من انقلابیام-373/ دفاع پرس گزارش میدهد؛
قول و قرارهای نوجوانان با شهدا در یادمان شلمچه
غروب دلربای شلمچه لحظهی ثبت قول و قرارهای نوجوانان و جوانان با شهداست. قولهایی که در لوحی محفوظ ثبت میشود و در دلها میماند و در عملها متجلی میشود.
به گزارش خبرنگار اعزامی
دفاع پرس به راهیان نور، سفر راهیان نور زمینه تامل و تعقل است. مسیر طولانی سفر، خستگیها و گرسنگی و تشنگی کشیدنها برای کاروانهایی که از شهرهای مختلف میآیند فقط یک حرف دارد «ببینید و بیاموزید».
غروب است و ما هم نظارهگر زیباییهای شلمچه هستیم. اذان که گفته میشود صفهای متعدد در گروهها به وجود میآید. گوشه و کنار خاکریزها چند نفر اقامه میگویند و نماز میخوانند.
همچنین اشخاصی دیده میشوند که قنوتشان متفاوتتر از دیگران و همراه با اشک است. گردنها به نشانه خضوع کج شده است و قطرات اشک از چشمانشان جاری میشود.
حرف زدن با چنین آدمهایی به معنی برهم زدن خلوت است اما ناچار باید کمی از حس و حال این زائرین را روایت کنیم، به همین دلیل به سراغ جوانی میرویم تا کمی از حس و حالش بگوید.
«امیر رضایی» 17 ساله و متولد تهران است. او میگوید از محله نظام آباد و مسجد کاظمین به راهیان نور آمده است. نوجوانی که از تیپ و قیافهاش اصلا نمیشود تشخیص داد بچه پایگاه بسیج و مسجد است.
پنج روز در منطقه بوده و ظاهرا حالا باید کم کم خداحافظی کند و به سمت تهران رهسپار شود. نشسته است و با دسته کلیدی با خاک بازی میکند. نمیخواهد حرف بزند و با اکراه سوالاتم را پاسخ میدهد. درباره حضور در این مکان میگوید: هر کسی که آمده به دعوت شهدا آمده است و این یک مسئله ثابت شده است چون خیلیها تا دم اتوبوس آمدهاند اما توفیق حضور پیدا نکردهاند.
یاد حرف رهبر انقلاب افتادم که فرموده بودند جوانان امروز بهتر از جوانان دوران انقلاب هستند. ایمان و اعتقاد را میشود خیلی روشن از حرفهای این نوجوان فهمید.
میگوید: من چیزی که میخواستم را از شهدا در همین چند روز گرفتم اما هر چه اصرار میکنم چه چیزی گرفته است، میگوید: نمیشود بگویم. میگویم شما هم قولی بوده است که به شهدا داده باشید. میگوید: بله، قول دادم نمازم را سر وقت بخوانم و واجباتی که تا به امروز انجام نداده بودم را انجام دهم.
انتهای پیام/121