شهيد «جليل فرح بخش»؛

جهادگر حصر آبادان

جلیل بعلت علاقه شديدي که در اشاعه فرهنگ اسلامي داشت مسئوليت واحد فرهنگي بنياد شهید را متقبل شد و خدمات ارزنده و قابل توجهی به اين نهاد اسلامی نمود.
کد خبر: ۲۳۱۵۱۱
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۸:۰۰ - 31March 2017
عید/////مروری بر زندگی نامه شهيد جليل فرح بخشبه گزارش دفاع پرس از شیراز، شهيد جليل فرح بخش در یکم اسفند ماه سال 1340 در خانواده ای مذهبی ديده به جهان گشود.

وي ايام کودکی خويش را با شور و شوق سپري نمود و سپس راهي مدرسه شد. جليل بعد از پايان تحصيلات ابتدايي و راهنمايي راهي مقطع دبيرستان گشت.

در اين دوران با مطالعه کتب و شرکت در مراسم مذهبي آگاهي خويش را در رابطه با اسلام فزوني بخشيد و اين امر او را در ارشاد و هدايت برادران همکلاسیش ياري نمود.

زماني که دامنه فعاليتش گسترده گشت، با ارشاد اسلامي قم ارتباط برقرار نمود تا بدين وسيله بتواند از آگاهي هاي ديگران در زمينه فرهنگ اصيل اسلامي استفاده و از آنها در پاسخگویی به دوستانش مدد جويد.

جلیل در هنگام شروع انقلاب در داراب که با سخنراني پر شور حجت الاسلام انصاري آغاز گشت با خواندن مقاله اي تحت عنوان (آزادي) قبل از سخنراني برادر روحاني مذکور در حسينيه ولي عصر، خشم ماموران رژيم منفور شاهنشاهي برانگيخت و اين امر موجب گرديد که جليل تحت تعقيب پليس واقع گردد ولي ماموران پليس موفق به دستگيري وي نگرديدند .

جلیل با اين وجود دست از مبارزه برنداشت و به همکاري با پايگاه امر به معروف و نهي از منکر در مدرسه علميه کنوني پرداخت و در پخش اعلاميه ها و نوارها و عکس هاي رهبر بزرگ جهان اسلام از هيچ کوششي دريغ نورزيد .

سرانجام انقلاب به پيروزي رسيد. جليل که هميشه گوش به فرمان امام بود، بعد از فرمان تاريخي ايام مبني بر تاسيس جهاد سازندگي و همکاري امت اسلامي ايران با اين نهاد همراه با ديگر برادرانش به همکاري با جهاد پرداخت وي همکاري خويش را با جبهه روز به روز فزوني مي بخشيد تا سرانجام در تابستان 1359 به عضويت جبهه در آمد.

جليل، زماني که به همراه ديگر برادران جهاد براي خدمت به مردم محروم و ستمديده امت اسلامي‌مان راهي يکي از روستاها بود به علت سانحه رانندگي که براي ماشين جهاد اتفاق افتاد  دست راستش شکست که پس از ماه ها معالجه دستش خوب نشد و در اين زمان بعلت علاقه وافري که به سپاه داشت به عضويت سپاه درآمد. او با وجود اینکه چند ماه از ورودش به سپاه نمي گذشت در شهريور 1360 به همراه شهيدان شاهدي، عارف، زاهدي، حامدي، بشرپور، باقري و.... راهي جبهه هاي نبرد با کفار بعثي گرديد.

بعد از شکستن حصر آبادان به همراه ديگر برادران هم رزمش به داراب عزيمت نمود و دوباره مشغول خدمت در سپاه گرديد در طول اين مدت شهادت برادراني که در عمليات شکست حصر آبادان به درجه اعلي پيوسته بودند در وي اثر فوق العاده اي گذاشته و او را به شهادت راغب گردانيده بود و اين امر وي را براي دومين بار به سوي جبهه ها کشانيد .

جلیل اين بار که حمله فتح المبين صورت گرفت با قامتي به بلنداي ابديت در مقابل کفر ايستادگي نمود و بعلت اصابت گلوله کاليبر 50 استوان پاي راستش شکسته شد. پس از مدتي تحت درمان پزشک بود شفايي نسبي يافت و او اين بار در سنگر بنياد شهيد که بنا به فرموده امام از تمامي بنيادها افضل تر است به خدمت به خانواده هاي محترم شهدا پرداخت. وي بعلت علاقه شديدي که در اشاعه فرهنگ اسلامي داشت مسئوليت واحد فرهنگي اين بنياد را متقبل شد و خدمات ارزنده و قابل توجهي به اين نهاد اسلامي نمود .

سرانجام جليل در 12 محرم ، با قلبي سرشار از عشق و ايمان به معبودش براي سومين بار بسوي ديار عاشقان هجرتي دگر نمود و پس از رشادت ها وحماسه آفريني ها در بیست و پنجم آبان ماه 1361 در اثر اصابت خمپاره بر بدن مطهرش در جبهه موسيان به درجه رفيع شهادت نائل و به قرارگاه مجاهدين في سبيل الله پيوست.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها