مرضیه دباغ:

تعبیر جام زهر به خاطر شهدا بود

مرضیه دباغ گفت: حضرت امام(ره) جام زهر را می‌نوشند برای اینکه عزیزانی مثل مطهری‌ها و امثالهم را در این مسائل از دست دادند و حالا ناراحت‌ و نگرانشان هستند و نمی‌شود خوشنود باشند.
کد خبر: ۲۳۴۹۸
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۲ - 16July 2014

تعبیر جام زهر به  خاطر شهدا بود

مرضیه دباغ ، چهره ای نام آشنا در روزهای مبارزه و پس از آن است. وی در دوران مبارزه علیه رژیم پهلوی در کنار مرحوم شهید آیةا... سعیدی به مبارزه پرداخت و پس از دستگیری و تحمل زندان به امام(ره) در تبعید پیوست و تا زمان بازگشت امام(ره) به ایران، همراه ایشان و سایر مبارزان بود. پس از پیروزی انقلاب هم به عنوان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و در صحنه سیاست حضور به هم رسانید. همچنین، در جریان ارسال پیام حضرت امام(ره) به گورباچف، همراه آیةا... جوادی آملی و دکتر لاریجانی به مسکو سفر کرد و حامل پیام امام(ره) بود.وی از بنیانگذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می باشد. پس از عمری مبارزه، در این مصاحبه از اندیشه ای که او با آن و برای آن می جنگید جویا شدیم.

به نظر حضرتعالی هدف حضرت امام(ره) از دفاع مقدس چه بود؟

وقتی فردی به یک خانه برای دزدی وارد میشود، اگر صاحب خانه دفاع کند و سعی کند دزد را از خانه بیرون کند هدفش این است که اموال و خانه و زندگیاش را از دست این دزد نجات بدهد، هدف امام هم از این مبارزه همین بوده، یعنی امام نگفتند که ما بیائیم برویم در خاک عراق با آنها بجنگیم برای گرفتن آب و خاکی از عراق، عراق به مملکت ما حمله کرده و خیانت کرده و زیر بالش را تمام کشورهای غربی مثل آمریکا و اسرائیل گرفتند، بنابراین هدف امام از مشوّق بودن ملّت و مردم برای به جبهه رفتن و در مقابل صدام و صدامیان ایستادن این بوده که آب و خاک مملکت را از دست آنها نجات بدهند و به مرزهای اصلیِ قبلمان برگردانند و مملکت و ملتمان را از شرشان نجات بدهد، هدفی غیر از این نداشتند.

 وقایع پیرامون قطع نامه598 از منظر امام مثبت بود یا منفی؟

ما میبینیم خود حضرت امام رضوان الله تعالی علیه که بعضی از مطالب، آن موقعی که دارند جنگ میکنند، میفرمایند حتی اگر این جنگ 20 سال هم طول بکشد ما ایستادهایم، امام دور اندیشی میکند که دشمن اگر تا 20 سال هم بخواهد با ما بجنگد بالأخره ملّت و مردم ما به دلیل آن اسلامی که پذیرفتند، هیچ وقت ساکت نخواهند نشست و حاضر نیستند مثل گذشتهها یک تکه از زمینشان، آب و خاکشان را به ممالک دیگر بدهند و بگویند حالا دیگر تمام شد و شما بروید سر زندگیتان و ما هم برویم سر زندگیمان! همان بحثی که مردم و ملت ما به آن حدّی که باید برسند میتوانند و میرسند و خودشان را میتوانند برسانند که آب و خاکی از آنها قطع و گرفته شده، از آنها بگیرند، اینجا امام لزومی نمیبینند در اینکه ما بخواهیم بجنگیم بلکه فقط داریم دفاع میکنیم از آنچه که به دست آوردیم و وقتی که قضیهی قطعنامه مطرح میشود و خود سازمان ملل میآید عراق را محکوم میکند، این دیگر جای جنگیدن و جای دفاع ندارد، اینجا جایی است که حضرت امام میفرمایند باید قطعنامه پذیرفته شود و میپذیرند و جالب اینجاست که حتی بعضیها که به ایشان ایراد میگیرند در مطالبشان، که شما میگفتید اگر 20 سال هم طول بکشد ما ایستادیم چطور شد حالا به این راحتی قطعنامه را پذیرفتید و میگویند حرف مرد یکی است! میفرماید مرد آنست که وقتی دید کار رو به اتمام است از حرفش برگردد نه اینکه روی حرفش بایستد.

پس ما به این نتیجه میرسیم که وقتی ملّت و مردم و عزیزان سپاهی و بسیجی و ارتشی ما آب و خاک مان را که در تصرف دشمن قرار گرفته از او پس میگیرند و حتی یک مقدار هم در خاک آنها قرار میگیرند خیلی راحت حاضر هستند که قطعنامه را بپذیرند برای اینکه دشمن را از خانهشان بیرون کردند.

 به نظر حضرتعالی نگاه حضرت امام (ره) به مقوله دفاع چه بود؟

سؤالی که شما میفرمایید طبیعتاً در رسالهی حضرت امام نوشته شده و همه هم از آن اطلاعات کافی و لازم را دارند، مخصوصاً مدت هشت سال جنگ را که حضرت امام مرتب خودشان ناظر قضایا بودند و الآن هم هر وقت صحبتی از هشت سال جنگ نابرابر مطرح میشود مسئله دفاع مطرح است نه مسئلهی جنگ. در عین حال که ما از خاک و آب و وطنمان دفاع میکردیم، لذا دفاع یک مسئلهی خیلی عادی و معمولی است که از زمان رسول اکرم مطرح شده و دیدگاههای مراجع ما هم بر آن توجه و عنایت خاصی داشتند، مخصوصاً حضرت امام که در طول این مبارزاتشان و در طول هشت سال جنگ ملت را مشوّق بودند برای دفاع از آب و خاک و اسلام ناب محمدی.

 چرا حضرت امام تعبیر جام زهر را به کار میگیرند؟

حضرت امام به دلیل از دست دادن کلّی از عزیزانشان، کلی از جوانان مملکت که اگر اینکه این جنگ اتفاق نیفتاده بود ما نباید این همه قبرستانهایمان از عزیزان جوانمان انباشته میشد، جام زهر را مینوشند برای اینکه یک چنین عزیزانی مثل مطهریها و امثالهم را در این مسائل از دست دادند و حالا ناراحت و نگرانشان هستند و نمیشود خوشنود باشند.

البته باید توجه داشته باشید به اینکه شهادت یکی از بهترین و زیباترین و قشنگترین مرزهایی است که در دنیای اسلام برای ما هست و در آن شکی نیست و هر کس به استقبالش میرود و خداوند اگر توفیق بدهد که بتواند این نعمت را از خدا بگیرد، آرامترین زندگی را در عُقبی خواهد داشت. هر کس که به شهادت برسد طبیعی است که با خواستهی خودش رفته و این اعمال را انجام داده، ولی یک مطلبی کنار این قضیه هست، شما وقتی دشمن را خوب بشناسید و بدانید چه جنایاتی در حقّ این عزیزان شده، طبیعی است که همیشه در ذهنتان یک چنین چیزی هست، من از شما که سؤال میکنم، همین را میخواهم بگویم که شما فرض کنید ما در کربلا میبینیم امام حسین بر حق است، علیاصغر بر حق است، زینب کبری بر حق است و اینها به شهادت میرسند، زیباترین مرگ را هم دارند! ولی چرا امام سجاد سالها به گریه مینشیند؟ آیا امام سجاد میگوید چرا امام حسین شهید شده؟ یا چرا علی اکبر و علی اصغر شهید شدند؟ امام نمیگوید من میخواهم بنشینم گریه کنم برای از دست دادن این عزیزان، می فرمایند که من جام زهر را نوشیدم به دلیل اینکه این حرکت نابرابری که دشمن در مقابل عزیزان ما انجام داده، جنایاتی که در حق اینها شده دل من را به درد آورده، اما در عین حال روایت دارد از اینکه توانستند به خواستهشان برسند.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار