به گزارش خبرنگار دفاع پرس از یزد، سرهنگ رجبی مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس یزد در یادداشتی در باره عملیات بدراینچنین آورده است:
قرار بود رزمندگان از دو نقطه هور به صورت ضربتی بگذرند و چند پاسگاه مرزی و خط دفاعی عراق را نابود کنند. سپس از جایی که عرض رودخانه دجله کم است، رد شده و به جاده العماره – بصره برسد. در طول جاده پخش شوند تا هم بر هور و هم بر جاده مسلط باشند. اگر این کار با موفقیت انجام میشد، چهار تیپ تازه نفس آماده بودند تا شبانه با بالگرد شنوک به این جاده منتقل شوند. بعد از آن هم نیروها میتوانستند به سمت جنوب (بصره) یا شمال(العماره) پیشروی کنند.
انتخاب منطقه هور برای عملیات بدر:
1. آسیب پدیری دشمن بخاطر وجود آب
2. توان نیروهای خودی
3. کم عمق بودن هدف
4. دسترسی سریغ به هدف
5. تسلط نسبی نیروهای نسبت به منطقه
6. دشمن فاقد عقبه مناسب برای تک بود
هدف عملیات
تسلط بر جاده بصره- العماره و راه یابی به مرکز اصلی هور های غرب دجله
شروع عملیات
عملیات بدر در ساعت 23 روز 19 اسفند ماه سال 63 با رمز یا فاطمه الزهرا(س) شروع شد. رمز موفقیت عملیات هم در ضربتی بودن و سرعت آن بود.
شب اول، نیروهای پراکنده در هور درگیر شدند و هواپیماهای عراقی از آنها پذیرایی کردند. عراق هنوز مطمئن نبود که عملیات فقط در محور هور است و گمان میکرد مانند خیبر، در محور جنوب هم با ایرانیها روبرو خواهد شد. بعد از گذشت زمان و اطمینان عراقیها از تک محور بودن عملیات، آنها همه توانشان را به هور آوردند تا در مقابل رزمندگان ایرانی مقاومت کنند.
عراقیها عقبه رزمندگان ایرانی را با بمبهای شیمیایی میزدند و در مقابل نیروهای عمل کننده هم به شدت ایستادگی میکردند. ایرانیها در شرایط سختی گرفته بودند که حتی عقبنشینی هم برایشان سخت بود. هر طرف که میدیدی آب بود و هور. برخی فرماندهان در معرکه زخمی شدند اما آنقدر ماندند و جنگیدند تا شهید شدند. چند فرمانده لشکر و قرارگاه هم در وسط معرکه حضور داشتند.مثل شهید شعر باف چی، شهید آقا خانی.
شهادت مهدی باکری
مهدی باکری، فرمانده لشکر 31 عاشورا (آذربایجان) و نیروهایش که از دجله هم گذشته بودند، در محدودهای به نام کیسهای محاصره شدند. از قرارگاه به نیروهای باکری دستور دادند اگر شده دست و پای او را ببندند و به عقب منتقلش کنند اما او قبول نکرد و همانجا ماند. یک نفر در این میان، آنقدر التماسش کرد که حاضر شد سوار قایق شود اما هنوز راه نیفتاده بود که از آن پیاده شد. حال عجیبی داشت. وسایل جیبش را خالی کرد و یک تفنگ برداشت و شروع کرد به تیراندازی و جنگیدن تا اینکه یک تیر به پیشانیاش خورد. پیکر او را به قایق آوردند تا زیر آتش سنگین متلاشی نشود اما قایق، با گلوله آر پی جی یک عراق، آتش گرفت و مهدی باکری هم درون آن سوخت و به دجله پیوست.
خسارات وارده به عراق
15000 زخمی و 3200 اسیر
انتهای پیام/