سیری در تاریخ مشاهیر ایران؛

ابوریحان آزاد مردی که ایران وجهان وام دار اوست

ابوریحان بیرونی انسانی برجسته که برای ایرانیان تا پایان تاریخ هستی غرور و افتخار آفرید. با آنکه در زمان حیاتش حکومت‌های زیادی ظهور و سقوط کردند؛ اما وی خود را داخل در هیچ کدام از این دولت‌ها نکرد، گرچه حاکمان آن روزگار نسبت به وی اقبال داشتند.
کد خبر: ۲۳۳۶۵۱
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۲ - 31March 2017
ابوریحان آزاد مردی که ایران وجهان وام دار اوست .

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، به مناسبت در گذشت یکی از مشاهیر و مفاخر ابوریحان بیرونی، نظاره‌ای بر اندیشه سیاسی این حکیم و فیلسوف مسلمان خواهیم داشت.

ایران منظومه تابناک علم، ادب و هنر است. جایگاه پرورش و نمو مفاخر، دانشمندان، حکما و علماء بزرگی همچون ابوریحان بیرونی، ابن سینا، فارابی و بزرگان که آنها را در دل خود جای داده است و حکمت و اندیشه شان در برگ برگ صفحه کتاب تاریخ علم، ادب و فرهنگ جهان نامشان ثبت شده و خوش درخشیده‌اند.

امروز 2 رجب سال 1438 هجری قمری برابر با 11 فرودین سال 1396 هجری شمسی، سالروز در گذشت مرد بزرگ تاریخ کشورمان ابوریحان بیرونی است که در حوزه‌های ستاره‌شناسی، تقویم‌شناسی و انسان‌شناسی استاد بنام بود و در زمینه ریاضی سر آمد دانشمندان عصر خود بود. در سیاست نیز دستی بر آتش داشت گرچه نظریات سیاسی ایشان بیشتر متاثر از حکمت فلسفی وی (مدینه فاضله) است.

ابوریحان محمدبن‌احمد بیرونی، دانشمند بزرگ و ریاضی‌دان، ستاره‌شناس و تاریخ‌نگار ایرانی سده چهارم و پنجم هجری است که در ۲۹ شهریور ۳۵۲ خورشیدی (۳ ذیحجه ۳۶۲ قمری) در خوارزم که در قلمرو سامانیان بود به دنیا آمد و زادگاه او در شهرستان کات در ایالت خوارزم است و به همین سبب، خانواده او را «بیرونی» نام نهادند.

پدرش، ابوجعفر احمدبن‌ علي انديجانی، اخترشناس دربار خوارزم‌شاه در رصدخانه‌ گرگانج بود و مادرش «مهرانه» پيشينه‌ مامایی داشت.

ابوريحان خردسال بود كه فراگيری دانش را آغاز كرد. در کودکی برای یک دانشمند یونانی نمونه‌های گیاهان و دانه‌ها و میوه‌ها را گرد می‌آورد از همان زمان به مطالعه طبیعت علاقه‌مند شد. دانش اخترشناسی(نجوم) و ریاضی را نزد ابونصر عراق که از دانشمندان نامدار آن زمان بود آموخت. آشنایی بیرونی با امیرنصر منصوربن عراقی، باعث راه‌یابی او به دربار خوارزم‌شاه و مدرسه‌ سلطانی خوارزم شد كه امیر نصر آن را بنیان‌گذاری كرده بود. بیرونی جوان، بسیاری از دانش‌های زمان خود را در خوارزم فرا گرفت.

در آن زمان خوارزم مرکز دانشمندان نامدار آن زمان بود. ابن سینا، پزشک و فیلسوف بزرگ ایرانی نیز در این هنگام در خوارزم زندگی می‌کرد. این دو دانشمند جوان درباره‌ علوم طبیعی گفتگوهایی داشتند، این گفتگوها نشان می‌دهد که شیوه مطالعه بیرونی درباره پدیده‌های طبیعت از آغاز جوانی، بیشتر براساس مشاهده و تجربه بوده است. بیرونی، بیست و پنج ساله بود که از خوارزم به خراسان و از آنجا به ری و طبرستان (مازندران کنونی) و جرجان که شهری نزدیک گنبد قابوس امروزی بوده است، رفت. در جرجان مدتی در دستگاه قابوس وشمگیر، امیر دانش دوست زیاری به سر برد؛ کتاب «آثارالباقیه» را در آنجا نوشت، در این هنگام بیست و هشت ساله بود. قابوس وشمگیر ابوریحان را به وزارت دعوت کرد، اما او نپذیرفت و چند سال بعد به خوارزم بازگشت.

بیرونی بین 400 و 407 هجری قمری به خوارزم بازگشت و مدتی را در دربار ابوالعباس مأمون ابن خوارزم زیست. در زمان شورش خوارزم و لشكركشی سلطان محمود غزنوی به خوارزم در آن‌جا بود و سلطان محمود او را در بهار 408 به غزنه برد. بیرونی در لشكركشی‌های محمود به هندوستان همراه او بود و در این سفرها با دانشمندان هندی آشنا شد و با آنان به گفتگو نشست. زبان سانسكریت آموخت و اطلاعات لازم برای نگارش كتاب «تحقیق ماللهند» را فراهم كرد. بیرونی در 77 سالگی در دوم رجب 440 هجری قمری در غزنه درگذشت. با نگاهی اجمالی به دوره زندگی بیرونی شاهد ظهور و سقوط دولت‌های متعدد در سرزمین‌های ایرانی هستیم که به طور کلی می توان آنها را به دو دسته تقسیم کرد: دسته اول دولت‌های آریایی تبار هستند که تحت عنوان سامانیان و خوارزمشاهیان در مشرق ایران زمین حاکمیت یافته بودند که در نهایت به دست سلطان محمود غزنوی منقرض شدند و دسته دوم دولت‌های ایرانی دیلمی تبار هستند که تحت عنوان آل زیار و آل بویه در مغرب ایران حکومت می‌کردند که به دست سلطان طغرل سلجوقی منقرض شدند. زندگی سیاسی و اجتماعی ابوریحان قرین با حکومت سلطان محمود غزنوی بود که در سرنوشت وی نقش و تاثیر بسیاری داشته است. به طوری که با حمله غـزنویان و به پایان آمدن دوران خوارزمشاهـیان، ابوریحان با سپاهـیان سلطان محـمود غـزنوی از خوارزم به غـزنـین رفت و تا سال درگـذشت خود مقـیم این شهـر بود. به عـبارت دیگر ابوریحان 32 سال از عـمر پربار خویش را در دربار سلطان محـمود، سلطان مسعـود و سلطان مودود گـذراند.

مفهوم سیاست در منظر این فیلسوف توجه به مباحث انسان شناسی و گرایش‌های متضاد در نهاد انسان و نیز نیازهای متفاوت است، بیرونی به این نتیجه قطعی می‌رسد که برقراری نظم سیاسی برای ایجاد تعادل و اقامه نظم ضروری است.

از دیدگاه وی اولا، تاسیس جامعه سیاسی و برقراری دولت برای سعادت انسان‌های آن جامعه اجتناب ناپذیر است. ثانیا، نظام سیاسی باید مبتنی بر عدالت باشد. ثالثا، معیار عدالت، داشتن قانون صحیح است. رابعا، قانون صحیح آن است که توام با منصوصات الهی باشد. و خامسا، جامعه سیاسی با توجه به آموزش‌های امامت شیعی مبتنی بر تجانس، مودت و همیاری است.

بدین ترتیب ابوریحان دین را با سیاست در آمیخته می‌داند و در نهایت وجود دولت را امری بسیار ضروری تلقی می‌کند.

انواع دولت

بیرونی در نوشتار خود دولت‌ها را به ترتیب ذیل تقسیم بندی می‌کند:

1. دولت کامله یا آرمانی:

بیرونی برای ترسیم دولت آرمانی به عبارت‌های افلاطون و ارسطو در خصوص شهر برین و آسمانی و نیز شهر فروئین اشاره دارد. شهر خدا و دولت بیرونی در آسمان‌ها نیست؛ بلکه دولتی زمینی است که به شکل ناقص در زمان پیامبر صلی الله علیه و ائمه معصومین علیهم السلام محقق شده است و شکل کامل و تام آن در آخرالزمان توسط حضرت مهدی عجل الله تعالی شریف تحقق خواهد یافت.

با این تفسیر دولت عقل مطلق و کامل به معصومین علیهم السلام اختصاص دارد که در صورت خواست مردم و حضور معصوم علیه السلام تاسیس خواهد شد و دولت‌های تشکیل شده دیگر تنها در صورتی که مبتنی بر عقل یا منتسب به دولت فوق باشد سهمی از مشروعیت را خواهند داشت. با این تعاریف حکومت آرمانی (مدینه فاضله) در مرحله اول حکومت انبیاء، از آدم تا خاتم و سپس حکومت امامان علیهم السلام تا امام عصر می باشد.

2. خلافت

نوشته‌های بیرونی در زمینه تعریف خلافت متفاوت است. گاهی خلافت را تایید و گاهی آن را مسیر انحرافی از نظام آرمانی و دولت کامله تلقی می‌کند. لکن در هر صورت منکر وجود واقعی خارجی خلافت نیست و آن را از انواع حکومت‌ها می‌داند.

3. سلطنت عادله

بیرونی وقتی در وصف پادشاهان و حاکمان ایران باستان به سخن می‌پردازد، حکومت پادشاهی ایران را چنین توصیف می‌کند: «پادشاهان ایران، مردمی با محبت و رعیت پرور بودند و به عدل مشهور جهانیان، و همواره به کار مردم نظر داشتند». و یا وقتی به توصیف دولت منصور شمس المعالی می‌پردازد، آن را به عنوان سلطان عادل ستایش می‌کند.

4. دولت جائر یا جاهله

بیرونی دولت جائر یا جاهله را اینگونه معرفی می‌کند؛ دولتی که صفت عدالت را نداشته باشد و هدفش امنیت، آسایش، آبادانی و رفع ظلم از رعیت نباشد دولت غیر مشروع و دولت فرعونی است. بدین ترتیب حق حکومت اولا و بالذات از آن خداست ولی در مرتبه بعد از آن رسول اکرم صلی الله علیه و معصومین علیهم السلام می‌باشد و در مرتبه سوم از آن کسانی است که به پیروی از معصومین علیهم السلام در پی ایجاد نظام عادلانه بر پایه ظلم ستیزی در جامعه هستند.

عوامل مشروعیت دولت

مشروعیت به معنای حقانیت از منظر بیرونی به دو عنصر مهم عقل و دین باز می‌گردد. البته عقل در این جا به معنای عام مراد است؛ یعنی هم چنان که عقل در نهاد انسان هماهنگ کننده و متعادل کننده نیروهای متضاد است، در اجتماع نیز عهده دار عدالت اجتماعی می‌باشد. پس اولین و مهم ترین عنصر در مشروعیت حکومت، را عدالت می‌داند.

از نظر بیرونی، مشروعیت دولت در عصر پیامبر صلی الله علیه به طور مستقیم از قوانین و مقررات وحی شده به ایشان به دست می‌آید و در عصر جانشینان وی، به واسطه عصمت و آگاهی از اسرار نبوت تامین می‌شود؛ اما در عصر غیبت، جامعه سیاسی اسلامی دچار نقص شده است اما با وجود کتاب و سنت، کافی است که حاکمان به مقتضای دین و شریعت نبوی عمل کنند. بدین ترتیب، اصلاح جامعه سیاسی به اجرای عدالت وابسته است، و درک عدالت به درک صحیح شریعت بستگی دارد و فهم شریعت نیز به طبقه خاصی از علمای دین و دنیا محتاج است که به دلیل دارا بودن صفات ویژه‌ای که در خود دارند، مستحق حکومت کردن می‌باشند. وی بین دین و دولت جدایی قائل نیست. کمال و مشروعیت دولت وقتی با دین همراه شود، بیشتر از همیشه خواهد بود تا جایی که مشروعیت ان به غایت کمال خود می‌رسد.

نکته آخر این که بیرونی جامعه سیاسی بدون وجود پیامبر صلی الله علیه و حکومت معصومین علیه السلام را کامل نمی‌داند، اما چنان که در اول بحث انواع حکومت گذشت، برای دولت‌هایی که دارای صفت عدالت نسبی باشند و در پی صیانت از دین و تامین آسایش و امنیت مردم باشند، مشروعیت قائل است.

نتیجه گیری

اندیشه و تفکرات بیرونی را نمی‌توان همواره متأثر از زمانه حیات وی دانست، به خصوص اینکه وی از تحولات، مسائل و امور سیاسی گریزان بود. شاهد مثال آنکه پس از آن که از مسائل سیاسى خوارزم فاصله مى‏‌گیرد، اظهار می‌کند: «هنوز چند سالى آرام بر من نگذشته بود که خداوند به من امکان داده به موطن خود باز گردم، اما در آن جا نیز ناگزیر شدم به مسائل عمومى بپردازم، کارى که… فرزانگان را بر حال من متأسف می‌ساخت».

نکته دیگری که برای درک اندیشه سیاسی بیرونی موثر است اینکه؛ وی در مرحله ابتدایی و بالذات دانشمندی مسلمان است و ثانیا بالعرض از جمله فلیسوفان اسلامی است که از جامعه طبیعی به جامعه مدنی می‌رسند و در نهایت، الگوی مدینه فاضله ارائه شده توسط آنها جامعه دینی است که در آن، عامل انگیزش و حرکت نه داشتن حب و بعض یا رجاء و خوف بلکه رضا و تسلیم است.


انتهای پیام / 171

نظر شما
پربیننده ها