خاطرات اولین بانوی شهیده ایلام از زبان فرزندش

زهرا کمالی گفت:در یکی از روزهای انقلاب که در ایلام حکومت نظامی بود و تانکها در خیابانها بودند افسران شاهنشاهی تیر اندازی می‌کردند و مادرم با گذاشتن شیلنگ آب و آتش زدن کارتون‌های کاغذی و با استفاده از دود ناشی از آن برای خنثی‌سازی گاز اشک آور درب خانه را باز گذاشته بود و تعداد قابل توجهی از جوانان را به خانه راهنمایی کرد.
کد خبر: ۲۲۶۰۳۴
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۹ - 08February 2017

به گزارش دفاع پرس از ایلام، نقش زنان در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست.

 بانوان این مرز و بوم با تبعیت از حضرت فاطمه زهرا (س) به عنوان اولین مدافع حریم ولایت و نقش پیامبر گونه حضرت زینب (س) درس عشق و ایثار را از مکتب آنان به خوبی آموختند.

 در میان تعداد بی شمار زنان انقلابی و ایثارگر در دوران انقلاب و دفاع مقدس نقش ارزنده شهیده ربابه کمالی به عنوان اولین زن شهیده در استان ایلام بر کسی پوشیده نیست و رشادت و شجاعت این بانوی مومنه و انقلابی زبان زد خاص و عام است.شیرزنی که جانش را در روز عید قربان، قربانی انقلاب کرد.

  به بهانه گرامیداشت ایام الله دهه مبارک فجر و روزهای شیرین پیروزی انقلاب، گوشه ای از زندگی پر فراز و نشیب و خصوصیات رفتاری این بانوی انقلابی در صحبت های زهرا کمالی فرزند این شهیده سرافراز در ادامه آمده است.

 در سال 1308 در خانواده ای کاملا سرشناس و معتقد به احکام و شرع اسلام دیده به جهان گشود.

 مادرم دوران کودکی را در کنار خانواده ای معتقد و مردم دار سپری و نزد مادر مهربانش و در مدتی کوتاه به یادگیری فنون قالی بافی و خیاطی و گلدوزی پرداخت.

 در سن پانزده سالگی با یکی از بستگان خود ازدواج کرد که حاصل این زندگی موفق و سرشار از محبت 5 دختر و 1 پسر است که هر کدام به سهم خویش چه در پیروزی انقلاب وچه در تداوم آن نقش به سزایی داشته اند.

فرزند شهیده کمالی عنوان کرد: مادرم عاشق قرآن واهل بیت بود و ایمانی استوار و اتقادات محکمی داشت.

خانم کمالی تصریح کرد: در امر شوهر داری همسری بسیار مهربان و خوش اخلاق، قانع وصبور و با گذشت بود و در کمال سادگی ودوری از تعلقات دنیا با همسر خویش زنگی می کرد.

وی افزود: در اهمیت دادن به اصول واعتقادات مقید به نماز و روزه و در جلسات مذهبی شرکت می کرد و دو سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در جلسات مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ احمد کافی (ره) که به ایلام تبعید شده بود شرکت می کرد و دیگران را هم تشویق  به این جلسات می کرد؛ خیلی آرزو داشت به خانه خدا مشرف شود که با شهادتش خود در جوار رحمت حق آرام گرفت.

فرزند اولین بانوی شهیده استان خاطر نشان کرد: به یقین می گویم از هفت سالگی بچه هایش را مقید به نماز خواندن و روزه گرفتن و سایر دستورات اسلام و کتاب مبین آشنا کرد و در باب معاشرت، بسیار مردم دار بود  و اهل صله ارحام و نسبت به همسایگان بسیار رفتار خوب و خدا پسندانه ای داشت، خیلی مهمان نواز بود؛ به عیادت بیماران و دلجویی از آنها بسیار اهمیت می داد و از همه مهمتر در تمام عمرش هیچکس کدورتی از او نداشت.

خانم کمالی گفت: همواره ذکر خدا بر لبانش جاری و ساری بود و می گفت: زبان نباید بیکار باشد تسبیحی هزار دانه درست کرده بود و صلوات می فرستاد.

 این فرزند شهید ابراز کرد: در یکی از روزهای انقلاب که در ایلام حکومت نظامی بود و تانکها در خیابانها مستقر شده بودند و تظاهرات از خیابان شهداء شروع شد. افسران شاهنشاهی تیر اندازی می کردند و مادرم با گذاشتن شیلنگ آب و آتش زدن کارتون های کاغذی و با استفاده از دود ناشی از آن برای خنثی سازی گاز اشک آور درب خانه را باز گذاشته بود و تعداد قابل توجهی از جوانان را به خانه راهنمایی کرد.

خانم کمالی ادامه داد: وقتی این جوانان وارد خانه ما شدند در زیر زمین پناه گرفتند و مادرم به سرعت درب خانه را بست تا بعدا یکی یکی آنها را دور از دید مامورین فراری دهد که متاسفانه یکی از افسران رژیم شاه با توهین به مقدسات به درب خانه می زد و با گلوله و سنگ، درب خانه را در هم می کوبید؛ اعضای خانواده ما را دستگیر کردند و مادرم در پاسخ به توهین این مامور به مقدسات بسیار ناراحت بود و با شجاعت و رشادت پاسخ دندانشکنی به او داد.

خانم کمالی اظهار کرد: مادرم گفت مگر اجازه غارت کردن خانه ها برایتان صادر شده؟ بیرون بروید ای مزدوران خود فروخته، شما نجس هستید که به مقدسات توهین می کنید و بعد از این صحبت های مادرم مامور خود فروخته مزدور عصبانی شد و با لگد درب را می کوبید و مادرم خود را شجاعانه جلوی درب خانه انداخت که آن نامرد لوله تفنگ را پشت درب گذاشت و گلوله هایش را خالی کرد و مادرم با پشت به زمین افتاد؛ فورا به خیابان رفتم و گفتم مزدور،مادرم را کشتی. آن نامرد چند گلوله به طرفم شلیک کرد که خوشبختانه به دیوار خورد.

 فرزند شهیده ربابه کمالی گفت: این افتخار در روز یکشنبه 56/8/20 مصادف با عید قربان بود که یک هفته مادرم در بستر جراحت ناشی از گلوله ها بود و در تاریخ 56/8/28 مصادف با عید سعید غدیر به آرزوی قلبی خود نائل گردید و شرف و افتخار را برای میهن خود به ارمغان آورد و نام اولین شهیده ایلام بر روی ربابه کمالی نقش بست.

 انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها