودهنگام « دوست» و « دشمن»، به خرجِ عیار خود نپرداختند و حتی گروهی که بر طبق تعاریف قرآنی، مصداق«منافقین» بودند، نتوانستند در پرتو «صراحت» و «صداقت» عیان یافته و در میان اقیانوس زلالی‌ها، دوام آوردند و به سرعت آب شدن برف در برابر تابش خورشید، همچون بخار، نیست شوند.

آری انقلابی که «با نام خدا» بود، خیلی زود به رسوایی «بی¬خدایان» انجامید و آنها چاره ای جز نشان دادن چنگ و دندان و گلاویز شدن آشکار نداشتند. انقلاب امام در «صراط مستقیم» بود و این صراط امیدوارانه در تلاش بود تا تمام راه‌های «کج و معوج» را اصلاح نماید و در این مسیر کاربست زبان نرم و لیّن، راهبردی بود که از صدر رهبری تا قاعده انقلاب تأکید می‌شد.

همین زبان بود که به «شکل بندی مردم انقلابی» انجامید و کمتر از دو ماه بعد از انقلاب، پیرامون 98 درصدی را برای جمهوری اسلامی به حلقه نشست و به سرعت به جز قلوب اغلبِ مانده‌ها نیز دست یافت. چنین رستاخیزی عظیم، از سوی معاندین به سیل ویرانگری تعبیر می شد که مجالی برای تنفس در هوای گذشته نمی داد. از این رو و به مصداق آیه کریمه «جاءالحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا»، سنت خدایی کاملا پیدا بود و در نتیجه جز نابودی برای دشمنان «اندیشه صدقی اسلامی» و « نور خدایی» متصور نبود. با این وجود در مسیر زایش هر امر مبارکی، همواره سختی ها نیز رخ می‌نمایند؛ «انا خلقنا الانسان فی کبد». تنها در پسِ هر سختی است که آسایشی نهفته است؛ «ان مع العسر یسرا.»

مقابله نیروهای شیطانی از همان روزهای قبل از پیروزی انقلاب شروع شده بود. با پیروزی انقلاب مرکز ثقل جبهه شیطانی با میدان داری استکبار به بیرون از مرزها منتقل شد و دامنه آن نیز با تجهیز انواع تاکتیک‌ها و راهبرد‌ها، بسیار گسترش یافت که در این مجال فرصت توضیحی برای آن نیست. اما در داخل نیز دنائت‌ها کم کم شعله گرفت. احساسات قومی در برخی مناطق خیلی زود مورد دستاویز جبهه «خصم» قرار گرفت. گروهک‌های قدرت خواه، که با فرصت طلبی، خویشتن را انقلابی جا زده بودند و بر فراز امواج انقلاب نشسته بودند، خیلی زود از ماشین انقلاب، پیاده شدند. آنها هرچه می گفتند و می خواستند از جایگاهی در مسیر هویت مندی مردم انقلابی و نهادمندی های برآمده در فضای انقلاب برخوردار نمی¬شد. برخی همانند جبهه ملی با تقابل آشکار در برابر برخی مفاهیم دینی نظیر قصاص در مسیر ارتداد قرار گرفتند. برخی همانند حزب توده یا به خیال خام خود خواستند «هنرمندانه» مسیر انقلاب را «مدیریت» نمایند و سپس بر آن فائق شوند، که البته به نیستی انجامیدند و طومار پنجاه ساله آنها در تاریخ معاصر ایران در هم پیچیده شد و یا تفنگ¬های کهنه مارکسیتی را از دکان های جبهه استکباری بدست آوردند و به زعم خود خواستند «انقلاب دهقانی ایرانی» برپا نمایند. برخی نیز همانند سازمان مجاهدین خلق نمی‌دانستند که انقلاب زلال مردم ایران خیلی زود پرده از چهره اصلی آنها بر خواهد داشت و به « منافقین» شهره خواهند شد. اینها بالاترین حجم خسارت را به ایران و ایرانی روا داشته اند؛ البته که خود در بیغوله های جهانی گرفتار شدند.

از ابتدای سال 1358 تا آبان 1363 پنج گروه  اتحاد گروه‌های چپ، حزب رنجبران، اتحادیه کمونیست‌ها، چریک‌های فدایی خلق(اقلیت) و منافقین به تناوب امنیت شمال را نشانه گرفته بودند. در این میان مازندران بزرگ و جنگل‌های شمال در متن تحرکات خصمانه معاندین قرار داشت. هنوز 40 روز از پیروزی انقلاب نگذشته بود که مناطق «گنبد و دشت» آماج بلای گروه‌های وابسته به استکبار شرق قرار گرفت. البته که شکست و بدنامی دستاوردی بود که نصیب بازیگران آن شد. چند ماه بعد در تابستان 1358  این بلا در گنبد تکرار شد.

فرزندان «رجوی» نیز در گستره وسیعی از استان پراکنده بودند. آنها با لانه کردند در خانه های تیمی، ناجوانمردانه پنجه بر چهره مردم و انقلاب می کشیدند. چریک‌های فدایی خلق با در پیش گرفتن تاکتیک «تحرک دائمی» صرفا به ارعاب و قلع و قمع‌های فجیع می اندیشیدند.؛ افراد این گروه ابایی نداشتند که بر سر راه مردم در جاده ها قرار گیرند و به فاصله اندکی خون آنها را بر زمین ریزند.

اتحادیه کمونیست‌ها، راهبرد جنگ چریکی را در ذهن داشتند و با تصور «پناهگاه امن» به جنگل‌های شمال کشانده شدند. آنها مستقیما از اتاق‌های فکر سازمان سیا و ام آی 6 دستور می گرفتند؛ به رغم آنکه ایدئولوژی مارکسیستی را یدک می کشیدند، ولی از پرورش یافتگان مکتب امپریالیستی غرب بودند.

سران وابسته این گروه بی خبر از دنیای پیرامونی، بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، از سراسر دانشگاه‌های آمریکا و غرب جمع و جور شدند و به امید نابودی انقلاب اسلامی، عزم ایران و جنگل های شمال کردند. آری همین گروه بودند که در قلب جنگل‌های جنوبی آمل لانه کردند و پس از چندین ماه طراحی و برنامه ریزی، در شبانگاه پنجم بهمن و در طول روز ششم بهمن ماه تمام شهر آمل را به میدان جنگ تبدیل کردند. واقعا آنها امید به همراهی مردم آمل و سپس منطقه شمال و آنگاه تمام کشور را داشتند؟!  جوابی جز منطق قرآنی نمی‌توان برای این سوال یافت: «ان شرالدواب عندالله الصم البکم الذین لا یعقلون.»

مارکسیست‌ها یک روزه جواب خویش را گرفتند. مردم آمل «هزار» «سنگر» ساختند و «هزاران» «دل»، تا تمام آرزوهای کاذب اهریمنان به یأس آید. 40 پروانه به عشق وجود امام و انقلاب به آتش زدند و بنیان ظلمت را برای همیشه از دیار علویان کندند. بیچارگان «سربداران» یا در مهلکه نیست شدند و یا مجددا به کوه و جنگل پناه بردند؛ البته پناهی که به فرار دائم وصل شد. چندی بعد تمامی سران و میدان داران باقی مانده این گروه در زیر تابش مستقیم خورشید انقلاب، عریان نمایان شدند و در پیشگاه عظیم ملت به محاکمه تاریخ سپرده شدند.

مازندران در طول پنج سال مبارزه خستگی ناپذیر با گروه‌های معاند در بحران جنگل‌های شمال، به عشق اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و فرهنگ برخاسته از آن که در متن انقلاب اسلامی جریان یافت، 134 شهید تقدیم کرد. با وحدت رویه و انسجامی که در میان نهادهای انقلابی و مردم مومن به وجود آمده بوده بود، ریشه گروه¬های ضد انقلاب برای همیشه در استان و مناطق جنگلی آن کنده شد و آنها که به تصور خود در کنار«جبهه جنوب» و «جبهه کردستان»، «جبهه سوم»ی را در جنگل‌های شمال به طراحی نشسته بودند، جز ناکامی و سیه روزی، به چیزی دست نیافتند. زنده باد اسلام. زنده باد ایران. زنده باد انقلاب اسلامی. زنده باد مردم شریف آمل. و درود بر روان پاک شهیدان حماسه ششم بهمن آمل.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار