وي در ايام پيروزي انقلاب اسلامي وارد مسائل سياسي شد و فعالانه به پخش اعلاميه، شعارنويسي و شركت در تظاهرات ضد رژيم پرداخت. با شروع جنگ تحميلي چندين نوبت به جبههها عزيمت كرد و حدود چهار سال از عمر خود را در جنگ و در سمتهايي مانند تك تيرانداز، تيربارچي، آرپيچي زن، فرمانده دسته، فرمانده گروهان و جانشين دوم گردان گذراند. او طي اين دوران سلاحها و ادواتي مانند كفش ضد مين، گهواره برقي و موشكانداز شهاب را طراحی و اختراع كرده بود كه ابعاد تخريبي بسيار بالايي داشت. وي چند بار زخمي و يا دچار سوختگي شديد شد و سرانجام در عمليات بيت المقدس 4 كه در منطقه شاخ شميران اجرا گرديد در تاريخ 19/1/1367 بر اثر اصابت گلوله تانك آسمانی شد. پيكر مطهرش را به روستاي كافيآباد در بخش خضرآباد منتقل و پس از تشیيع در گلزار شهداي روستا به خاك سپردند.
شهيد جعفري جواني خوش اخلاق، مهربان با وقار، كم حرف، با حيا، اهل نماز شب، دعا و قرآن، دائما با وضو و بسيار با هوش بود به گونهاي كه در طول دوران تحصيل همواره شاگردي ممتاز در سطح استان و كشور به شمار مي رفت و مايه ارتقاي جايگاه مدرسه در سطح كشور شده بود. به ويژه در امور فني استعداد فوقالعادهاي داشت. به جبهههاي جنگ بسيار علاقهمند بود و گاه يكسال در جبهه ميماند و از مرخصي استفاده نميكرد. از مال دنيا چيزي نداشت. در عين حال هيچگاه از بسيج پول نگرفت و بيشتر با قرض از دوستان به خانه رفت و آمد ميكرد.
وصیت نامه شهید:
در بخشي از وصيتنامه شهيد ميخوانيم: «با تشكر و سپاس به درگاه خداوند متعال كه پس از عمري روسياهي توفيق شركت در مكان مقدس جبهه و حضور در جمع اوليائش را نصيب من كرد. او را شكر ميگويم كه با اين همه كوتاهي و تقصير از طرف اين حقير، سايه لطفش را از سرم برنداشت و قدم مرا در جبهه گذاشت و آنگاه پس از اين توفيق عظيم و بهترين و زيباترين مرگها كه از اميرالمومنين و سيدالشهدا (ع) به ارث رسيده است نصيبم كرد. دشمنان ديرينه اسلام كوشيدند تا با آغاز جنگ اين انقلاب را به شكست برسانند اما چه بد فهميده بودند كه اين جنگ نعمتي بود براي ما و دانشگاهي براي عاشقان الله كه با حضور خود در اين مكان مقدس با مناجات خويش اين مكان را عطر آگين نمودند و چه عزيزاني در اين دانشگاه مدرك شهادت را دريافت كردند. و با خون خود درخت اسلام را آبياري نمودند و خون آنها همواره به ما اين پيام را داد كه برادرم را هم بي رهرو نباشد، سنگر خون رنگم و اسلحهام روي زمين نيفتد و امام تنها نماند و نداي هل من ناصر حسين (ع) بدون لبيك نباشد و اين نداست كه كساني كه ايمان به خدا دارند را وادار ميكند در جبهه شركت كنند و اين عمل مقدس وظيفه كساني است كه خود را در برابر اسلام و خون شهدا مسئول ميدانند.»
انتهای پیام/