سینما، دین و آوینی به روایت هاشمزاده، اسفندیاری و شاهحسینی؛
آوینی فرمالیست بود؟
اگر آوینی معتقد بود که سینما همان فرم است باید به سمت موج آوانگارد و سینمای ابزورد و فرمالیستی غرب میرفت؛ اما او اصل را قطعاً محتوا میدانست؛ محتوایی که به زیور هنر آراسته شده است. آوینی به اصالت و برتری معنا و محتوای دینی بر هر چیز دیگری قائل بود.
به گزارش گروه سایر رسانه های
دفاع پرس، نسبت دین و سینما یکی از مسالههایی است که ذهن مسلمانانی را که در حوزه هنر ورود کردهاند همواره به خود مشغول میکند. یکی از این هنرمندان مسلمان که علاوهبر فعالیت هنری و فیلمسازی، در مباحث نظری هم آثار برجستهای دارد شهید سید مرتضی آوینی است.
شهید آوینی درباره نسبت دین و سینما قائل به چه نظری بود؟ او در یکی از مقالاتش با عنوان «نسبت دین با سینما» در شماره 29 ماهنامه نقد فیلم گفته است: «غایتی که این حقیر را به این گونه مباحث و اصلاً به کار سینما کشانده و چیزی که برایم اهمیت دارد نسبت دین با سینماست. من اعتقاد دارم که باید از تمام امکانات موجود در خدمت استمرار نهضت دینی استفاده شود. در سینما ما باید به دنبال این باشیم که اولاً نسبت میان سینما و دین را پیدا کنیم و ثانیاً ببینیم با توجه به ماهیت سینما چگونه میتوان از آن در خدمت استمرار انقلاب و دفاع از دین استفاده کرد.»
درباره همین مساله، سیدناصر هاشمزاده منتقد و فیلمنامهنویس، میگوید: «شهید آوینی به قضیه اندیشید و امکان و لزوم این را کشف کرد که سینما در ایران میتواند تولدی دوباره بیابد و میشود به آن رنگ دینی داد. او برای من در جایگاه اهل نظر قرار میگیرد؛ اما اگر پرسیده شود که آیا او بهعنوان یک فیلسوف دینی اندیشههای خاصی را مطرح کرد، یا اینکه هندسه فکری ایجاد کرد، باید بگویم خیر. البته آوینی بهدلیل شناختش از سینما و توجهاش به پرسشهای جدی ماهیتشناسانه مرحوم مددپور، این امید را زنده میکرد که شاید ما با آوینی و امثال آوینی بیش از پیش به نظریههای هنر دینی نزدیک شویم و متأسفم که خیلیها بعد از آوینی لزوم این قضیه را کنار گذاشتند و آنچه مرحوم مددپور با پرسشهای جدی خود در باب ماهیت سینما آغاز کرد تا امروز با شناخت دقیق از سینما پاسخ داده نشده است.»
شهاب اسفندیاری هم با بیانی دیگر، از امکان دینی شدن سینما به مثابه یک هنر و رسانه تکنولوژیک در اندیشه شهید آوینی سخن به میان میآورد. او در پاسخ به این سؤال که از نظر آوینی آیا سینمای دینی امکان تحقق دارد، میگوید: «این سؤال برای من کمی عجیب است. اصلاً من معتقدم خود شهید آوینی تجلی سینمای دینی است. اگر چه در دورانی برای ایشان پرسشهایی در باب نسبت دین و سینما بهطور جدی مطرح بوده اما آوینی در برخی از آثارش اشاره دارد که آنچه در ساحتهای تکنولوژیک در تمدن غرب ظهور کرده، اساساً متعلق به ماست. در یکی از نریشنهای روایت فتح درباره موشکهای استینگر میگوید که راستش را بخواهی اساساً موشکهای استینگر برازنده شانههای این پاسداران مؤمن است. اما ایشان میخواهد هشدارهایی بدهد که سادهلوحانه با این پدیدههای تکنولوژیک و از جمله سینما مواجه نشویم.»
اسفندیاری بر غایت اندیشه سینمایی شهید آوینی تاکید میکند و نظر خود را درباره دوگانه فرم و محتوا با توجه به این غایت توضیح میدهد: «یقیناً شهید آوینی از جنس متفکرانی نیست که بخواهد صرفاً روی وجه هنری سینما با عنوان هنر برای هنر تاکید کند. همه اندیشه او معطوف به یک غایتی است که آن غایت توحیدی و اسلامی است. طبعاً از این جهت وجه رسانهای و پیامرسانی سینما برای او مهم است. هر چند باز هشدار میدهد که سادهانگارانه برخورد نکنیم و مثلاً در مقاله عالم هیچکاک یادآور میشود که مردم برای شنیدن سخنرانی به سینما نمیآیند. بنابراین باید شیوههای بیانی مناسب با پیام را پیدا کرد. در بحث تفکیک فرم و محتوا نباید دچار سادهانگاری شویم. درواقعیت هم هیچ گاه فرم و محتوا از هم جدا نیستند و خط دقیقی بینشان وجود ندارد. یعنی خود فرم هم حاوی معناست.»
مجید شاهحسینی از اندیشمندان فعال در حوزه سینما هم آوینی را فرمگرا نمیداند و میگوید: «اگر آوینی معتقد بود که سینما همان فرم است لابد باید به سمت موج آوانگارد و سینمای ابزورد و فرمالیستی غرب میرفت؛ اما او اصل را قطعاً محتوا میدانست؛ محتوایی که به زیور هنر آراسته شده است. مدل نریشنهایی که او در مستندهای روایت فتح نوشته است و میزان شیفتگی و مجذوبیت او به فرهنگ ساده و صمیمی جبههها که اصلاً در بسیاری موارد واجد فرمی نبود که فرمالیستها میپسندند، نشان میدهد که آوینی به اصالت و برتری معنا و محتوای دینی بر هر چیز دیگری قائل بود. البته معتقد بود که این محتوا را باید با فرم صحیح عرضه کرد. متاسفانه کسانی در روزگار ما آوینی را فرمالیست معرفی میکنند.»
شاهحسینی درباره این مساله که هیچکاک به عنوان یک تکنیسین و فرمالیست در سینما چه پتانسیلی داشته که شهید آوینی طرفدار انتشار کتاب هیچکاک است، میگوید: «ما با هیچکاک مشکلی نداریم که حالا آوینی اگر طرفدار او باشد با او هم مشکل داشته باشیم. هیچکاک هرگز فرمالیست نبود. او نه فرمالیست بود و نه صرفاً تکنیسین. فیلمهای او سرشار از حرفها و اندیشههایی است که برای خود او حتماً مهم بوده است. تکنیسینها وقتی میخواهند به خود عزت و احترام بگذارند خود را با هیچکاک مقایسه میکنند.
آوینی هم احتمالاً از برخی فیلمهای او که با تفکر خودش میتوانسته نسبتی داشته باشد، دفاع کرده است. ضمناً آوینی غیر از هیچکاک خیلی حرفهای دیگری هم زده است. بسیار برای من جالب است که میبینم روشنفکرنمایان وطنی تا میگوییم آوینی یاد هیچکاک میافتند! بفرمایید وقتی میگوییم آوینی روایت فتح چه میشود؟ کتابهای او چه میشود؟ مرام او در خصوص دفاع مقدس چه میشود؟»
شهید آوینی در سلسله جلساتی که با بعضی از هنرجویان و همکارانش داشته است، درباره موضوع فرم و محتوا نظری داشته که بخشی از آن را که از روی فایل صوتی این جلسه پیاده شده است میخوانید: «مشخصاً سینمای هیچکاک سینما خود اوست. البته قواعد مشترکی با دیگران داشته که مسلط بوده و از آن استفاده کرده است. تصور ما نباید تصور ظرف و مظروف باشد. شما تا وقتیکه هنر را ظرف میدانید و میخواهید پیام را مانند مظروف در آن بریزید به هیچ جا نمیرسید.
این جدایی قالب و محتوا از نظرگاه سنتی در باب هنر در ما پیدا شده است و گمراهکننده و منحط است. حاتمیکیا تا خودش جوهر سینما را تسخیر نکند نمیتواند چیزهایی که الان میسازد را بسازد. او با دیگران فرق دارد. دیگران ظرف و مظروفی فکر میکنند و به همین دلیل رزمندههای ما را شبیه به رمبو تصویر میکنند که به آن رمبوئیسم اسلامی میگویند. بحث جوهر و ذات و عرض هم بحث فلسفی است و اصلاً دنیای جدید مولود فلسفه است و جز در فلسفه در جای دیگری نمیشود اینها را پیدا کرد. در دنیای جدید روشها و ابزار خودشان اصالت دارند. سینما خودش ذات دارد و به این راحتی مسخر ما نمیشود.»
نمیتوان با قطعیت درباره کلیت نظر شهید سید مرتضی آوینی درباب سینما، با اکتفا به همین فراز قضاوت کرد. امید است که با خوانش دقیق همه آثار او گامی در فهم عمیقتر اندیشههای سینمایی شهید آوینی برداشته شود.
منبع: صبح نو