گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: وقتی ازدواج کرد، مجروح جنگی و دانشجوی رشته حقوق در تهران بود. تاثیر مثبت خدمات گروه پزشکی در جنگ باعث شد تا وی تصمیم به تغییر رشته تحصیلی بگیرد. همان سالی که در منزل بعد از اعمال جراحی الزاما باید استراحت می کرد در کنکور شرکت کرده و در مهر ماه 1364 به عنوان دانشجوی ترم اول پزشکی دانشگاه تبریز به همراه همسرش عازم تبریز شد. قبل از امتحانات ترم دوم تصمیم گرفت عازم جبهه شود. در پاسخ سوالش مبنی بر اینکه چرا پس از اتمام امتحانات عازم جبهه نمیشوی، گفته بود: «در امتحان الهی قبول شوم بهتر از امتحانات دانشگاهی است.» در همین اعزام نیز در امتحان الهی قبول شد. وی شهید نام آشنای پزشکی، «مجید سرچمی» نام دارد.
«سعید زاغری» از رزمندگان لشکر ده سیدالشهدا(ع) و همرزمش شهید «مجید سرچمی» در گفتوگو با دفاع پرس، در روایت از روزهای پیش از شهادت سرچمی میگوید: زمانی که نیروهای گردان زهیر برای آموزش آبی – خاکی وارد «ام نوشه» شد، مجید به ما الصاق شد. مجید داماد خانواده شهید «رضا دادخواه» بود که در فکه شهید شد.
مجید به عنوان معاون گروهان در عملیات ایذایی والفجر 8 شرکت کرد. زمانی که ما از ام الرصاص به اردوگاه کوثر برگشتیم به «داود حیدری» نیروی آزاد گردان خبر دادند که همسر مجید در بیمارستان بستری است و روز آینده فرزندش به دنیا میآید.
«داود حیدری» هم به «محمد درودی» فرمانده گروهان شهید رجایی میگوید: «مجید سرچمی را برای چند روز به تهران بفرست.» به مجید میگویند به تهران برو و پس از دنیا آمدن فرزندت، میتوانی مجدد به منطقه برگردی.
مجید با اصرار فرماندهان مجبور شد که وسایلش را جمع کند و به اهواز و پس از آن به تهران برود. فاصله اردوگاه کوثر تا اهواز 7 کیلومتر بود.
ساعاتی از رفتن مجید نگذشته بود که به اردوگاه برگشت. در واکنش به تعجب همرزمان گفت: « من هم با شما وارد عملیات میشوم.»
درودی پرسید: «کجا برگشتی؟» مجید پاسخ داد: «از اهواز به خانه زنگ زدم و جویای حال همسرم شدم. گفتم که پس از عملیات با خیال راحت به نزدشان برمیگردم.»
درودی چندین مرتبه از مجید پرسید که دلیل این کارش چه بود، اما مجید هر بار با خنده و شوخی پاسخ میداد. سرچمی در نهایت گفت: «می ترسم پس از دیدن فرزندم محبتش به دلم بیافتد و نتوانم برگردم. پس از عملیات به دیدنش میروم.»
«مجید سرچمی» دو روز بعد (9 اسفند ماه 1364) در فاو به شهادت رسید.
انتهای پیام/ 131