به گزارش دفاع پرس از استان تهران، سی دی ماه 95 پنج شنبهای فراموش
نشدنی برای ملت ایران بود؛ روزی که اولین بلندمرتبه فلزی ایران برای همیشه زمین گیر شود و لباس سیاه به تن ملت ایران کند.
با شروع آتش در ساختمان پلاسکو تیمهای آتشنشان با فاصله 2 دقیقه خود را
به محل حادثه رساندند اما با وجود اینکه آتش مهار شده بود اما ورق برگشت و آن چیز رققم خورد که کسی توقع آن را نداشت.
پلاسکو به میدانی برای ایثارگری تیم های امدادی مبدل شده بود. صدای فریادهای بهنام، علی، فریدون، رضا، مجتبی و خیلی دیگر از دوستانشان در میان شعله های آتش و دود که مدام مردم را صدا می زدند باردیگر سکانس هایی از دفاع مقدس و ایستادگی و استقامت همان شیرمردان دیروزی را یادآور می شد.
ساختمان عظیم و قدیمی پلاسکو، یادگار روزهای کهن تهران در پیش چشم همگان فروریخت و 16 ناجی 125 را در دل زبانه های آتش خود همچون پروانه ای سوزاند و آنان را برای ابد در دل تاریخ ماندگار کرد.
11بهمن وداع با یاران آتشنشان
سرانجام بعد از گذشت 11 روز از وقوع حادثه دلخراش پلاسکو؛ قرار شد 16 نفر از آتشنشانهایی که در میان زبانه های اتش سوختند و به درجه رفیع شهادت نائل شدند امروز بر روی دستان مردم قدرشناس تهران تشییع شوند.
هشت و سی دقیقه صبح روز دوشنبه موعد وداع با ناجیان 125 بود و مردم از ساعات اولیه صبح خود را به مصلی امام خمینی(ع) رساندند تا پیکرهای سوخته 16 پروانه را در میان آغوش پر مهر خود تشییع و روانه خانه ابدی شان کنند.
زنان و مردان و جوانان با پلاکاردهایی به دست وارد مصلی می شدند و عده ای هم با پوشیدن جلیقه های آتشنشان داوطلب سعی داشتند که همدری خود را با خانواده های شهداء به گونه ای دیگر ابراز کنند و نشان دهند که همواره ادامه دهنده مسیر فرزندان آنها خواهند بود.
از درب ورودی مصلی تمامی دیوارها عکس ها و تصاویر آتشنشان ها مزین شده بود و بر روی خودروهای ویژه آتشنشانی عکس های خندان 16 پروانه سوخته بال دیده می شد که در چشم هایشان به وضوح شادمانی از شوق لقاء الله می شد خواند.
رفته رفته بر تعداد مردم افزوده میشد و خود را به محل برگزاری مراسم می رساندند و عده ای هم از شهرهای اطراف پایتخت خود را به مصلی رسانده بودند تا میزان ارادتشان را به ایثار این شهداء نشان دهند.
امروز رنگ یکرنگی، ایثار و مردانگی به سراسر پایتخت قابل لمس بود و عطر حضور شهدای آتشنشان، آتشفشانی از عشق و از جانگذشگی را دل ها روشن کرده بود و سیل اشک هایشان فریاد پرکشیدن این کبوتران سبک بال بود.
شهادت محدود به زمانی خاص نیست
در میان جمعیت مادری سالخورده که سنش از پنجاه تجاوز می کرد همراه با شاخه گلی از گلایل و پلاکاردی در دست که «خداحافظ رفیق» بر روی آن نوشته شده بود حضور داشت و اشک میریخت و اسامی شهداء آتشنشان را زیرلب نجوا میکرد.
مریم.س. 55 ساله درحالی که با گوشه چادرش شبنم اشک هایش را پاک می کند به خبرنگار ما می گوید: شهادت محدود به زمان خاصی نیست و اینگونه نیست که ما فکر کنیم که فقط در دوران هشت سال جنگ شرایط و بستر شهادت فراهم بوده است.
وی ادامه می دهد: من خود خواهر شهیدی هستم که برادرم در سال های جنگ به شهادت رسید و امروز بسیار خوب احوال مادر و خواهر و همینطور همسر و فرزندان این شهداء را می فههم.
مادر سالخورده 55 ساله تصریح می کند: یاران خدا همیشه هستند چرا که دیروز شهدای دفاع مقدس داشتیم و امروز دست گل های جوانمان را با عناوین شهدای مدافع حرم و مدافع وطن صدا می زنیم و هنوز هم در قطعه گلزار شهداء جایشان می دهیم.
پدری سالخورده که با پرچم لبیک یا خامنه ای به میان دوست داران شهدای آتش نشان آمده بود. چهره پر استقامتش مانع از سرازیر شدن اشک هایش بر روی گونه می شد و حرفی نمی زد. تنها یک کلام گفت خوش بحالشان که پر کشیدند و آرزو به دل نماندند. شهادتشان مبارک. ما ماندیم و این همه ...
آنها نیز داغی بر دل داشتند که در میان گزارش هایشان به راحتی می توان طمع این داغ را چشید و لمس کرد.
نماز چند ده هزاری نفری برای 16 شهید آتشنشان
پس از گذشت یک ساعت از شروع مراسم با حضور هزاران نفر از مردم ولایتی کشور در داخل و محوطه بیرونی مصلی نماز میت برای 16شهید آتنشان به اقامت آیت الله امامی کاشانی خوانده شد و پس از آن 16 پیکر به داخل ماشین های ویژه تشییع منتقل و روانه بهشت زهرا و قطعه پنجاه شدند تا با وداع از خاکیان به افلاکیان برسند.
دیروز عده زیادی از جوانان این مرز و بوم درمیان تپه هایی از خاک بال هایشان را باز کردند و با پروازشان رنگ ابدیت را به خود پاشیدند و پس از گذشت سال ها استخوان ها و پلاک هایشان را به یادگار آوردند اما این 16 پروانه جانسوز عشق شان را برای همیشه به میان مردم یادگار گذاشتند.
بهنام، علی ،فریدون ، علی ، حسین ، محمد ، حسین ، رضا ، مجتبی ، امیر حسین ، محسن ، رضا ، ناصر ، محسن ،علیرضا ،حامد امروز که سفر کردید و پیکرهای سوخته تان تنها دلخوشی نجواها و لالایی های مادرتان خواهد بود.
راستی امروز که سفر کردید کدامین پلاک را برایمان به یادگار میگذارید؟
گزارش از مهری کارخانه
انتهای پیام/