یادداشت/ محمدکاظم انبارلویی
خاک گوهربار ایران
غرب از صد سال پیش تا کنون به خاک گوهربار ایران طمع داشته است. باید به شیری که در بین دو دریا به نام ملت ایران ایستاده، اعتماد کرده و از اعتماد به شرق و غرب عالم پرهیز کنیم.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی نوشت:
خانم دکتر آنا برزینا اهل اوکراین است. او دانشآموخته زبان فارسی در ایران می باشد. وی در یکی از دیدارهایی که شاعران داخلی و خارجی با مقام معظم رهبری داشتند، اجازه می یابد غزلی که در باره ایران سروده بخواند. این غزل را در زیر بخوانید؛
این خاک گوهربار که ایران شده نامش
شیری است که مابین دو دریاست کنامش
مهتاب نشسته، سر هر گنبد این خاک
مانند کبوتر که نشسته است به بامش
از مرز فرا رفته به پیغمبری شعر
با سعدی و با مولوی از عشق، پیامش
شوقی ازلی دارم، با خاک عزیزش
عشقی ابدی دارم، در دل به دوامش
از شوق، مشرف بشو ای باد صبا تا
یک بار سلامم برسانی به امامش
- در این غزل حماسی و حکیمانه از ملت ایران به عنوان شیری که در میان دو دریا ایستاده، یاد می شود.
در این غزل از اندیشه سعدی و مولوی به عنوان دو حکیم الهی که اندیشه های سترگ آنها الهام بخش جانهای زلالی است که در پی الوهیت و ابدیت است یاد می شود و سرانجام خبر از عشق و شور انسانهایی است که در سراسر جهان به دوام این ملک فکر می کنند و در حسرت سلام به امام (ره) این مملکت دارند سخن میگوید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مردم آذربایجان شرقی، هفته گذشته از یک عملیات فریب توسط دشمن یاد کردند و فرمودند: «امروز هم دشمنان مثل قبل از گزینههای نظامی روی میز حرف می زنند و آن مسئول اروپایی هم به مسئولان ما می گوید؛ اگر برجام نبود وقوع جنگ حتمی بود، اما این حرف یک دروغ محض است و آنها میخواهند ذهن ما را از جنگ واقعی یعنی نبرد اقتصادی منصرف کنند و به جنگ نظامی سوق دهند تا مسئولان کشور از تمرکز در عرصه پیشرفت اقتصادی و توجه به جنگ فرهنگی غربیها با ملت ایران باز بمانند.»
واقعیت این است که غرب به سرکردگی آمریکا قدرت هماوردی نظامی با ملت ایران را ندارد. اگر داشتند همان زمانی که هایزر به تهران آمد و قرار بود کودتای خویش را تحت عنوان «عملیات کورتاژ» عملی کند، وارد این وادی می شدند و آنها ملت ایران را با دست ارتش شاه میخواستند نابود کنند، اما نتوانستند . بعد از پیروزی انقلاب هم توسط صدام ملعون و رفقایش در یک جنگ نیابتی قصد داشتند همان پروژه را پیاده کنند، اما نتوانستند. بعد به جنگ در حوزه «نرم» روی آوردند، در آن هم شکست خوردند.
عملیات فریب، در حوزه سخت و نیمه سخت و نرم، مختصات خود را دارد. عملیات فریب تلاشی برای گمراه کردن نیروهای دشمن و ایجاد عدم اطمینان کاذب در حریف نسبت به موقعیت ها و بزنگاههای رزمی در جنگ است.
واقعیت این است که ترفند «گزینه نظامی» روی میز آمریکاییها تنها یک فریب برای غفلت ما در حوزه «اقتصاد» و «مسائل فرهنگی و اجتماعی» است.
نظام طی 4 دهه گذشته با تجربیاتی که در حوزه سخت داشته است امروز در اوج آمادگی است. نیروهای وابسته به انقلاب در سراسر جهان هم همین آمادگی را دارند. این که چند روز پیش سید حسن نصرالله، رژیم صهیونیستی را تهدید کرد که اگر دست از پا خطا کند خاکستری از آن باقی می ماند، یک بلوف سیاسی یا نظامی نبود، شیشه عمر صهیونیستها در «دیمونا» زیر پرتاب سنگ مقاومت است. شیشه عمر صهیونیستها در دسترسی مقاومت به مخازن «آمونیاک» تنها بخشی از جدیت این تهدید را نشان میدهد.
رهبر انقلاب برای عبور از عملیات فریب دشمن در تهدیدات سخت و نیمه سخت و نرم، با چشمی بیدار مراقب حرکت آنها بوده و بارها هشدار دادند و سپس نقشه راه تعیین کردند. دولت، مجلس و دستگاه قضا در انجام وظایف خود در این مورد کوتاهی کردند.
ما در حوزه سخت دست به ماشه هستیم و دشمن هم خوب این را می داند. گاهی تست هم کرده و جواب گرفته است. ما در صیانت از مرزهای آبی، وقتی انگلیسیها و آمریکاییها چند متر به مرزهای سرزمینی ما تجاوز کردند بلافاصله دستگیرشان کرده و با خفت و خواری آنها را تسلیم کردیم. امروز در عمق 500 متری زمین ده ها هزار موشک آماده شلیک به پایگاههای نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی و انگلیس در منطقه داریم . آنها خوب می دانند این تو بمیری، از آن تو بمیریها نیست.
در حوزه نیمه سخت در حوزه سیاسی از دو جنگ نرم سال 78 و 88 که دو پروژه ده ساله و شکست خورده بود، به سلامت عبور کردیم و یک خانه تکانی سیاسی از نفوذ دشمن در نظام انجام دادیم.
در حوزه اقتصادی، سیاستهای اقتصاد مقاومتی ابلاغ شد تا دولت در مسیر درست حرکت کند و فریب دشمن را نخورد. در حوزه جنگ نرم فرهنگی و علمی کرسیهای نظریهپردازی و آزاداندیشی زیر پوست حرکت دانشگاهها و مراکز علمی مقابله جدی با دشمن را تدارک میبیند. در حوزه نرم اطلاعاتی امروز با مراقبتهای ویژه امکان تحرک را از دشمن گرفته ایم و نهادهای امنیتی با افتخار، امنیت کشور را در این منطقه پر آشوب جهان که همسایگان ما و حتی اروپاییها هر کدام گرفتار ناامنی و تروریسم هستند، ما در یک فضای امن داریم زندگی می کنیم.
برگردیم به عملیات فریب دشمن در حوزه نیمه سخت یعنی حوزه سیاسی و اقتصادی!
امسال سال اقدام و عمل در حوزه اقتصادی، آن هم در اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی و سیاستهای اجرایی اصل 44 هستیم. دولت باید کارنامه خود را در این زمینه ارائه دهد. آغاز کار این دولت همزمان با ابلاغ اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی بوده است.
اینکه آن شاعر اوکراینی، خاک ایران را یک خاک گهربار میداند، یک حقیقت است. وجب به وجب ایران چه در عمق زمین و چه در سطح زمین و چه در هوای آن ثروت و جواهر خوابیده است. یک ملت با انگیزه و باسواد با درصد هوشی بالا که قابل مقایسه با هیچ ملتی نیست، بین دو دریا ایستاده است و به آبهای آزاد جهان راه دارد.
اکنون در اروپا یک کشوری که یک رودخانه دارد در صنعت دریایی و صادرات محصولات دریایی حرف برای گفتن دارد . چطور ما نمی توانیم با دو هزار کیلومتر ساحل در جنوب کشور که به اقیانوسها راه داریم، در صنعت دریایی و تولید محصولات دریایی حرفی برای گفتن داشته باشیم؟ چرا باید با وجود شرکتهای معظمی که در کشتیسازی داریم دولت با محدودیت منابع مالی برود از کره جنوبی کشتی بخرد؟!
با مجموعه آب و زمینهای مستعد کشور و با صدها سدی که در این سالها هزینه کرده و ساختهایم، می توانیم 300 میلیون نفر را در مقیاس یک میلیون و شش صد و چهل هشت هزار کیلومتر مربع به راحتی غذا بدهیم. کافی است روی خطوط زرین سیاستهای سنجیده اقتصاد مقاومتی حرکت کنیم.
ما یکصد سال تجربه اکتشاف و تولید نفت داریم. در پالایشگاه سازی حرف برای گفتن داریم. چطور است وزیر نفت، چپ می رود و راست می آید از شل، توتال، انی و چند شرکت اروپایی و آمریکایی حرف می زند؟ شرکت ملی نفت ما به ادعای وزیر نفت سومین شرکت نفتی جهان است. چرا باید برای سقف تولید حداکثر چهار میلیون بشکه در روز چشم ما به شرکتهای اروپایی و آمریکایی باشد که بیایند اینجا اطلاعات سری ما را در حوزه نفت و گاز ببرند برای رقبای ما در حوزههای مشترک بدهند و سر ما کلاه بگذارند؟
ما اکنون در برخی کشورهای جهان داریم پالایشگاه می سازیم. چطور است که پالایشگاه ستاره خلیج فارس را که قرار بود سال 92 افتتاح شود و نیازهای فرآوردههای نفتی ما به ویژه بنزین را رفع کند، تا کنون افتتاح نشده است؟ منابع روی زمین و زیرزمین که ما در اختیار داریم در هیچ کشوری حداقل در منطقه خودمان آسیا وجود ندارد. چطور ما نمی توانیم رشد اقتصادی نظیر ترکیه، مالزی، کره جنوبی و ... داشته باشیم؟ ما در شاخصهای توسعه انسانی برحسب گزارشهای جهانی، اول هستیم. چطور در حوزه اقتصاد حرفی برای گفتن نداریم؟
واقعیت این است که مسئولان اجرایی ما اتاق جنگ اقتصادی را رها کرده و رفته اند در اتاقی نشسته اند که خبری در آن نیست. هر چه در آن اتاق هم تلاش کردند، دیدند « تقریبا هیچ» است.
در اوایل جنگ تحمیلی انبارهای ما خالی بود، ما با دست خالی با دشمن جنگیدیم. دولت قبل که کار را تحویل داد، مملکت را با انبارهای پر تحویل داد. رکود یعنی چه؟ یعنی جنس را تولید کردیم، مشتری نیست. رکود یعنی کاهش چشمگیر تقاضا در مقابل تولید. پس تولید بوده، کسب و کار بوده، چه کسی باید به آن رونق بدهد؟ چه کسی باید راه صادرات را باز کند؟ وقتی تولید هست مشتری نیست، پس باید قیمت ها را پایین آورد تا به فروش برسد. وقتی تولید کننده اعم از دولتی و غیر دولتی طمع دارد به قیمت بالا جنس خود را بفروشد و قواعد بازار را رعایت نکند، همین می شود که اکنون هست. جایگاه و شأن دولت در این وادی تعیین کننده است.
دولت که صنعتکار، کشاورز و تاجر نیست. دولت باید راه را برای کشاورزان، صنعتکاران و تجار باز کند و مالیات خود را بگیرد و کشور را اداره کند. دولت اکنون کجاست؟ چرا وقت خود را به بیمهری کردن به منتقدین مشفق و متلکگویی به آنها صرف می کند؟
رئیس دولت کلی کار در شورای اقتصاد، شورای پول و اعتبار، مجامع عمومی بانک مرکزی، شرکت ملی نفت و ... دارد. رئیس دولت کلی کار برای ایجاد رونق فضای کسب و کار و ایجاد تسهیلات برای فروش محصولات بنگاههای دولتی در داخل و خارج دارد. بخش عظیمی از این کارها بر زمین مانده است. عمر چهارساله دولت به پایان رسیده، باید یک کارنامه قابل قبول و خداپسند به مردم ارائه دهد.
حتی در حوزه دیپلماسی خارجی زیرساختهای کار سیاسی دولت مهیا نیست. ما اکنون با پدیده روسیه جدید روبرو هستیم به گونه ای که سربازان آنها دوش به دوش مدافعان حرم در سوریه میجنگند. دولت نمی خواهد بپذیرد که در روسیه یک تغییرات معرفتی در سطح نخبگان آنها رخ داده و آنها به نامه امام (ره) به گورباچف که فرمود؛ «بیایید با اندیشههای فارابی و ملاصدرا و سهروردی و .... آشنا شوید» به دیده خریداری نگاه کردهاند. در چین هم در نگاه به ایران تحولاتی رخ داده است.
اما زیرساختهای روابط دیپلماتیک در وزارت خارجه طوری است که «درب» دیپلماسی کشور روی پاشنه «نگاه به غرب» میچرخد. دولت نمی خواهد بپذیرد در غرب خبری جز تداوم خصومت با ایران وجود ندارد. دولت باید متوجه عملیات فریب دشمن باشد و تمام استعداد خود را مصروف حضور در «اتاق جنگ اقتصادی» کند و حملات دشمن را در این حوزه دفع نماید.
غرب از یکصد سال پیش تا کنون به خاک گهربار ایران طمع داشته است. باید به شیری که در بین دو دریا به نام ملت ایران ایستاده، اعتماد کرده و از اعتماد به شرق و غرب عالم پرهیز کنیم.
انقلاب در جنگ نظامی نفس تازه کرد و استعدادهای شگرفی از جوانان این مرز و بوم را در تاریخ حماسی ملت ایران به نمایش گذاشت و تاریخ ایران را با آنها ساخت. اکنون ما در مصاف با جنگ اقتصادی دشمن هستیم. اگر دقیق عمل کنیم تهدیدها را در این حوزه به فرصت تبدیل خواهیم کرد. به زودی انقلاب در حال و هوایی دیگر نفس تازه خواهد کرد و ان شاء الله نفس دشمنان اسلام و ایران را خواهد گرفت.