داستان «اسرافیل» و یک عاشقانه آرام کاملا معمولی

«اسرافیل» فقط یک داستان معمولی است، با پیامی ساده و سرراست، که در میان انبوه داستان‌های مزورانه، روایتی صادقانه دارد.
کد خبر: ۲۲۵۷۹۲
تاریخ انتشار: ۱۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۲:۰۹ - 07February 2017

گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس - رسول حسنی؛ «اسرافیل» ساخته «آیدا پناهنده» عصر دیروز در نهمین روز جشنواره «فیلم فجر» در برج میلاد به نمایش درآمد. فیلم داستان عاشقانه و ساده‌ای داشت، که بدون لکنت فقط و فقط قصه‌اش را تعریف کرد.

حرف‌های مردم و دردهای ماهی

«اسرافیل» هیچ داعیه‌ای ندارد؛ جز اینکه داستان بگوید. بدون آنکه به حاشیه برود و به قول معروف آسمان ریسمان کند. همه هنر فیلمساز مگر چیزی غیر از این است که روایتی درست از داستانش داشته باشد؟ و پناهنده در این مسیر همه هنرش را به کار گرفته تا همین کار را بکند و موفق هم بوده است.

در گذشته وقتی هنوز هنر نقالی و پرده خوانی رونقی داشت، مردم فقط برای شنیدن پندهای حکیمانه نقال و پرده خوان به قهوه خانه‌ها و تکایا نمی‌رفتند. بخش محبوبیت این مجالس سنتی و ریشه‌دار به نوع اجرای هنرمندان برمی‌گشت.

شیوه‌ای که پناهنده در «اسرافیل» برگزیده، انتخاب درستی است. اینکه بدون شعار و های و هوی هنری، فقط داستانش را تعریف کند. حسن فیلم «اسرافیل» برخلاف شکل روایت شرقی‌اش پایانی غیر منتظره داشت. این غیره منتظره بودن به معنای شکستن کلیشه‌هاست؛ نه آنکه پایان فیلم دارای تعلیقی نفس گیر باشد.

اینکه پناهنده در گفتن داستان صادق است و می‌خواهد فقط راوی یک داستان عاشقانه شریف باشد، یعنی بخش مهمی از راه را رفته است. تمرکز کارگردان بر داستان فیلم که در اینجا یکی از فیلمنامه نویسان هم هست باعث می‌شود، درک درستی از شخصیت و مناسبات آن در جهان داستان داشته باشد که به تبع آن دیالوگ و رفتارهای شخصیت تا حد زیادی درست از آب در می‌آید.

هیچ شخصیتی در «اسرافیل» نیست که در روند داستان نقشی نداشته باشد. منطق داستان و جهان بیرون، حکم می‌کند فیلم با همین شکل تمام شود. ماهی و بهروز روزگاری دل بسته هم بودند که سخن چینی‌ها و تنگ نظری‌های اطرافیان مانع از وصلت آنها شد و هر کدام به راهی که از آن اکراه داشتند، رفتند.

حالا بعد از سال‌ها بهروز برمی‌گردد تا زمین‌های پدری را بفروشد و با سارا زندگی تازه‌ای را شروع کند. در کنار هم قرار گرفتن بهروز و ماهی می‌توانست داستان فیلم را به سمت کلیشه‌های رایج فیلم فارسی پیش ببرد و معجونی از سوز و گداز عاشقانه شود، اما این عشق با همه ریشه‌دار بودنش به دلیل ضربه سختی که خورده دیگر مجال شکوفایی ندارد.

هر چند که هنوز از ریشه خشک نشده، ماهی و بهروز هم تلاشی برای این پیوند نمی‌کنند که طبیعی هم هست؛ زیرا بهروز قرار است ازداواج کند. ماهی برای حفظ حرمت زنانگی خودش و دختری که وارد زندگی بهروز شده و بهروز برای وفاداری به دختری که از او خواستگاری کرده حرفی از گذشته ‌نمی‌زند.

تنها بعد از اینکه بهروز خانه پدربزرگش را به دایی ماهی می‌فروشد، سر خاک بابک پسر ماهی کمی راجع به گذشته حرف می‌زنند. ماهی مجبور به ازدواج شده و حالا بعد از بیست سال نه همسری دارد نه پسری. بهروز هم بعد از سال‌ها زندگی در غربت برای ترس از تنهایی و فرار از آن تصمیم گرفته ازداواج کند.

هر چند ماهی از تنهایی حرفی نمی‌زند، اما به وضوح می‌بینیم که ماهی زنی از دست رفته است؛ چرا که همیشه مردم و بزرگترها برایش تصمیم گرفته‌اند و ماهی برای فرار از اتهام و تهمت زنی‌ها تن به ازدواج می‌دهد.

شاید مخاطب گمان کند که بهروز زندگی راحتی دارد، اما چنین نیست. او فقط شکل بیرونی خود را سالم نگه داشته؛ ولی از درون کاملا متلاشی است؛ چرا که تهمت‌ها جوانی بهروز را هم گرفته است. بهروز زمانی که با ماهی قدم می‌زند و حرف می‌زند خود واقعی‌اش را نشان می‌دهد؛ ولی وقتی با سارا است هر چند در رابطه‌اش دروغی نمی‌بینیم، اما کاملا صادق هم نیست. - حداقل با خودش-

«اسرافیل» اما در گره زدن و گره‌گشایی موفق عمل نمی‌کند، اختلافات خانواده ماهی و بهروز به‌خوبی توضیح داده نمی‌شود و بعد از پایان فیلم هم گرهی باز نمی‌شود. بهروز ازدواج می‌کند و می‌رود، اما ماهی همچنان باید بماند با یک دایی عصبی که پر از کینه‌های قدیمی است و مثل یک سایه شوم بر زندگی ماهی سنگینی می‌کند. ماهی هم تلاشی برای رهایی از این بن‌بست نمی‌کند. این مسئله البته نمی‌تواند ضعغی مهم برای فیلم تلقی شود، اما دست‌کم انتظار این بود که تا حدی کارگردان به آن پاسخ دهد.

گذشته از موارد بالا «اسرافیل» فیلم نحیبی است. بر خلاف بسیاری از آثار جشنواره پناهنده در فلیمش با وجاهت از عشق حرف می‌زند. هیچ کس نمی‌تواند نسبت به دلبستگی‌های گذشته خود بی‌تفاوت باشد. ماهی و بهروز نیز چنین هستند، اما تعهد به اصول اخلاقی حاکم بر جامعه مانع از این می‌شود تا آنها بعد از بیست سال که شرایط عوض شده از عشق از دست رفته‌شان حرف بزنند.

لحن ساده فیلم و داستان بدون پیچیدگی در فرم، کار بازیگر را سخت می‌کند. با وجود این «اسرافیل» از حیث بازی نسبت به آثار دیگر جشنواره در سطح بالاتری قرار دارد و چه بسا «هدیه تهرانی» برای بازی در نقش ماهی از مدعیان سیمرغ سی و پنجم فجر باشد.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار