از جعل حدیث تا جعل تاریخ در «مهراوه عشق»/ مظلومیتی پنهان در حرکات فرم، نور و موسیقی

«مهراوه عشق» نمایشی است که بر اساس «کشتی پهلو گرفته» تنظیم شده تا روایتی باشد از زندگی کوتاه حضرت زهرا (س)؛ اما جز حرکات فرم و موسیقی، چیز دیگری به مخاطب ارایه نمی‌دهد.
کد خبر: ۲۲۳۸۶۲
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۶ - 28January 2017

گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ «مهراوه عشق» می‌توانست به اثری قابل احترام تبدیل شود و برای اولین بار الگویی به مخاطبان خود ارائه دهد که همواره تصویری دور از حقیقت زن بر صحنه نمایش می‌دید؛ اما چنین نشد و اثر از حد یک روایت کلی از زندگی حضرت زهرا (س) پیشتر نرفت.

حضرت خدیجه (س) و مظلومیتی مضاعف

اولین ضربه‌ای که نمایش «مهراوه عشق» می‌خورد، از شخصیت‌پردازی حضرت خدیجه (س) است. این نمایش نه تنها به مخاطب شخصیتی از این بانوی بزرگ اسلام ارائه نمی‌دهد؛ بلکه خود نیز او را نمی‌شناسد. جلالت و شان حضرت خدیجه (س) چنان است که او را بعد از حضرت زهرا (س) برترین زنان عالم دانسته‌اند. در «مهراوه عشق» نه تنها به این اشاره نشده؛ بلکه او را هم ردیف فرشتگان یا زنان دیگر قرار داده است.

حضرت خدیجه (س) تا زمانی که زن متمول و ثروتمندی بود که به دین اسلام درنیامده بود. ایشان بعد از مسلمان شدن همه ثروت خویش را صرف اسلام کرد به طوری که در زمان رحلت چیزی نداشتند. پس این لباس‌های حریر که برای آن حضرت طراحی شده چه معنایی می‌دهد.

در هنگام تولد حضرت زهرا (س) در سال پنجم بعثت حضرت خدیجه (س) در اوج تنهایی و مظلومیت بودند و همه زنان قریش و خویشان و همسایگان ایشان او را به سبب ازدواج با پیامبر (ص) و مسلمان شدنش طرد کرده بودند. آن حضرت در هنگام وضع حمل سراغ زنان قریش فرستاده بود که همگی از آمدن امتناع کردند.

پس خداوند چهار زن برگزیده بهشتی «ساره » یا «هاجر» همسر حضرت ابراهیم (ع)، «آسیه» همسر فرعون ، «مریم» مادر حضرت عیسی (ع) و «کلثوم» خواهر حضرت موسی (ع) را برای کمک به حضرت خدیجه (س) می‌فرستد. (منتهی‌الآمال ص167) این زنان نیز از زنان برگزیده عالمند که هیچ نشانه‌ای دال بر شناخت آنها نمی‌بینیم.

جدای از اینکه چرا باید زنی مثل حضرت خدیجه (س) افتخار مادری حضرت زهرا (س) را داشته باشد پاسخ داده نمی‌شود، به تاثیر ایشان در قوام گرفتن اسلام نیز اشاره‌ای نمی‌شود. «مهراوه عشق» به شدت در معرفی حضرت خدیجه (س) ناتوان است.

از جعل حدیث تا جعل تاریخ در «مهرواه عشق»/ مظلومیتی پنهان در حرکات فرم و نور و موسیقی 

جعل تاریخ

اشکال دوم «مهراوه عشق» در جعل تاریخ است؛ همه اکابر مجتهدان و عالمان شیعی از جمله (متهی‌الآمال: ص167)، (تقویم شیعه ص138)، (اصول کافی: ج1 ص381)، (اعلام‌الوری: ج1 ص219)، (مصباح کفعمی: ج2 ص597)، (مصباح المتهجد: ص732)، (بحارالانوار:ج 42ص18 ج16 ص80ـ78 ج95 ص196، ج97 ص220ـ199، ج43 ص10ـ14ـ17ـ19)، (عوالم‌العلوم: ج سیده النساء فاطمه الزهراء س: ج1 ص 36ـ37ـ66 ـ 67)، (ریاحین‌الشریعه: ج1 ص59)، (مستدرک سفینه البحار: ج2 ص 85)، (قلائدالنحور: ج شعبان ص 398)، (بیت‌الاحزان مقدس قمی ص 7)، (امالی شیخ صدوق ص 373) و منابع دیگر... ولادت حضرت زهرا(س) را بیستم جمادی‌الثانی سال پنجم بعث ذکر کرده‌‍‌اند.

تنها در بعضی از کتب سایر مذاهب که مغرضانه نوشته شده ولادت آن حضرت را قبل از بعثت نوشته‌اند تا سن آن حضرت را هنگام شهادت بالا ببرند.

در حالی که در نمایش «مهراوه عشق» ولادت آن حضرت فاطمه (س) قبل از بعثت نشان می‌دهد. گویا سازنده اثر حتی به خود زحمت نگاه کردن به سررسید را نداده تا بداند موضوعی را که به نمایش تبدیل می‌کند، در چه برهه تاریخی اتفاق افتاده است.

سرّ قدر 

نکته دیگر نشان دادن ولادت حضرت زهرا (س) است. بر فرض اینکه در این نمایش به خوبی نشان داده شده باشد، چه کارکرد دراماتیکی دارد. هنرمند باید بداند طراحی شخصیت نمایش ارتباطی به وجه بیرونی شخصیت ندارد. ما چه بخواهیم پیامبر (ص) را در نمایش بیاوریم چه ابوسفیان را از یک فرمول واحد برای طراحی شخصیت عمل می‌کنیم. گذشته شخصیت به علاوه حال شخصیت با کنش‌ها و واکنش‌های مربوط به آن که منجر به تحول شخصیت می‌شود. همه این‌هاست که منجر به خلق درام می‌شود.

تحول شخصیت لزوما به معنای خوب و بد شدن شخصیت نیست؛ بلکه می‌تواند شناخت تازه‌ای از شخصیت به مخاطب بدهد که «مهراوه عشق» واجد هیچ‌کدام از آنها نیست.

«مهراوه عشق» برای کسی که شناختی از تاریخ اسلام ندارد، جز سر در گمی چیزی ندارد. با یکی از مهمانان خارجی درباره این نمایش مصاحبه کردم تا بدانم برداشت آنها از داستان چیست. برداشت این هنرمند فرانسوی از «مهراوه عشق» داستانی انتزاعی از ولادت تا مرگ انسان (به معنای کلی آن) بود که غم را به انسان منتقل می‌کرد.

ندانستن زبان دلیل بر ارتباط نگرفتن با داستان نیست. فیلم مصائب مسیح با اینکه زبان آن را نمی‌دانیم هم با شخصیت مسیح (ع) همدردی می‌کنیم هم با یهودا. حتی نمایش انتزاعی و ضد داستان «من، سیزیف» از بلغارستان ارتباط می‌گیریم.

عمده مشکل آثار مذهبی در ایران این است که با آن سلیقه‌ای برخورد می‌شود و در اسناد به منابع، فقط به روضه‌هایی که شنیده‌ایم، اکتفا می‌کنیم؛ در حالی که روضه‌های مادحان بزرگی «حاج منصور ارضی» ـ با همه احترامی که برای آنها قائلیم ـ در نوشتن متون نمایشی قابل اسناد نیست.

از جعل حدیث تا جعل تاریخ در «مهرواه عشق»/ مظلومیتی پنهان در حرکات فرم و نور و موسیقی 

حتی کتاب بزرگی چون بحارالانوار به دلیل اینکه جامع احادیث فرق اسلامی اعم از موثق و غیرموثق است به تنهایی نمی‌تواند برای نگارش نمایشنامه و فیلمنامه و داستان به کار گرفته شود.

علامه مجلسی برای این اقدام به نگارش این کتاب کرد که معاندان اسلام حدیث تازه‌ای جعل نکنند. هر حدیثی که در کتاب بحارالانوار نیامده باشد، قطعا جعلی است، اما حدیثی که در این کتب آمده ممکن است جعلی باشد یا نباشد.

در کتب امالی نیز چنین است. امالی شیخ صدوق، امالی شیخ طوسی و دیگر علما کتاب‌هایی نیستند که مثلا خود شیخ صدوق نوشته باشد. امالی به کتاب‌های اطلاق می‌شود که شاگردان علما در مجالس وعظ و خطابه علما سخنان آنها را املاء می‌کردند. برای همین به امالی معروف هستند. این کتاب‌ها نیز به دلیل اینکه به صورت تحقیقی نوشته نشده به تنهایی ملاک عمل قرار نمی‌گیرند.

آثار مورد اشاره باید در کنار اثری مثل الغدیر که با تحقیقات وسیع کتابخانه‌ای و میدانی نگاشته شده و مورد اتفاق نظر همه علماست، باید در نگارش ادبیات نمایشی به کار گرفته شود.

اینکه در بیانات و احادیث ائمه معصومین اکیدا تصریح شده سر فاطمه (س) و سر قدر یکی است شناخت آن حضرت را ناممکن می‌کند. به بیان دیگر هرکس بتواند حضرت زهرا (س) را درک کند، شب قدر را درک کرده و هر کس شب قدر را درک کند، حضرت زهرا (س) را درک کرده است، در مورد هیچ یک از معصومین بیان نشده است. نکته دیگر اینکه حضرت زهرا (ع) دارای مقام ولایت بر امامان بعد از امیرالمومنین (ع) است. مجموع این خصایص سبب می‌شود که نتوانیم حتی شمه‌ای از شخصیت آن حضرت را در قالب نمایش ارائه کنیم.

در مورد سایر حضرات معصومین به دلیل اینکه می‌توانیم در قامت اصحاب و انصار ایشان به شخصیت نزدیک شویم، کار آسان‌تر می‌شود. مثلا در سریال امام علی (ع) از دریچه مالک اشتر، عمار یاسر و ابوذر غفاری بعدی از ابعاد حضرت علی را می‌دیدیم، اما در مورد حضرت زهرا (س) چنین نیست.

دیگر اینکه لزوم پرداخت مستقیم به زندگی حضرت زهرا (س) چه لزومی دارد؛ وقتی از درک زنانی مثل فضه و اسماء بنت عمیس و ام سلمه و ام البنین عاجزیم. چرا برای پرداختن به زندگی دختر پیامبر (ع) از شخصیت این زنان کمک نگیریم؟

از جعل حدیث تا جعل تاریخ در «مهرواه عشق»/ مظلومیتی پنهان در حرکات فرم و نور و موسیقی 

جعل حدیث

امام باقر(علیه السلام) به نقل از جدشان می فرمایند:

«روزی امام حسین(ع) به نزد امام حسن(ع) آمد، وقتی چشمش به برادر افتاد گریه کرد، امام حسن(ع) از برادرش علت گریه کردن را جویا شد. امام حسین(ع) فرمود: گریه‌ام برای رفتار بدی است که با تو می شود.

امام حسن (ع) فرمود: ظلم و ستمی که بر من می‌شود همین زهری است که به من داده می‌شود و به سبب آن به قتل می‌رسم، ولی بدان که «لا یوم کیومک یا اباعبدالله»؛ هیچ روز مانند روز و تو نیست.» (لهوف سید بن طاووس ص 53 و 55)

این روایت به تواتر بیان شده که حدیث «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» از لسان مبارک امام حسن (ع) گفته شده است، اما در نمایش «مهراوه عشق» می‌بینیم در صحنه‌ای امام علی (ع) حدیث فوق را به حضرت زهرا (ع) بیان می‌کنند. اطلاق حدیث یک امام به امام دیگر دروغ بستن محسوب می‌شود گناه این عمل چنان است که روزه واجب را باطل می‌کند.

از جعل حدیث تا جعل تاریخ در «مهرواه عشق»/ مظلومیتی پنهان در حرکات فرم و نور و موسیقی 

برای تاثیر گذاشتن بر مخاطب و عمق بخشیدن به صحنه چرا باید دست به این ابزارهای سست بزنیم؟ مضاف بر این امام علی (ع) حضرت زهرا (س) را امر صبر می‌کند؛ در حالی که ما بی‌تابی حضرت را ندیدیم تا امام علی (ع) ایشان را به صبر دعوت کند.

این نکته را باید در نظر داشت آنچه حضرت زهرا (س) را به جنبش و انقلاب و گریه وا داشت، نه به خاطر از دست دادن پدر که برای غصب مقام خلافت و زیر سوال بردن یکی از اصول اسلام بود. در ثانی فقط امام علی (ع) مکلف به سکوت بود و این تکلیف بر حضرت زهرا (س) و اصحابی مانند زبیر و طلحه و مقداد و ابوذر و عمار نبود. امام علی (ع) تنها حضرت زهرا (س) را بر نفرین نکردن تکلیف کرد.

اینکه چرا کارگردان صحنه شهادت امام حسین (ع) را ساخته جای سوال دارد. صحنه عاشورایی که در صحنه می‌بینیم، در واقع از زبان امام علی (ع) روایت می‌شود. پس هر چه در این صحنه می‌بینیم بیان امام علی (ع) است. اینکه آیا امام حسین (ع) اینگونه به شهادت رسید یا نه باید کنکاش و تحقیق مفصل تاریخی صورت بگیرد.

اما اینکه چرا باید امام علی (ع) آن را برای حضرت زهرا (س) روایت کند محل بحث ماست. امیرالمومنین (ع) از حادثه کربلا به همسرشان خبر دهند تا بار تالمات آن حضرت را کم کنند. نظیر این قضیه را در شب عاشورا در مورد امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) می‌بینیم. در این شب وقتی امام حسین (ع) بی‌تابی خواهر را می‌بینند با یاد آوری شهادت جد، مادر، پدر و برادرشان ایشان را به صبر امر می‌کنند.

هم ردیف قرار دادن حضرت زینب و حضرت زهرا (س) نشان از عدم درک کارگردان به موضوع است. هر چند حضرت زینب (س) دارای مرتبه‌ای از مراتب عصمت بود و از جانب امام حسین (ع) دارای مقام ولایت ظاهری بود تا آسیبی به جان امام سجاد (ع) نرسد، اما حضرت زهرا (ع) داری مقام کامل عصمت و ولایت بود و بی‌تابی آن حضرت دروغی بیش نیست.

از جعل حدیث تا جعل تاریخ در «مهرواه عشق»/ مظلومیتی پنهان در حرکات فرم و نور و موسیقی
 
حدیث احتراق

در این نمایش ما ابتدا غصب فدک را می‌بینیم و بعد آتش گرفتن در خانه ـ که به حدیث احتراق معروف است ـ را که با اصل مستندات تاریخی در تناقض است. ماجرای غصب فدک به شرح زیر می‌باشد.

وقتی ماجرای انتصاب خلیفه اول محقق شد، او فدک را که فدیه مسلمین می دانست و به استناد قرآن که فرزندان انبیاء از پدرانشان ارث نمی‌برند، فدک را ضمیمه اموال مسلمین کرد و کارگزارن حضرت زهرا (س) را از آن زمین بیرون کرد.

وقتی احتجاجات حضرت زهرا (س) نتوانست اثر کند به مسجد رفت و با استناد به قرآن خلیفه اول را وادار کرد تا سند فدک را که پیامبر به ایشان بخشیده بود، رد کند.

حضرت زهرا (س) بعد از گرفتن سند فدک راهی خانه شد که خلیفه دوم سند را مجددا پس گرفت. (علل الشرایع ج1)

که همه این ماجراها تنها چند دقیقه از زمان نمایش را به خود اختصاص می‌دهد، بدون اشاره به مقدمات آن. حتی ماجرای سقیفه بنی ساعده را نیز نمی‌بینیم. تنها در زمان صحنه غدیر خم و انتصاب حضرت علی (ع) به جانشینی پیامبر (ص) گروهی از اعراب را می‌بینیم که با حرکات فرم (؟) دور پیامبر و امام علی (ع) حلقه می‌زنند تا شاهد این انتصاب باشند.

بعد از انتصاب این اعراب با ماسک‌هایی رعب آور کنار هم حلقه می‌زنند که ظاهرا اشاره به دسیسه‌های برخی از اصحاب برای به سرانجام نرسیدن امر ولایت امام علی (ع)بود.

لزوم وحدت

از همه این نکات مهم‌تر لزوم این نمایش در جشنواره است. در زمانه‌ای که ما ملزم به حفظ وحدت هستیم و مقام معظم رهبری اهانت به مقدسات سایر مذاهب را حرام می‌داند، چرا باید عمر را بر صحنه نمایش ببینم که حضرت زهرا (س) را به شهادت می‌رساند.

برای ارائه الگویی از شخصیت حضرت زهرا (س) چرا فقط باید به شهادت آن حضرت توجه کنیم و از همسرداری و فرزندپروری ایشان چیزی ندانیم.

همیشه کار برای اهل‌بیت (ع) به معنای خدمت به اهل بیت (ع) نیست. فاش کردن سر مظلومیت حضرت زهرا (س) هم در شرایط کنونی آب به آسیاب ریختن دشمن است. شیعیان و سنیان انگلیسی هم برای از میان برداشتن تمامیت اسلام به همین نقاط اختلاف حمله می‌کنند. کار دینی کردن نیازمند این تیزهوشی است که آیا ساخت یک اثر دینی چقدر بهانه برای اختلاف افکنی دست دشمن می‌دهد.

کشتی پهلو گرفته

در بروشور نمایش «مهراوه عشق» اشاره شده این نمایش برداشتی از «کشتی پهلو گرفته» نوشته «سید مهدی شجاعی» است با توجه به تیراژ بالا و دفعات مکرر این کتاب این مطلب اثبات می‌شود که بخش زیادی از مخاطبان این کتاب را خوانده‌اند. اتنخاب این اثر برای دیدن نمی‌تواند از نام کتاب و نویسنده آن متاثر نباشد.

اما «مهراوه عشق» کم‌ترین قرابت را با کتاب دارد. دیگر اینکه متن کشتی پهلو گرفته به شدت شاعرانه است و ظرفیت تبدیل شدن به اثر نمایشی را ندارد.

از جعل حدیث تا جعل تاریخ در «مهرواه عشق»/ مظلومیتی پنهان در حرکات فرم و نور و موسیقی 

مهراوه عشق

مهراوه از دو کلمه مهر و آوه شکل گرفته است. مهر نیز از خدایان کهن پیش از زرتشت هند و ایرانی است و آوه پسوند شبهات است که انتخاب این نام که قطعا تداعی کننده نام حضرت زهرا (س) است بی حرمتی به ایشان است. تنزل شخصیتی که سوره کوثر در شان ایشان در قامت یکی از خدایان هندوایرانی را به هیچ وجه نمی‌توان توجیه کرد.

کاش سازندگان آثار مذهبی قبل از خلق اثر و خدمت به اهل بیت (ع) به ظرایف و پیچیدگی‌های آن واقف باشند.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها