تبیین سیاست خارجی انقلاب اسلامی در گفت‌وگوی تفصیلی "دفاع مقدس" با ناصر نوبری

امام بعد از قطعنامه 598 لیبرال ها را مات کرد

سفیر سابق ایران در شوروی سابق گفت: ببینید امام با اتخاذ این دو استراتژی پیچیده چگونه کشوری را که بعد از پذیرش قطعنامه تصور میشد از اهداف انقلابی و اصول ارزشی اش فاصله گرفته و در معرض افول و انزوا قرار دارد را در موضع اقتدار قرار میدهد. امام با دو حرکت لیبرال ها و عناصر داخلی آنان را تا 15 سال بعد از فوت خود مات کردند.
کد خبر: ۲۳۲۵۷
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۶ - 09July 2014

امام بعد از قطعنامه 598 لیبرال ها را مات کرد

خبرگزاری دفاع مقدس: عصر یکی از روزهای تابستان خبرگزاری دفاع مقدس میزبان ناصر نوبری بود تا در گفتوگو با این دیپلمات قدیمی نگاه امام خمینی در خصوص دیپلماسی جمهوری اسلامی را جویا شود دیپلماسی که بنا بود با دیپلماسی قبل از انقلاب متفاوت باشد. ناصر نوبری، سفیر اسبق ایران در شوروی روایتهای شنیدنی از نحو برخورد امام خمینی با غرب و شرق دارد؛ آنچه در ذیل میخوانیم چکیدهای از سخنان ایشان پیرامون مسائل یاد شده است.

در کشورهای جهان سوم به طور سنتی جهت گیری در عرصه سیاست خارجی معمولاً بر این روند استوار بود که سیاستمداران و فرهیختگان جامعه قدرت و بازیگر اصلی نظام بین الملل را شناسایی کرده و سپس با ایجاد رابطهای یکطرفه گرایش های درونی و منافع خود را با ارزشها و مطالبات کشور مذکور سازگار نموده و بدین ترتیب بقا و حیات سیاسی خود را با استفاده از استراتژی وابستگی تضمین میکردند.

اساس سیاست خارجی ایران در دوران پیش از انقلاب بر چه اصولی استوار بود؟

این نوع رویکرد اساس تفکر سیاست خارجی ایران را در دوران قاجاریه و پهلوی تشکیل داد، در این رابطه مهمترین مسئله در ایجاد یک دیپلماسی موفق و حرکت به سوی تحقق منافع ملی، در شناسایی قدرت فائقه و بازیگر اصلی صحنه بین الملل خلاصه میشد. و بعد از این مرحله کشور ضعیف با نزدیک شدن به صحنه گردان نظام بین الملل مشروعیت خود را در عرصه بین المللی افزایش داده و حیات خود را تداوم میبخشید، حال اگر کشوری در طول فرآیند شناسایی دچار اشتباه میشد، میتوان توان گفت به طور کلی هیئت حاکمه آن با مشکلات جدی مواجه شده و در برخی موارد تا تغییرات کلان در حوزه تصمیم گیرندگان سیاسی و یا چرخش ۱۸۰ درجه ای در سیاست خارجی خود را نشان میداد.

با توجه به آنچه که گفته شد و نگاهی گذرا به تاریخ معاصر سیاست خارجی ایران به سهولت در مییابیم ، که چرا بسیاری از روشنفکران و فرهیختگان و سیاستمداران ما به کشورهای روس، انگلیس، فرانسه و آمریکا گرایش داشتند و چرا هر کدام رمز موفقیت کشور در عرصه دیپلماسی و تحقق منافع ملی و در پی آن به دست آوردن پیشرفت و توسعه را در گره خوردن با یکی از این دولتها ترسیم میکردند.

لطفا یک مقدار شفاف و مصداقی تر روند تاریخ سیاست خارجی معاصر را تبیین فرمایید؟

در برهه ای از تاریخ که مصادف با جنگ جهانی دوم است می بینیم که رضاخان پیرو همین خط مشی سُکان سیاست خارجی را خود بدست گرفته و با این اعتقاد که آلمان در آینده بازیگر اصلی نظام بین الملل است و بر متفقین پیروز خواهد شد ارتباط نزدیکی را با این کشور برقرار میکند، اما پس از مدتی که معادلات نظامی و سیاسی خلاف تصورات وی رقم خورد و کشور آلمان با شکست سنگینی در جبهه روسیه مواجه شد آنچه که در این بین قابل توجه است، انزوا و استعفای رضاخان و تفویض قدرت به محمدرضا و در نهایت چرخش ۱۸۰ درجه ای در سیاست خارجی ایران را شاهد هستیم.

 

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار