چه زمانی گزینه نظامی علیه ایران روی میز نبوده است

برخی از دولت‌ها با واهمه از تهدیدهای دشمن اقداماتی را بر ملت ایران تحمیل کردند که باعث هزینه سوزی از منافع ملی و حتی امنیت و ثبات کشور شده است.
کد خبر: ۲۲۷۶۱۰
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۷ - 16February 2017
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، بیانات رهبر معظم انقلاب پر از پیام و مفهوم است و در‌سهای زیادی برای آموختن در آن وجود دارد. پیام‌هایی که چه مردم و چه مسئولین می‌توانند با بهره‌گیری از آن مسیر و راه آینده کشور را با صلابت و هدفمند طی کنند. اما مسئولین به علت بار سنگین تصمیم‌گیری در عرصه‌های مهم کشور باید به آن بیشتر گوش فرا‌دهند و راه‌های شکست خورده را مدام امتحان نکنند.

رهبرانقلاب دیروز در دیدار مردم آذربایجان شرقی به یکی از حربه های مهم دشمنان تحت بازی فریب اشاره کردند و عنوان کردند: یکی از ترفندهای دشمن چه در دولت قبل آمریکا و چه دولت فعلی آمریکا این است که هی تهدید میکنند به جنگ که گزینه های نظامی روی میز است.آن مسئول اروپایی به مسئولین ما میگوید اگر برجام نبود جنگ در ایران حتمی بود؛ دروغ_محض! چرا میگویند جنگ؟ چون ذهن برود به جنگ. جنگ واقعی جنگ اقتصادی و تحریم و گرفتن عرصه کار و فعالیت و فناوری در کشور است. ما را به جنگ نظامی متوجه میکنند تا از این غفلت کنیم. جنگ واقعی جنگ فرهنگی است.

  صحبت از جنگ و گزینه نظامی یکی از حربه هایی است  که دشمنان همواره به آن دل می بندند تا ایران را تهدید به اقدام نظامی کنند و با سایه وحشتی که به وجود می آوردند کشور را مجبور سازند دست از اهداف و آرمان هایش بشوید و افکار عمومی را در مقابل دو راهی جنگ یا رفاه قرار دهند!

اپیدمی جنگ یا تسلیم، به بیماری صعب العلاج دشمنان انقلاب اسلامی تبدیل شده که از همان ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز بدان دچارند. در کلام آنها قرار داشتن گزینه جنگ به طور مرسوم  بر روی میز تکرار شده است. در هیچ مقطعی در تاریخ جمهوری اسلامی ادعای گزینه جنگ از زبان دشمنان ایران نیفتاده  و در تمامی دولت های آمریکا، چه دموکرات و چه جمهوری خواه، این گزینه مطرح بوده است.

 *غفلت دولت ها و تحت تاثیر قرار گرفتن از تهدیدات پوچ دشمن

 بیش از 38 سال از انقلاب اسلامی می گذرد و آمریکا به عنوان دشمن شماره اول ایران، بارها سعی کرد تا نظام جمهوری اسلامی را به زانو درآورد. در این بین از حربه های مختلفی بهره برد؛‌ ازتحریم و فشار اقتصادی گرفته تا تهدید جنگ و حمایت از گروه های تجزیه طلب و جریان های مزدور داخلی. ولی در هیچ یک از این طرح ها نتوانست مقاومت مردم و نظام ایران را از بین ببرد و این از هوشمندی نظامی بود که از پشتوانه مردمی برخوردار است.

اما در این میان برخی از دولت ها با واهمه از تهدیدهای دشمن اقداماتی را بر ملت ایران تحمیل کردند که باعث هزینه سوزی از منافع ملی و حتی امنیت و ثبات کشور شده است. این دولت ها این نکته را در نظر نگرفتند که دشمن از حربه گزینه نظامی بر روی میز همواره استفاده می کند و هیچگاه چنین تهدیدی را تحت  عنوان "بازی فریب" کنار نگذاشته است. ولی در همان حال از روش های دیگری فشارها را افزایش داده و از برخی از غفلت ها در زمینه اقتصادی، فرهنگی و حتی اجتماعی نهایت بهره را برده اند.

برای نمونه در زماینکه آمریکا لشکرکشی های خود را به منطقه خاورمیانه شروع کرد و به بهانه حملات 11 سپتامبر، افغانستان را در سال 2001 و عراق را در سال 2003 اشغال کرد، اصلاح طلبان با ترس و وحشت دستپاچه شده و با یک سری اقداماتی آبرو و عزت کشور را خدشه دار ساختند. در فضای ترس و التهاب ناشی از لشکرکشی‌های امریکا به منطقه که سراسر وجود سردمداران اصلاحات را فراگرفته بود، دوم خردادی‌ها درصدد چاره‌جویی برآمدند و نتیجه این همه جز نامه ننگین 2003 نبود. «تریتا پارسی» رئیس شورای ایرانیان امریکایی‌تبار موسوم به «نیاک» افشا کرد که این نامه بعد از مشورت‌های طولانی صادق خرازی با سیدمحمد خاتمی نوشته شده است. در این نامه عقب‌نشینی‌های غیرقابل انتظاری صورت پذیرفته بود و عملاً فلسطین و لبنان نیز به امریکا فروخته شده بود. مطابق آنچه در این نامه ذلت‌بار آمده بود، در ازای «خروج نام ایران از محور شرارت» و «فروش قطعات هواپیما به ایران» از سوی امریکا، ایران متعهد می‌شد فعالیت‌های هسته‌ای خود را شفاف کند و از خلع سلاح حماس و حزب‌الله حمایت کند.

  اکبر گنجی نیز در اشاره به این نامه گفته بود: «پس از حمله امریکا به عراق، صادق خرازی نامه‌ای بدون امضا (طرح مخفی 2003) به سفارت سوئیس در تهران تحویل داد. در این نامه امکان شناسایی اسرائیل از طریق پذیرش طرح ملک‌عبدالله، مهار سازمان‌های رادیکال منطقه و طرح امنیت منطقه‌ای در خلیج فارس پیشنهاد شده بود اما دولت بوش، سرمست از پیروزی در عراق، طرح ایران را نادیده گرفت و بوش سخنرانی محور شرارت را ایراد کرد.»

از این دست اقدامات در قالب های دیگر در کشور و توسط برخی از دولت در برهه های از زمان صورت گرفته و واکنش های نسنجیده به تهدیدات دشمن، متاسفانه گراهایی را به انها داده که نظام و مردم با هزینه های بالایی آنها را رفع کرده اند. در دوره کنونی نیز برخی از مسئولان با بیان اینکه غرب در قضیه هسته ای به دنبال جنگ بود و در صورتیکه برجام به نتیجه نمی رسید،‌ گزینه حمله نظامی عملی می شد،‌ دقیقا با چنین برداشت هایی در زمین بازی طراحی شده توسط دشمن بازی می کنند و آنچه را دشمنان سعی می کنند بر افکار عمومی ایران مستولی سازند،‌ از زبان برخی از مقامات بیان می شود.

از این رو باید در نظر داشت که اقتدار و قدرت دفاعی و نظامی ایران در سطحی از آمادگی قرار دارد که هرگونه اقدام نسنجیده نظامی از سوی دشمنان،‌ هزینه های وحشتناکی را بر آنها تحمیل خواهد ساخت و همین نکته است که باعث عقب نشینی آنها از گزینه نظامی شده است. هرچند سعی می کنند این نکته را بر زبان جاری نکنند و همواره از گزینه نظامی بر روی میز صحبت کنند ولی در عمل و در نزدیک به 4 دهه ای که از انقلاب می گذرد، غرب فشار خود را از راههای دیگر ما از جنبر کشور تحمیل ساخته که یکی از این راه‌ها فشار اقتصادی است و همین نقطه ای است که رهبر معظم انقلاب بارها از مسئولان خواسته اند با اعمال سیاست های اقتصاد مقاومتی راه سواستفاده دشمن را ببندند.

گزینه نظامی نیز مرتبا در ایام جنگ اقتصادی بیان می شود تا ما نه تنها از جنگ اصلی غفلت کنیم بلکه به بهانه گزینه ای غیر واقعی امتیازاتی در جنگ اصلی – اقتصادی- هم به دشمن واگذار کنیم.

به همین دلیل شرایط امروز کشور اقتضا می کند که همگان توان خود را معطوف به جنگ حقیقی یعنی مقابله هوشمند وعلمی با نسخه های موثر همچون "اقتصاد مقاومتی" با گزینه جنگ اقتصادی دشمنان علیه کشورمان قرار بدهند.

منبع:جهان نیوز

نظر شما
پربیننده ها