«تواضع» شاخصه فردی که امامخمینی او را «سید العلما» نامید
«تواضع» شاخصه فردی آیتالله خسروشاهی بود که امام خمینی(ره) در نامهای به مردم کرمانشاه به ایشان لقب «سیدالعلماء» دادند.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، آیتالله سیدابراهیم خسروشاهی که شاگرد بزرگانی چون شیخ عباس تهرانی، علامه طباطبایی و امام خمینی بود، در سن 93 سالگی دار فانی را وداع گفت. ایشان در سال 1303 در کرمانشاه به دنیا آمد. در جوانی به محضر مبارک مرحوم آیتالله شیخ عباس تهرانی میروند و جاذبههای معنوی استاد میل به طلبگی را در او به وجود میآورد و با اینکه از سختیهای زندگی طلبگی و مشکلات طلبهها و حوزههای علمیه با خبر است با دوستانش خدمت استاد میرسند و از ایشان میخواهند که دروس حوزوی را در محضرش آغاز کنند و به این صورت وارد عرصه طلبگی میشوند. در این رابطه با حضرت حجتالاسلام و المسلمین اسلامی قائم مقام سابق مدرسه علمیه مروی که سالیان متمادی حضرت آیتالله خسروشاهی در آنجا تدریس داشتند و طلاب را تربیت میکردند، گفت و گو کردیم که مشروح آن تقدیم میگردد:
آشنایی جنابعالی با آیتالله خسروشاهی از چه زمانی آغاز شد و چه موقع بود که به شخصیت ایشان پی بردید؟
بنده از سال 1376 توفیق آشنایی با این عارف سالک را داشتم و آن زمانی بود که حضرت آیتالله مهدوی کنی از ایشان دعوت کردند که به مدرسه مروی تشریف بیاورند و از فیوضات این سید بزرگوار و عالم ربانی و از نفسهای گرم این عارف سالک، طلاب عزیز استفاده کنند. بنده نیز توفیق پیدا کردم که چهره ایشان را مشاهده کنم و هر چند وقت یک بار در درسهای ایشان بنشینم و استفاده کنم. به ویژه از درس اخلاق ایشان می توانستیم بهرهها ببریم. از دروس دیگر درس فلسفه و درس خارج عروةالوثقی که از بحث تقلید شروع کردند و بنده نیز توفیق حضور و استفاده داشتم.
شخصیت آیتالله خسروشاهی چند بُعد داشت نظر شما در این مورد چیست؟
مرحوم خسروشاهی جامعالاطراف بودند به لحاظ اخلاقی و عرفانی و علمی از شاگردان بزرگ حضرت امام و علامه طباطبایی بودند؛ چنانچه در پیام تسلیت مقام معظم رهبری به این مطلب اشاره کردند که ایشان از شاگردان قدیمی و بزرگ حضرت امام و علامه طباطبایی بودند و علامه طباطبایی خطاب ایشان می فرماید که «تو در قلب ما جا داری.»
در زمینه سیر و سلوک و معنویت اخلاق و عرفان ضمن اینکه شاگردی کردند خودشان نیز در این زمینه زحمت فراوانی کشیدند. روش نقش خود کار کردند و بر نفس خود مسلط بودند به گونهای که در این مدت مشاهده نکردیم که برای شخص خود و هوای نفس خود تصمیم بگیرد و بخواهد حرفی بزند و یا عملی انجام بدهد. رفتارش، اخلاقش و منشش شاگردپرور بود و هرکس با ایشان نشست و برخاست داشت میتوانست از حرکات و سکناتش درس اخلاق بگیرد.
اگر خواسته باشید از مصادیق اخلاقی ایشان که در بین سایر صفات اخلاقی ایشان منحصر به فرد بود نمونهای را ذکر کنید به کدام یک از آنها اشاره میکنید؟
بی درنگ تواضع ایشان بود. به حدی متواضع بود که به درخواست طلبه مبتدی همانند درخواست طلبه درس خارج توجه میکرد و حتی اگر از ایشان دعوت میشد برای سخنرانی به مدرسهای ابتدایی برود، ایشان نمیگفتند که آنها دانشآموز اول ابتدایی یا نهایتا پنجم ابتداییاند و برای من کسر شأن است که برایشان صحبت کنم و فقط تنها نکتهای که از دعوت کننده میپرسیدند این بود، آیا آمدن من برای آن جمع مفید است یا خیر و اگر دعوت کننده میگفت که وجود شما و تشریففرمایی شما مفید است، نمیگفتند که من علامه و مجتهد هستم، فرصت این کار را ندارم و این وظیفه طلبههای جوان است بلکه ایشان آن دعوت را با کمال میل قبول میکردند و به آن مجلس تشریففرما میشدند.
نمونه دیگر آن گاهی اوقات برای طلبههای مدرسه مروی سفر زیارتی به مشهد مقدس داشتیم که از ایشان نیز دعوت میکردیم تا در کنار طلبهها حضور داشته باشند؛ ایشان با آن کسالت و وضعیت جسمی که داشتند یک بار نشد که جواب رد به ما بدهند و با زحمت هم که بود میآمدند.
ارتباط ایشان با مردم چگونه بود؟
ایشان ارتباط خاصی با مردم به ویژه نسل جوان داشتند. ایشان هم علاقمند به ارتباط با نسل جوان بود و هم در این زمینه احساس تکلیف میکردند. با وجود اینکه بزرگانی چون شهید بهشتی، ایشان را به سمتهای قضایی و دولتی دعوت میکردند ایشان قبول نمیکردند تا به تدریس و کارهای تربیتی خود ادامه دهند. علاقه ایشان به نسل جوان دو طرفه بود چراکه بیشتر مخاطبین دروس استاد نسل جوان بود، به گونهای که پای درس ایشان چه در مسجد و چه در مدارس، سیل فراوانی از جوانان مشتاق بودند که استفاده میکردند. همانگونه که تشییع جنازه باشکوه ایشان نیز مملو از جوانانی بود که به ایشان علاقه داشتند.
با توجه به حضور جنابعالی در دروس استاد از لحاظ علمی ویژگی منحصر به فرد استاد چه بود؟
در بحث ادبیات ایشان تبحر خاصی داشتند که اگر حدیثی یا سایر متون عربی را در درس خود میخواندند با ملاحظه تمام نکات اعرابی و بدون غلط اعرابی میخواندند و توجه ایشان به ادبیات در خواندن متون کمنظیر بود.
از بعد سیاسی - اجتماعی استاد بفرمایید؟
گذشته از سوابق مبارزاتی ایشان در اوایل جوانی که از وقتی با فدائیان اسلام و سپس با امام آشنا شدند، شجاعانه وارد مبارزه با رژیم طاغوت شاه شدند و برای افشای چهره واقعی رژیم طاغوت از هیچ کوششی دریغ نکردند. ایشان در دهههای پایانی عمر مبارکشان نیز به همان شور جوانی نسبت به مسائل اجتماع حساس بودند. به عنوان نمونه اگر در یک مجلهای یا روزنامهای یک مطلب اشتباهی نوشته میشد پیگیری میکردند، قلم برمیداشتند و ردیه و جوابیهای مینوشتند و به آن انتشارات که مطلب را چاپ کرده بود یا آن روزنامه اعتراض میکردند. چه در مباحث سیاسی و چه مباحث علمی و اخلاقی تذکر میدادند و توجه داشتند. گاهی نامه به سران کشور مینوشتند مثلا شما آقای رئیس جمهور در این مطلب کوتاهی کردید یا آقای رئیس مجلس در اینجا کوتاهی صورت گرفته است.
شأن و منزلت آیت الله خسروشاهی در نزد امام خمینی چگونه بود؟
ابتدا به یک نکته مهم باید اشاره کرد و آن اینکه امام خمینی و مقام معظم رهبری از علمایی هستند که در به کار بردن واژهها دقت بالایی دارند و بی جهت به شخصیتی علاقهمند نمیشوند. سال 1342 که مردم کرمانشاه نامهای را به امام مینوشتند و از ایشان میخواهند که شخصی را برای آنها بفرستد تا اهالی کرمانشاه از حضور ایشان استفاده کنند و امام خمینی هنوز رهبر انقلاب نیز نشده بود از بین همه شاگردانی که داشتند، ایشان را انتخاب میکنند و در پاسخ نامه اهالی کرمانشاه مینویسند با حجتالاسلام «سیدالعلما» آقای خسروشاهی صحبت کردم و ایشان با آنکه کسالت داشتند قبول کردند که به شهر کرمانشاه بیایند. نکته قابل توجه در پیام امام این است که ایشان به آیتالله خسروشاهی لقب «سیدالعلماء» دادند.
آیتالله خسروشاهی در نزد مقام معظم رهبری چه جایگاهی داشت؟
مقام معظم رهبری علاقه خاصی به آیتالله خسروشاهی داشتند و آن را در در دیدارهایی که آیتالله خسروشاهی خدمتتشان حضور داشتند، ابراز میکردند. همچنین اگر به پیام تسلیت مقام معظم رهبری دقت کنیم، از لقب «آیتالله» برای ایشان استفاده کردهاند. مقام معظم رهبری برای هر شخصیتی از لقب «آیتالله» استفاده نمیکنند و این نشان از جایگاه خاص آیتالله خسروشاهی در نگاه مقام معظم رهبری دارد.
ارتباط ایشان با آیتالله مهدوی چگونه بود؟
پس از مدتی که آیتالله مهدوی کنی از ایشان خواستند که به مدرسه مروی بیایند، به ایشان گفتند که به مدرسه سپهسالار بروند چرا که در وقفنامه مدرسه سپهسالار آمده بود؛ شخصی باید در این مدرسه حضور داشته باشد که مسلط بر علم معقول و منقول است. آیتالله مهدوی میفرمودند برای رعایت این وقفنامه، آیتالله خسروشاهی مصداق وقفنامه است. اوایل که کسالت نداشتند هر روز به مدرسه سپهسالار میآمدند و بعد از مدتی در هفته سه روز میآمدند و با افزایش کسالتشان کمتر شد. آنجا محل رجوع طلاب بودند و درس و بحث داشتند.
آیتالله مهدوی به ایشان توجه خاصی داشت به گونهای که جویای وضعیت معیشت ایشان بود و هیچگاه نگاه پرداخت حقالتدریسی به ایشان نداشتند و میفرمودند ایشان محل رجوع طلاب، جوانان و مردم هستند و نباید از لحاظ مالی در مضیقه باشند خواه تدریس در مدرسه داشته و یا نداشته باشند.
نکتهای که در پایان باید بگویم این است که دروس زیادی را در مدرسه مروی تدریس میکردند، شاگردان ایشان آنها را ضبط و پیاده میکنند. تقاضای من به جوانانی که دنبال سیر و سلوک هستند این است که به نوشتههای ایشان مراجعه کنند.