محمدهادی زاهدی وفا گفت: اساسا نظام سلطه با نظام جمهوری اسلامی، هیچ صحنهی مشترکی نمیتوانند داشته باشند. برای اینکه یکی از آرمانهای انقلاب این است که منافع کشور را برای ملت میداند از طرفی، خصلت و خوی نظام سلطه این است که بتواند خودش را بر تمام دنیا و از جمله ایران مسلط کند.
چرا در یکی و دو دههی اخیر موضوع
اقتصاد تا این حد اهمیت پیدا کرده و دشمن برای ضربه زدن به ایران، اقتصاد را هدف
قرار داده است؟
یک بحث مبنایی
وجود دارد که اساسا نظام سلطه با نظام جمهوری اسلامی، هیچ صحنهی مشترکی نمیتوانند
داشته باشند. برای اینکه یکی از آرمانهای اصلی انقلاب این است که منافع کشور برای
خود ملت باشد و در دست استعمارگران و استکبارگران نباشد و از آن طرف، خصلت و خوی
نظام سلطه این است که بتواند خودش را بر تمام دنیا و از جمله ایران مسلط کند. لذا
بنده فکر میکنم که غیر از یک دوران کوتاه اول انقلابی که نظام سلطه هنوز به یک
استراتژی مشخصی نرسیده بود، در حوزههای مختلف با جمهوری اسلامی به نزاع و جنگ و
توطئه و فتنه پرداخته است.
فاز اولشان
این بود که چون آشکارا جلوی حرکت مردم را نمیتوانستند بگیرند، سعی کردند با مهرهچینی
و نفوذ در داخل در حوزهی سیاسی، اهداف خودشان را دنبال کنند. بعد مقداری به چهرهها
و مهرههای سیاسی آنها که از موضع قدرت حذف میشدند، رو آوردند. سپس به بعضی از
آشوبها و درگیریها و برخوردهای نظامی، و حتی تقویت و تشکیل گروهکها و تحریک
قومیتها در مناطق مختلف پرداختند. بعد هم هنگامی که به نتیجه نرسیدند و این حرکتهای
آنها سرکوب شد، تزی را بهعنوان تز «مهار دوگانه» شروع کردند.
از طرف دیگر،
عراق زرادخانهی عظیمی از تسهیلات جمع کرده بود و ارتشی هم شکل داده بود. پیشبینی
آنها این بود که با تحریک دولت بعث و بلندپروازی او میتوانند جمهوری اسلامی را
مهار کنند. برای همین با کمکهایی که به صدام کردند و مشورتهایی که دادند، جنگ
هشت ساله را به ایران تحمیل کردند. اما
نتیجهی جنگ هم این شد که نتوانستند جمهوری اسلامی را از پای دربیاورند، بلکه باعث
شد بعضی از پتانسیلهای نظامی و مردمی در جنگ آشکارتر هم بشود.
هنگامی که
صدام از صفحهی درگیریهای منطقهای حذف شد، دول استکباری به تزی تحتعنوان مهار
ایران رسیدند، اما اینبار مهار دوجانبه نبود، بلکه سعی میکردند ایران را بهشکلی
در حوزههای اقتصادی بیشتری مهار کنند. اولین حوزههایی که اینها فکر میکردند
بایستی مهار کنند، مهار از طریق انتقال دانش و تکنولوژی، مخصوصاً در بخش صنعت نفت
و گاز بود. این قانون، قانونی است که سناتور داماتو پیشنهاد کرد. این اولین گامهایی
بود که در مورد تحریم اقتصادی بهصورت عملی مطرح شد. البته قبل از آن هم ما در سال
۱۹۷۰ و یا ۱۹۸۰ میلادی از این تحریمها داشتیم، ولی بهصورت سیستماتیک و نظاممند مطرح
نبودند.
دول استکباری
برای اینکه بتوانند جمهوری اسلامی را مهار کنند یا بنا بر بعضی اظهارات، تغییر
نظام در جمهوری اسلامی ایجاد کنند، هرکدام از این حوزهها را در دورههایی امتحان
یا در دورههایی ترکیبی از این حوزهها را دنبال کردند. چون حوزهی اقتصادی حوزهای
است که اهمیت زیادی دارد و تأثیرپذیری آن عمیق و طولانی خواهد بود، این بود که
نهایتاً به این رسیدند که در حوزهی اقتصادی بتوانند جمهوری اسلامی را مهار کنند و
امنیت ملی آن را مورد تهدید قرار دهند.
دلیل تمرکز چند سال اخیر بر حوزهی
اقتصاد چیست؟
اگرچه
بهظاهر پیروزی نظامی بهصورت فتح و کشورگشایی نصیب جمهوری اسلامی نشد، اما برای
سرمایهی اجتماعی خود توانست این ظرفیت را بروز و ظهور بدهد که جمهوری اسلامی در
حوزهی نظامی قابل تعرض و تهدید نیست. در فاز فرهنگی هم نظام سلطه برنامههای خودش
را دنبال کرده و میکند و متقابلا جمهوری اسلامی هم دارد برنامههای خودش را در
برابر آنها اجرا میکند.
بنابراین فاز
اقتصادی گزینهای دیگر برای آنها بود. فکر میکردند جمهوری اسلامی بهدلیل نوع
اقتصادی که دارد، ضربهپذیر است. میدانید که، نوع اقتصادی که جمهوری اسلامی دارد،
یک اقتصاد کوچک باز است. باز به این خاطر که حجم تعاملات ما با جهان بینالملل بهنسبت
تولید ناخالص ملیمان، حجم قابل توجهی است. نفت و گاز و پتروشیمی و تا حدی کالاهای
غیرنفتی صادر میکنیم و از آن طرف هم واردات گستردهای داریم.
بنابراین در حوزهی
تجارت و حوزهی مالی بینالملل (یعنی تراکنشهای بانکی یا مالی)، ترابری بینالملل
(کشتیرانی،
هواپیمایی و...)، واردات بعضی از کالاهای اساسی و فرآوردههای نفتی و... ایران را
ضربهپذیر دیدند و بر حوزهی تهدید اقتصادی تمرکز کردند.
شما به مهمترین قسمتهای اقتصاد کشور
که در عرصهی اقتصادی نقاط آسیبپذیرتر است، اشاره کردید. میشود کمی بیشتر توضیح
دهید؟
جهان امروز جهانی است که در آن، کشورها تعاملات گستردهای باهم دارند. بقای کشورها منوط به این است که بتوانند در حوزهی علم و دانش و فناوری و استخدام آن برای اقتصادشان توانمندتر عمل کنند. هر کشوری که بتواند علم و فناوری بالاتری تولید کند و آن را در استخدام خود قرار دهد، قدرت برتر خواهد بود. برتری اروپا نسبتبه سایر مناطق جهان نیز نتیجهی اختراعات و ابداعات علمی بود. اروپا توانست این اختراعات و ابداعات را در صنایع نظامی، اقتصاد و محصولات خودش استفاده کند و آنها را کاربردی کند و چه از نظر نظامی و چه از نظر اقتصادی، قدرت خودش را حفظ کند.
ادامهی این تسلط یا سلطه برای اروپا، آمریکا یا دولتهای دیگر منوط به این است که بتوانند این سلطهی علمی و فناورانهی خودشان را حفظ کنند. حالا اگر کشور دیگری مانند جمهوری اسلامی در عرصهی جغرافیایی ظهور کند و بگوید ما باید مستقل باشیم و منافعمان را با نظام سلطه از دست ندهیم، مهمترین عاملی که نظام سلطه و استکبار سعی بر نابودی آن خواهد داشت، وجوه پیشرفت علمی و به تبع آن اقتصاد مبتنی بر دانش و فناوری است.
برای همین هم در اولین تحمیلهایی که دول استکباری بر ایران تحمیل
کردند، بهدنبال تحریم حوزهی علم و تکنولوژی رفتند. بعد از آنهم روی مهمترین بخشهای
اقتصادیای که به نفت وابسته بود، متمرکز شدند. بههرجهت ما وارث اقتصادی هستیم که
از دههی ۱۳۴۰ وابستگی آن به بخش نفت گسترش پیدا کرده است.
بعد از حوزهی
نفت و گاز برمیگردیم به حوزههایی که یک طرف آن رابطهی بینالمللی داریم، مانند
حوزههای بانکی و مالی بینالملل. اگر شما کالایی را میفروشید یا میخرید، در
واقع یک مبادلهی پولی و مالی اتفاق میافتد. بنابراین اگر دنیا یا کشورهای سلطهگر بتوانند در این
نظام مالی بینالمللی هم در کار ما اخلال ایجاد کنند، میتوانند صادرات و
وارداتمان را تهدید کنند.
از سویی دیگر موضوع حملونقل (کشتیرانی و هواپیمایی) را هدف گرفتند، چون بالأخره باید کالاها را وارد و صادر کنند. موضوع بیمه هم بر همین اساس مطرح شد، چون برای حملونقل بینالمللی نیازمند بیمهها هستیم و تحریم بیمهای هم آن بخش مالی تجارت را تهدید میکند. همچنین بر کالاهای اساسیای که ایران مجبور است از خارج وارد کند، مانند فراوردههای نفتی، کالاهای اساسی و خوراکی و... متمرکز شدند.
اینها ارکانی بود که بالأخره برای تحریم بهدنبال آن بودند، چون از
یک طرف هزینهاش کم بود و از طرف دیگر، اثرش روی اقتصاد ایران زیاد بود. بهاینترتیب
ایران را مورد تهدید قرار دادند. یا
اشخاص و شرکتهایی که مسئولیت این کارها را دارند، در لیست تحریم قرار دادند. اینها
مواردی بود که میتوانست در بُعد بینالمللی، اقتصاد ایران را تهدید کند.
در کوتاهمدت و بلندمدت چه نسخههایی
برای مقاومسازی اقتصاد ایران داریم؟
هرکدام از این موضوعاتی که نام
بردم، راهکارهای خودش را میطلبد و یک برنامهی کوتاهمدت و بلندمدت را میتوانیم
پیشبینی کنیم. مثلاً در کوتاهمدت نمیتوانیم وابستگی به نفت را قطع کنیم، اما بهجای
اینکه افتخار کنیم که تولید و فروش نفت ما از یک میلیون بشکه به دو و نیم میلیون
بشکه در بلندمدت رسیده و در حال خامفروشی هستیم، افتخار ما بایستی این باشد که ببینیم
چقدر از این نفت را میتوانیم در کشور به فرآوری بالاتر برسانیم و بعد فرآوردهها
را صادر کنیم یا بتوانیم در زنجیرهی صنعتی کشور بیشتر و بیشتر از آن استفاده
کنیم. در حقیقت، آن زمان باید افتخار کنیم، که به جای خامفروشی نفت، نفت را تبدیل
به فرآوردههایی با قیمت دهها و صدها برابر کنیم.
همچنین باید
برنامهای تدوین شود و بهسمتی برویم که نقشهی راهی برای فناوریهای حوزهی نفت و
گاز داشته باشیم. ما هنوز بسیاری از قطعات مربوط به صنعت نفت، چاهها، انتقال و
توزیع را مجبور هستیم وارد کنیم. بعد از آن، باید به این سمت برویم که کاهش صادرات
نفت خام داشته باشیم و بهدنبال این برویم که کالاها و مصنوعات حاصل از نفت را
بتوانیم در دنیا بفروشیم و بازارهایش را پیدا کنیم. این سلسله مراتب را باید در
بلندمدت در کشور بتوانیم ایجاد کنیم.
در حوزهی
مالی و بینالملل، کار یک مقدار سختتر است. بههرجهت یک سوی دنیا با سیستمهای
تسویهی مالی موجود با ما کار میکنند، مانند شبکهی سوئیفت، شبکهی فکس و... ما
باید در این فکر باشیم که بتوانیم یک نظام انتقال مالی موازی و مستقل در دنیا
ایجاد کنیم. همچنین باید با بعضی از کشورها سعی کنیم بهجای استفاده از ارزهای
جهانی مانند دلار و یورو، از ارزهای دوگانهی خودمان برای مبادلهی تجاری استفاده
کنیم. باید با بعضی از کشورها بتوانیم قراردادهای تجاری مالی دوجانبه امضا کنیم.
همچنین در
بلندمدت باید به این سمت برویم که بعضی از تکنولوژیهای مهم و روز را خودمان در
داخل کشور تولید کنیم. چون اگر این توانمندی را داشته باشیم، میتوانیم به بسیاری
از نقاط بلند خوداتکایی و حفظ موازنهی قدرت در رابطهی تجاری دست پیدا کنیم و از
طرف دیگر، موجب کاهش وابستگی به خارج بشویم. در یک جمله، اگر بخواهیم دستوپایمان
بسته نشود، باید بتوانیم یک نظام جایگزین برایش طراحی کنیم.
راهبردی اقتصادی کشور برای سال ۹۶
چگونه باید باشد؟
ما همچنان باید فکر کنیم دشمن هر
لحظه و هر زمان از این اسلحه علیه ما استفاده میکند و خواهد کرد. پس بنابراین
بایستی نقاط تهدید خود را تبدیل به نقاط قوت کنیم. دلیلی ندارد که آنها اگر ضعفی
در ما دیدند، دست از آن بردارند. آیا خیرخواه ما هستند یا دوست دارند که به تعبیر
خودشان یک ژاپن دیگری در دنیا ظهور کند؟ تازه ژاپن ادعای استقلال و خودکفایی
ندارد. آیا آنها حاضرند منافع خودشان را با ما تقسیم کنند؟ یا خیلی ایران را دوست
دارند و خیرخواه هستند که بخواهند به ایران هم فضایی در فضای اقتصاد بینالملل
بدهند تا منافع اقتصادی ما تأمین شود؟
بنابراین آنها
از هر ابزاری برای تهدید جمهوری اسلامی استفاده خواهند کرد. خصوصاً از ابزاری که
تجربه کرده و دیدهاند برایشان خوب بوده است. پس این مقولههایی که در حوزهی
سیاسی مطرح میشود، باطن قضیه را تغییر نداده است و آنها در حوزهی اقتصادی بهدنبال
تهدید ما هستند و این موضوع تابعی از قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی ماست. بنابراین
هرچقدر ما ضعیفتر باشیم، آنها تهدیداتشان بر ما بیشتر تأثیر خواهد داشت. بالعکس،
هرچقدر حوزهی اقتصاد و در مقولهی قدرت منطقهای قویتر باشیم، تهدیداتشان کمتر
میشود.
انتهای پیام/ 161