حجتالاسلام جاودان مطرح کرد؛
ویژگی که انسان را به کمال میرساند
یک استاد اخلاق گفت: برای اینکه انسان به کمال برسد، باید چند ویژگی داشته باشد. یکی هوشمندی است که مرحوم «ابوالحسنی» به کمال از آن برخوردار بود و این را از چهره وی نیز میشد تشخیص داد. دیگری بهرهمندی از یک استاد بلندپایه است.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، «حجتالاسلام جاودان» عنوان کرد: با توجه به دوستی بسیار قدیمی با جناب مرحوم «استاد ابوالحسنی» به ذکر چند خاطره میپردازم. بیست سال پیش بود که من برای نخستین بار با ایشان ملاقات کردم. شاید جوانی بیست و چند ساله بود. لباس روحانیت به تن نداشت. ایشان در آن جلسه نکتهای را ذکر کرد که بسیار مایه حیرت من شد و آن اینکه گفت تاکنون 12، 13 هزار ساعت کار علمی کردهام! بعد به نکته دیگری اشاره کرد که نشان میداد که بلندپروازی در آستین دارد.
من حیرت کردم و حتی باور نکردم. کاری بود در حد تمام تاریخ اسلام و تاریخ ایران. قامت آرزوهای ایشان بسیار بلند بود و روزی 13، 14 ساعت کار مطالعاتی و پژوهشی میکرد و غیر از این هم کار دیگری نمیکرد.
برای اینکه انسان به کمال برسد، باید چند ویژگی داشته باشد. یکی هوشمندی است که مرحوم ابوالحسنی به کمال از آن برخوردار بود و این را از چهره وی نیز میشد تشخیص داد.
دیگری بهرهمندی از یک استاد بلندپایه است و مرحوم ابوالحسنی از محضر مرحوم آیتالله حاج شیخ حسین لنکرانی که بیش از 100 سال عمر کردند و در تمام عمر در متن تاریخ سیاسی ایران حضور داشتند، بهرهمند شد. استادی که بسیاری از حوادث را به عینه دیده و یا بلاواسطه شنیده و تبدیل به متن تاریخ شده بود. آقای ابوالحسنی چنین استادی را به تمامی درک کرده بود.
معلوم نیست انسان صرفاً با مطالعه تاریخ بتواند تاریخ را بفهمد، بلکه از محضر چنین استادی بهرهمند شدن بسیار کمک میکند، علیالخصوص که تاریخ مشروطه ما سخت گرفتار تحریف و دستبرد است و دست دشمن. آقای ابوالحسنی به برکت این هوشمندی و بهرهمندی از چنین استادی که بیبدیل است، به فهم تاریخ مشروطه با همه پیچیدگیهایش رسیده بود.
ایشان در کتاب «پایداری تا پای دار» نکتهای را باز کرد که حقیقتاً به فهم عمیق و علمی وی از تاریخ در اثر کثرت مطالعه و تتبع فوقالعاده کمنظیر و هوشمندی والا و استاد درجه اول برمیگردد.
مرحوم شیخ فضلالله نوری تعاملات جالبی با عینالدوله دارد. استاد ابوالحسنی در آنجا به شیوهای بسیار عالمانه تحلیل میکند که چرا مرحوم شیخ فضلالله در برههای که عینالدوله زیر بار استقراض از بیگانگان نمیرود، با او مدارا میکند و چرا پس از آنکه بر مسند ظلم مینشیند، با او به مقابله میپردازد. این درک و فهم و تحلیل از تاریخ کمنظیر است.
مرحوم ابوالحسنی غیرتمند بود. غیرتمندی باعث میشود که انسان شبها در اثر حوادثی خوابش نبرد و دائماً بیندیشد که چه باید کرد. ایشان کتابی در باره گاندی نوشته بود. چرا؟ چون برای ایران و اسلام احساس خطری کرده بود، آن هم 600، 700 صفحه با بیش از 1000 مأخذ که بدیهی است یک کار مستمر شبانهروزی را میطلبد.
از دست دادن ایشان بحق یک ضایعه بود و این اولین احساسی بود که با شنیدن خبر فقدان ایشان به من دست داد که جامعه علمی و تحقیق کشور دانشمند بزرگی را از دست داد.
منبع:فارس