به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، هوای بی رمق زمستان نفس های آخرش را می کشد؛ بوی بهار از همه جا حس می شود، به خصوص از شکوفه هایی که بعد از یک زمستان نه چندان سرد بر سر شاخه های کوچه و خیابان خودنمایی می کنند.
همه در انتظار بهارند، انتظار شیرینی که برای کوچکترها به تعطیلی و دید و بازدید و سفر ختم می شود و برای بزرگترها به استراحت یک سال کار؛ همه در تب و تاب رویش دوباره دل هایشان در سال جدید بذر چمن می کارند تا سین هفت سین سفره های زندگیشان را کامل کنند، خانه ای به امید داشتن سالی پر از پیشرفت و خانه ای به بهانه باز شدن گره مشکلات سال قبل دانه هایش را سبز می کنند، سبزه برخی خانه ها به یاد پرستوهایی است که از دیار دنیا کوچ کرده اند و رفته اند.
مادر لوازمش را در سبد می چیند، خرما، حلوا، گلدان گل، قمقمه آب، صندلی کوچک تاشو؛ و سبزه اش را می گذارد پشت شیشه ماشین، سبزه های تازه ی خیس خورده او را یاد جوانی جوانش می اندازد که در اوج زیبایی چه زود مادرش را ترک کرد و رفت. پنجشنبه آخر سال است، با پیش بینی ترافیک روزهای آخر سال و مسیرهای منتهی به بهشت زهرا(س) زودتر از همیشه راه می افتد که بیش از این معطل دیدار فرزندانش نشود.
آب می ریزد و دست می کشد روی سنگ سفید، خودش را دلداری می دهد که اگر فرزندش زود رفت ولی به راه خوبی رفت، 24 سالگی سن زیادی نیست برای دل کندن از دنیا اما جوانش در جوانی دل کند و رفت، فاتحه می خواند و قرآنش را باز می کند، این سال های بدون فرزند همین آیه های قران مونس دلتنگی هایش بوده و است.
بسیاری از مادرها و پدرهای دیگر هم در آخرین پنجشنبه سال به رسم این سال ها به دیدار فرزندانشان آمده اند و دیدار دست جمعی را رقم زده اند که زیباست، مثل یک دورهمی خانوادگی که سی سال است هر هفته برگزار می شود و پنجشنبه آخر سال حال و هوای دیگری دارد که با بوی نوی عید همراه است.
چه عید دیدنی زیباییست دیدار با شهدا، چه عهد قشنگیست با فرشتگان زمینی خدا، چه حس نابی از خلوص و سر سپردگی به آستان دوست در دل مادران این شهدا جاریست مخصوصا آنانکه نام فرزندانشان به گمنامی گره خورده است، نمی دانند فرزندشان در کدام نقطه از سرزمین لاله خیزمان دفن است یا در خاک بهشتی کدام منطقه بی نام و نشان مانده است تنها این را می دانند که ام ابیها برایشان مادری می کند و چه شیرین است سبزه ای بانوی دو عالم بر سر مزار فرزندشان می گذارد.
انتهای پیام/ 141