همایون:

مأموریت اصلی انقلاب اسلامی در محاق مانده است / تجلی تدریجی ثمرات انقلاب اسلامی ایران

مدیرگروه ارتباطات و دین مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به این که ثمرات انقلاب اسلامی به مرور زمان تجلی می‌یابد گفت: از مهمترین ماموریت اصلی انقلاب اسلامی در مجامع و محافل کمتر سخن به میان آمده است.
کد خبر: ۲۲۴۸۹۲
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۳ - 02February 2017
مأموریت اصلی انقلاب اسلامی در محاق مانده است / تجلی تدریجی ثمرات انقلاب اسلامی ایرانبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، از آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران شاهد گفتمان‎هایی درباره اهداف انقلاب اسلامی ایران در بین اندیشمندان جهان اسلام بودیم و شاید کمتر به اصل و ریشه آن توجه داشتیم؛ یعنی بیش از آنکه به باطن انقلاب اسلامی ایران بپردازیم و بر آن اساس به دنبال اهداف و آرمان‎های آن باشیم، به ظاهر آن پرداختیم و این تصور ایجاد شد که انقلاب اسلامی جنبشی صرفاً مردمی بود که تنها برای مقابله با جریان باطل قد علم کرد، بنابراین الگوی ما از انقلاب اسلامی مبارزه با جریان کفر است. اما با کمی دقت در منظومه کلام امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری به حقیقتی ماورای این موضوعات درباره اصل و ریشه انقلاب دست می‎یابیم تا جایی که این هدف باعث شد انقلاب اسلامی ایران با پس زدن باطل به ثمر بنشیند و آن هدف اصلی، زمینه‎سازی برای تشکیل حکومت الهی و یا همان زمینه‎سازی ظهور امام زمان (عجل ‌الله تعالی فرجه) بود.

در این باره به گفت‎وگو با محمدهادی همایون، مدیر گروه ارتباطات و دین مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق (ع) و نیز صاحب کتاب «تاریخ تمدن و مُلک مهدوی» نشستیم تا از نظرات وی استفاده کنیم؛ در ذیل مشروح این گفت‎وگو را بخوانید.

مفهوم «انقلاب» گویای حقیقت باطنی انقلاب اسلامی نیست
 
می‎خواستم ابتدا از خود مفهوم «انقلاب اسلامی» از شما سؤالی داشته باشم که به چه معناست؟ چون معمولاً گاهی اوقات شاید واژگان حق مطلب را ادا نکنند.

به درست می‎گویید؛ در تحلیل انقلاب اسلامی اگرچه اصرار داریم این پدیده بسیار عظیم و مقدس را انقلاب بنامیم و به همین نام هم شناختیم، اما می‌دانیم در سابقه تحولات تاریخی دین‌مان پدیده‎هایی شکل گرفته است که ما اسم دیگری برای آن در تاریخ نداریم؛ بنابراین به ناچار از این اسم استفاده می‎کنیم، وگرنه این پدیده بسیار عظیم‌تر از آن است که ما بنا بر سنتمان آن را «انقلاب» نامگذاری کنیم. یعنی از آنجایی که ما تا قبل از انقلاب اسلامی ایران شاهد سایر انقلابهای کشورهای دیگر بودیم، این نام را نهادیم. این در حالی است که اکنون ما شاهد ابعاد بسیار عظیم‌تری از انقلاب اسلامی نسبت به سایر انقلابهای دیگر هستیم که واقعاً نام و عنوان دقیقی نمی‌توان برای آن گذاشت. از این منظر آن چیزی که باید برای ما مهم باشد، اصل و ریشه شکل‎گیری این ماجرای الهی است و عناوین نباید مانع و حجاب تفسیر و فهم ما از ابعاد دیگر آن شود.

شما اشاره داشتید که انقلاب اسلامی ایران یا همان جریان الهی ابعادی دارد؛ منظورتان در این باره چیست؟

به عنوان مثال یکی از اتفاقاتی که به عنوان مأموریت اصلی انقلاب اسلامی در مجامع علمی زیاد طرح نمی‌شود، زمینه‌سازی ظهور امام زمان(عج) است. این مسأله‌ای است که در فرمایشات امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب به عنوان محور اصلی انقلاب اسلامی ایران به وفور دیده می‎شود. امام(ره) در جمله‌ای مشهور فرمودند: «انقلاب ما آغاز نهضت جهانی اسلام به پرچمداری حضرت حجت است.» اما در تحلیل‌هایمان از انقلاب اسلامی این قسمت را همیشه نادیده می‌گیریم.

این نوع نگاه نشان می‌دهد که ما در یک مقطعی از یک جریان بسیار بزرگ‌تر نسبت به تاریخ گذشتگان هستیم تا جایی که شاید اوج تاریخی آن در ماجرای عاشورا قابل رصد باشد؛ زیرا قائلیم حرکت امام حسین(ع) قیام برای ایجاد حاکمیت نهایی دین و یا آن چیزی که ما آن را به عنوان دوران ظهور می‌شناسیم بود؛ هرچند نتیجه آن به طور قطع در مقاطع آینده صورت می‎گیرد، یعنی ظهور و بروز قیام امام حسین(ع) در سیر تاریخ آینده نمود دارد؛ حال این موضوع در انقلاب اسلامی نمود بیشتری یافت و در ماجرای اربعین حسینی(ع) به شکل وسیع‌تری به تصویر کشیده شد. بنابراین با در نظر گرفتن اینکه مردم و مسئولان در ماجرای انقلاب اسلامی این تبیین را داشته باشند که اصل این انقلاب برای زمینه‌سازی ظهور امام زمان(عج) بوده است، در رفتارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آنها اثرات مثبتش را خواهد گذاشت.

از سوی دیگر اگر اینگونه بنگریم، خودمان را در تاریخی بزرگ‌تر و با پیوستگی شدید مفاهیم و رخدادهای اجتماعی معنا کرده‌ایم. بنابراین همان طور که در پاسخ قبل عرض کردم، با بررسی ابعاد مختلف انقلاب اسلامی ایران به مفاهیم و راهکارهای جدیدی دست خواهیم یافت و عنوان «انقلاب» نباید مانع بررسی این ابعاد باشد.

در جریان انقلاب اسلامی، بخشی از جدایی حق از باطل صورت گرفت
 
اگر بخواهیم درباره انقلاب اسلامی تبیینی عقلی و عینی داشته باشیم، از چه منظر قابل مطالعه است؟

همان طور که می‎دانیم سیر وقوع یک جریان عظیم در گروی مقدمات و مؤخراتی است. ما این را می‎دانیم که یک حقی و یک باطلی وجود دارد و نیاز است در یک مقطعی این تفکیک به صورت جدی و عینی صورت بگیرد؛ چه جریانات بینابینی وجود دارد تا این مراحل به تدریج صورت بگیرد؟ طی تاریخ در تقابل جبهه حق و باطل یکی از ساز و کارهایی که باطل دارد، آمیخته‌ کردن حق و باطل است تا جایی که به سختی می‌توان حقیقت را متوجه شد؛ حال به اقتضای سنت خداوند باید جریاناتی شکل بگیرد که تمایز بین حق و باطل صورت بگیرد که خداوند در آیاتی از قرآن به آن اشاره کرده است. در آنجا که در بخشی از آیه179 آل‎عمران می‌فرماید «ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنینَ عَلى‏ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَمیزَ الْخَبیثَ‏ مِنَ الطَّیِّبِ؛ خدا بر آن نیست که مؤمنان را به این [حالى‏] که شما بر آن هستید، واگذارد، تا آنکه پلید را از پاک جدا کند.»  و این مسأله‎ای است که جزو ذات ماجراهای آخرالزمانی است. در آن صحنه نیروی حق و باطل از یکدیگر تفکیک خواهند شد و در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند. این ماجرا یک اتفاق تدریجی و دائمی است و در یک لحظه صورت نمی‌گیرد. این کار نیاز به زمینه‌سازی زیادی دارد. در ماجرای انقلاب اسلامی ایران ما شاهد بخشی از جدایی حق از باطل بودیم هرچند هنوز به صورت کامل تحقق نیافته است.

به نظر شما تا حدودی نمود عینی جدایی حق از باطل را در دوران شاه شاهد بودیم؛ آیا نمونه‎های دیگری نسبت به اثرگذار انقلاب اسلامی ایران در سطح کلان داریم؟

خدمت شما عرض کنم یک زمانی آمریکا در دوران جنگ جهانی دوم به بعد موعود و منجی بشریت شناخته شده بود. همه تصور می‌کردند آمریکا برای این شکل گرفته است که حامی مردم جهان باشد. شما این را با مطالعه در ادبیات بین‌الملل آن دوران می‌توانید متوجه شوید. از آن روز تا عصر معاصر به خصوص با پیروزی رئیس جمهوری جدید آمریکا ـ که لایه‌های زیرین تفکر غربی را بروز می‌دهد ـ موضوع آمریکا در افکار عمومی جهان به شدت تغییر و تنزل یافته است. چه عاملی این کار را انجام داده است؟ بدون شک جریان انقلاب اسلامی و مقاومت مردم و نیز جریان بیداری اسلامی زمینه‎های آن را ایجاد کرد و این اتفاق را نباید کوچک فرض کنیم. یعنی مقاومت ما دارد سبب می‌شود که استکبار جهانی آن لایه‎های زیرین رفتارهای خود را که تاکنون پنهان نگه می‌داشت، بروز دهد. دخالتها، کشتارها، حمایت‌های علنی از تروریست‌ها از جمله رفتارهای آمریکاست که در این دهه‎های اخیر بعد از انقلاب اسلامی بسیار اوج گرفته است. اکنون تا جایی رسیده است که حتی صدای اعتراض اروپاییان به سیاست‎های آمریکا باز شده است. بنابراین ناخداگاه با ظهور انقلاب اسلامی خیلی‎ها امیدشان به خودکفایی زیاد شد و اعتماد به نفس بالایی پیدا کردند که بی‌شک در جریان بیداری اسلامی نقش بسیار مستقیمی ایفا کرد؛ خب این تحرکات اسلامی ناخداگاه عکس‎العمل شدید جبهه باطل و به تبع آن رسوایی و پایین آمدن قدرت به ظاهر معنوی آمریکا و غرب را به همراه داشت.

مثال دیگر درباره رژیم صهیونیستی است. در یک دوره‎ای این قوم به عنوان مردمی مظلوم و آواره‌ای تلقی می‌شدند که همیشه مورد آزار و اذیت دیگران بودند و بعد مجبور شده‎اند به گوشه‎ای از جهان بروند و در آنجا ساکن شوند، اما امروز شاهدیم که دیگر هیچ آبرویی برای این رژیم منحوس باقی نمانده و اسرار نفهته آنها آشکار شده است. بنابراین این موضوع هم در راستای بروز و ظهور حق قرار دارد. یعنی هر مقدار جلوتر می‌رویم، با بروز و ظهور هرچه بیشتر مفهوم حق، باطل جلوه‎گر می‌شود و به سمت نابودی و فنا می‌رود. در واقع صحبت‎مان این است که ماجرای انقلاب اسلامی ایران جریان حقی بود که از یک سو باعث تقویت جبهه سپاه اسلام شد و از سویی دیگر زمینه‎ای برای جلوه‎گری جریان باطل سپس نابودی آن شد.

ثمرات انقلاب اسلامی به مرور زمان جلوه‎اش بیشتر می‎شود

حتی عربستان هم از این منظر مطالعه کنیم. او یک زمانی داعیه‎دار رهبری جهان اسلام و اعراب بود، اما اکنون آبرویی برای او باقی نمانده است و اکثر کشورها از او رویگردان شدند. بنابراین اینها همگی در راستای ظاهر شدن باطن‎ها قرار دارند. همین امر حتی درباره انقلاب اسلامی به صورت مثبتش بروز می‌کند، یعنی هر اندازه جلوتر می‌رویم،‌ باطن انقلاب ظهور و بروز بیشتری می‎یابد و ثمراتش آشکارتر می‌شود. بنابراین همان طور که بیان شد، دنیا به سمتی می‌رود که حق و باطل از یکدیگر تمییز داده می‌شوند و این ماجرا تا به جایی ادامه پیدا می‌کند که به تعبیر خداوند در قرآن «وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی‏ دینِ اللَّهِ أَفْواجاً؛ ببینى که مردم دسته‏ دسته در دین خدا درآیند.»
 
منبع: تسنیم
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار