سیمرغ35/ 45
«آباجان» زنی است که همه ما میشناسیم
«آباجان» با همه ضعفها و قوتهایش فیلم ماندگاری خواهد بود، چون موفقیتش را از آباجان گرفته زنی که همه میشناسیم و مادر همه ماست.
گروه فرهنگ و هنر
دفاع پرس - رسول حسنی؛ فیلم سینمایی «آباجان» به کارگردانی «هاتف علیمردانی» چهارشنبه 13 بهمن در کاخ جشنواره به نمایش درآمد. فیلم داستان مادری است که در بحبوبحه جنگ تحمیلی علاوه بر اینکه انتظار پسرش «خلیل» را میکشد، درگیر مشکلات خانواده نیز هست. اما از پا نمیافتد و نقطه اتکا همه خانواده است.
داستانی که بارها شنیدهایم
«آباجان» هم در کارنامه علیمردانی» هم در کارنامه سینمای دفاع مقدس جایگاه ویژهای دارد. اهمیت نگاه فیلمساز در این اثر نگاه صادقانه و ساده او به مسئله «جنگ» است. «آباجان» نه نگاه صرف ارزشی و شعاری به جنگ تحمیلی دارد نه نگاهی مغرضانه و به اصطلاح ضد جنگ به این دوره.
مسئله فیلم اصلا دفاع مقدس نیست. مسئله مهم فیلم فقط گفتن داستانی است که در سالهای دفاع مقدس میگذرد. برای همین «آباجان» نگاه بیطرفانهای به سالهای دهه شصت دارد. این نگاه متاسفانه در اغلب آثار سینمای دفاع مقدس کمتر دیده میشود.
روایت انتظار مادری برای بازگشت پسرش بدون افتادن در باتلاق ملودرامهای تهوع آوری که میتوانست فیلم را نابود کند، مهمترین امتیاز فیلم است. وجود مادری منتظر در میانه سالهای جنگ میتوانست فیلم را به ورطه نابودی بکشاند. پاشنه آشیل فیلم، خرده داستانهای بیشماری است که بر شالوده داستان اصلی سوار است و شاکله فیلم را نازیبا میکند.
اگر فیلمساز تنها بر تم انتظار فوکوس میکرد و از حجم خرده داستانها میکاست با اثری پویاتر روبه رو بودیم. بدون تردید «آباجان» ما را به یاد «هور در آتش»، «شیار 143» و «بوی پیراهن یوسف» میاندازد. نمیخواهم بگویم که کارگردان تحت تاثیر این آثار فیلمش را ساختهاست. اما برای رسیدن به آنچه قرار است از این نوشتار به آن برسیم ناگزیرم که مقایسهای کوتاه داشته باشم. آثار یاد شده کارگردان بر تم انتظار متمرکز شدهاست. هر چند «پیرنگ» در این سه فیلم متفاوت است؛ اما همگی به تم اصلی خود وفادار هستند. این وفا داری رمز کیمیاگری این آثار است که مخاطب را با خود درگیر میکند.
اختلافات خانوادگی، عشق دختری و پسری که ممکن است محرم رضاعی باشند، گرایش سیاسی، طمع و ... فیلمنامه را به یک پازل نا متعادلی تبدیل کرده که به هیچ کدام پاسخ داده نمیشود.
داستان فیلم از جایی که آباجان مطمئن میشود پسرش زنده است و در اسارت به سر میبرد تمام شده و ادامه فیلم باز کردن گرههایی است که بیجهت در فیلم زده شده است.
ضعف دیگر فیلم پایانبندی آن است که در راستای خط سیر داستان فیلم نیست. ادای دین علیمردانی به دوستان هم مدرسهایاش که در بمباران سال 65 از دست داده قابل احترام است؛ اما ارتباط این سکانس با کلیت فیلم در کجاست؟
مشکل پایانبندی اپیدمی اغلب آثار فیلمهای سینمایی است. هنر فیلمنامه نویسی وقتی خود را نشان میدهد که فیلمنامه نویس بتواند پایان منطقی برای داستان خود طراحی کند. گفتن داستان و روند آن برای رسیدن به پایانی درست است.
با این همه «آباجان» در سینمای کم رمق دفاع مقدس اتفاق مبارکی است. همه آنچه درباره فیلم گفته شد، در آثار غیر دفاع مقدسی مصداق عینی دارد. «آباجان» در قیاس با آثار دیگر جشنواره یک اثر سرپا است.
نکته مثبت فیلم در طراحی شخصیت «آباجان» است. برخلاف آثار سینمایی که به شدت در شکل بخشیدن به شخصیت الکن هستند؛ تکلیف مخاطب با آباجان روشن است. این مادر پیر منتظر که به همه دردهایش تکیه گاه اهالی خانه است را بارها دیدهایم. آباجان همانی است که باید باشد نمونه آن را در همسایه ها و اقوام و آشنایان خود داریم. «فاطمه معتمدآریا» هر چند بهترین بازی خود را ارائه نداده اما در جان بخشی به این شخصیت موفق عمل کرده است.
اگر «آباجان» را داستان آباجان در نظر بگیریم فیلم موفق عمل کرده است. از این نظر فیلم علمیردانی را باید اثری شخصیت محور قلمداد کرد به دلیل همین شخصیت محور بودن فیلم است که در سطور بالا گفته شد «آباجان» اسیر خرده داستانهای متعددی است که بر فیلم تحمیل شده است.
لذت دیدن شخصیتی آشنا بر پرده نقرهای لذت کشف خاطرات فراموش شده است. این کشف را کمتر در فیلمهای دیگر تجربه کردهایم. از این منظر علیمردانی موفق عمل کرده است. همین موفقیت کافی است تا با دیده اغماض به مشکلات فیلم نگاه کنیم.
در همین سالهایی که جوانان در مارتن سیاهنمایی خود را از نفس انداختهاند ساختن شدن «آباجان» نفخه مسیحایی به هنگامی است که به کالبد سینمای ایران دمیده شده است.
«آباجان» فیلم امید بخشی است که به راحتی میتوانست به ضد خود عمل کند. دادن امید به بیننده ای که مدام زیر بمباران داستان و اخبار تلخ است از محاسن فیلم محسوب میشود. حضور بازیگران خوب فیلم و نوع نگاه آن به دفاع مقدس امید دیگری را زنده خواهد کرد که «آباجان» در گیشه هم موفق باشد.
انتهای پیام/ 161