به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس،بدون شک 8 سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی بزرگترین حادثه در تاریخ جمهوری اسلامی است. جنگی که بعد از 8 سال با قطع نامه 598 سازمان ملل به پایان رسید. اما پایان این تجاوز فراز و فرودهای زیادی داشت و با چندین سال مذاکره ایران و سازمان ملل صورت گرفت. مذاکراتی که بعد از هفت بار شکست بالاخره به نتیجه رسید. دکتر محمد جواد لاریجانی که به عنوان مسئول مذاکرات ایران با سازمان ملل بود در طی مصاحبه ای درباره روند پذیرش قطع نامه 598 و بازتاب های بین المللی آن توضیحاتی را ارائه میدهند.
حضرتعالی در زمان پذیرش قطنامه 598 چه مسئولیتی داشتید؟
بنده در زمان تصویب قطعنامه 598 معاونت بین الملل وزارت امور خارجه را به عهده داشتم و مسئول مذاکرات مربوط به قطعنامه بودم البته یک تیمی از کارشناسان خبره دیپلماسی نظام با من در این زمینه همکاری داشتند.
روند تصویب قطعنامه 598 را توضیح بفرمایید؟
اجمالاً داستان قطعنامه به دو امر بر می گردد، یکی این که رژیم صدام با همکاری دولت های مختلف، آغازگر جنگ و متجاوز به ایران بود که نکته جالب این بود که پرچم صلح را هم به دست داشت یعنی ضمن اینکه متجاوز بود دائماً مدعی آتش بس بودند و بعد از این که شکست های اولیه را در خرمشهر و فاو و در بالای کردستان دیدند مرتباً پرچم صلح را به دست می گرفتند. کشور هایی که در صدد بودند که صدام را نجات بدهند مثل شوروی سابق و آمریکا و کشور های غربی تصمیم به تحت فشار گذاشتن ایران کردند تا دیگر نتوانیم جنگ را ادامه دهیم چون شانسی دیگر برای توفیق صدام نبود . کشورهای پشتیبان رژیم صدام تصمیم داشتند قطعنامه ای را در شورای امنیت تصویب کنند و ایران را به عنوان کسی که به تقاضای صلح پاسخ مثبت نمی دهد و جنگ افروز است محکوم کنند و پس از آن برنامه داشتند که با ایران به طور مستقیم وارد درگیری بشوند. البته آنها عملاً درگیری را در منطقه خلیج فارس با حمایت های مختلف از صدام، لجستیکی و عملی شروع کرده بودند. دولتی مثل فرانسه سوپر کانداد را با موشک های لجستیک به صدام کرایه داده بود تا به کشتی ها و شهر های ما بزند و طبیعی است که در جنگ ورود کرده بودند. آمریکایی ها حتی به شکل لجستیک هم کمک می کردند سلاح شیمیایی می زدند تا رسید به آنجایی که هواپیمای مسافربری ما را هم زدند و خلاصه کلام این که کشورهای حامی رژیم صدام به دنبال یک قطعنامه ای بودند که صرفاً مجوزی باشد برای حمله مستقیم خودشان به ایران و بتوانند علیه ایران وارد درگیری بشوند چون می دانستند که دیگر از صدام کاری بر نمی آید .
مبنی بر نظر مبارک حضرت امام (ره) ما نباید می گذاشتیم که پرچم صلح دست عراق باشد چون در واقع ما قربانی تجاوز هستیم و پرچم صلح را ما باید در دست داشته باشیم.
نکته دیگری که نظر حضرت امام(ره) بود این بود که باید متجاوز در این جنگ مشخص بشود، این مسئله در نظر حضرت امام خمینی(ره) حتی از مسئله ی قرامت جنگی هم بالاتر بود یعنی باید در تاریخ ثبت بشود که این جنگ را صدام شروع کرد و متجاوز صدام بود وبا توجه به این جهات ایده قطعنامه که بر علیه ایران بود به یک ایده ای با فعالیت ایران تغییر مسیر داد و این بود که ما اگر کمیته ای را می دیدیم که در سازمان ملل تشکیل شده و مسئولیت جنگ را مشخص کرده، ما می توانستیم با آتش بس موافقت کنیم و این چیزی بود که آمریکا و شوروی سابق هرگز انتظارش را نداشتند و به نحوی قافل گیرشان کرد. به هر صورت این ایده که مورد تایید حضرت امام(ره) بود بعد از مباحث خیلی زیادی که در سازمان ملل که در حدود بیش از دوهزار صفحه مذاکرات ایران و سازمان ملل انجام شد نتیجه طوری رغم خورد که قطعنامه تصویب شد. البته زمان پذیرش قطعنامه هم مهم بود آن زمانی که نظر مبارک حضرت امام(ره) بود آن زمان کمی جلوتر از این بود که اتفاق افتاد یعنی ما فاو را داشتیم و بخشهایی از شمال کردستان عراق را هم داشتیم، منتها دولت آن زمان و برخی از عناصر نظامی پیشنهاد کرده بودند که ما کمی ادامه بدهیم و توان داشتن کارت های برنده دیگری را هم داریم البته امام (ره) به این نظر کارشناسی آن برادران ضمن اینکه اعتقاد نداشتند ولی قبول کردند و این روش حضرت امام (ره) بود که به نظرات کارشناسی توجه وافر داشتند. به هر صورت ما قطعنامه را در همان زمان که پذیرفتیم عملا جنگ با پیروزی جمهوری اسلامی ایران به پایان رسید چون پیروزی ایران معنایش این است که رژیم بعث صدام هیچ دستاوردی را نداشت و ضمناً سازمان ملل عراق را به عنوان متجاوز مشخص کرد و یکی از دلایل شکست صدام این است که صدام به کویت حمله کرد و کویت را گرفت که بگوید اگر که من در ایران نتوانستم موفق باشم در کویت می توانم پیروزی را به دست بیاورم و این استیصال حکومت صدام بود . خداوند متعال به پاسداری از خونه های پاک شهیدانی که به دست این رژیم ددمنش ریخته شد روزگاری تلخی را برای صدام رقم زد و در نهایت صدام با ذلت به دار مجازات آویخته شد .
به نظر شما بازتاب پذیرش قطعنامه 598، در بعد بین المللی چگونه بود؟
در سطح بین المللی این یک پیروزی بزرگ برای ایران بود چون جلوی صدور یک مجوزی برای تهاجمات عملی آمریکا و برخی از کشورها را برای ایران گرفت و آنها در واقع نمی خواستند اتفاق بیفتد. معاون دبیر کل وقت سازمان ملل کتابی نوشته بود و در آن کتاب آورده بود که آمریکایی ها تهدیدش می کردند که چرا آنقدر تلاش می کنید که ایران قطعنامه را بپذیرد و ما(آمریکا) دوست نداریم که این قطعنامه مورد قبول ایران قرار بگیرد و می خواهیم ایران آن را نپذیرد تا بتوانیم یک مستمسکی را داشته باشیم تا به ایران حمله کنیم . به نظر من از لحاظ بین المللی این توفیق برای ایران بود که پرچم صلح از دست صدام گرفت و صدام به عنوان متجاوز شناخته شد و سازمان ملل عراق را به عنوان متجاوز اعلام کرد.
در بعد داخلی چه بازتابی داشت؟
در داخل البته نظرات مختلفی وجود داشت .حضرت امام(ره) به نحوی با تلخی این قطعنامه را پذیرفتند و تلخی این پذیرش به خاطر حوادثی بود که در جبهه ها اتفاق افتاده بود و در این حوادث دولت آقای میر حسین موسوی نقش منفی بسیار چشم گیری داشتند یعنی آقای موسوی برای این که مجدداً در پست نخست وزیری بماند دست به یک تحرکاتی زد و این تحرکات در جبهه ها آثار بسیار منفی از خودش باقی گذاشت . رزمندگان ما از تحرکاتی که در جبهه اتفاق افتاده بود راضی نبودند و معتقد بودند که باید دست آوردهای بیشتری برای جنگ داشته باشیم که البته این تا حدی می توانست معقول باشد منتها آنچه که خداوند متعال مشیت می کند آن انجام می گیرد و دست کسی نیست و عاقبت امور پیروزی قاطع جمهوری اسلامی در این جنگ تحمیلی بود.
با توجه به موضع گیری ها و سخنان حضرت امام(ره)در مورد جنگ که می فرمودند جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم و سخنان ایشان در مورد ادامه جنگ ، چند روز قبل از پذیرش قطعنامه 598 را چگونه ارزیابی می کنید؟
جنگ جنگ تا رفع فتنه اتفاق افتاد یعنی رزمندگان ما نبرد را تا لحظه ای پیش بردند که از آن به بعد آغاز رفع فتنه بود یعنی وقتی که آتش درگیری رژیم بعث با ما فروکش کرد این آغاز نهایت کار صدام بود همانطوری که گفتم اگر صدام دست آوردی را در این جنگ داشت به کویت حمله نمی کرد و چون هیچ گونه پیروزی را به دست نیاورده بود به کویت حمله کرد که این آغاز بسیار مهمی برای پایان این فتنه بود. حضرت امام خمینی (ره) این را اتفاقاً قبل از رحلتشان پیش بینی کرده بودند یعنی قبل از حمله عراق به کویت ، سفیر ما در کویت که به ایران آمده بود خدمت حضرت امام(ره) رسید و گفت که من دارم برمی گردم به کویت، به امیر کویت چه بگویم، حضرت امام(ره) فرمودند به ایشان سلام برسانید و بگویید این همه کمکی که شما به رژیم صدام کردید بدانید روزی که جنگ متوقف می شود و صدام هیچ گونه دست آوردی را ندارد حتماً به شما حمله خواهد کرد که نشان بدهد در جای دیگری به پیروزی رسیده است .
به چه میزان به بند های قطعنامه 598 عمل شده است؟
برخی از بند های قطعنامه 598 مانند آتش بس و بازگشت به مرزها و تعیین متجاوز کامل انجام شد و بعضی از بندهایش مثل اینکه کسی که متجاوز است مسئولیت تجاوز را بر عهده داشته باشد اصلاً انجام نشد بندهایی که مربوط است به امنیت خلیج فارس که بند بسیار مهمی است که تمام کشور های خلیج فارس باید در یک امنیت دسته جمعی در آن وارد بشوند این هم انجام نشد و لذا بندهایی از قطعنامه 598 انجام گرفت و بند هایی از آن انجام نگرفت.
حضرتعالی زمانی که خبر پذیرش قطعنامه 598 را شنیدید در کجا بودید و چه احساسی پیدا کردید؟
من در تهران بودم و حضرت امام(ره) دستور دادند جلسه ای تشکیل شد و بنده و آقای مهدوی کنی و رئیس جمهور و روسای قوا و دیگر مسئولین همه در آن جلسه شرکت داشتند و مرحوم حاج احمد آقا نامه حضرت امام(ره) را آوردند و برای مسئولین عمده کشور آن نامه را خواندند و در آن نامه حضرت امام(ره) گلایه هایی را داشتند از دولت آقای میر حسین موسوی و گلایه هایی را از بخش هایی از نیروهایی که کار نظامی می کردند و در عین حال نظر خودشان را در مورد پذیرش قطعنامه 598 بیان کرده بودند و نامه حضرت امام(ره) یک سند تاریخی بسیار مهمی بود که حکایت از تیز هوشی، شجاعت ، منش و روش حضرت امام (ره) در اداره مملکت داشت. انصافاً امام(ره)وجودش رحمت بود و در این ده سالی که ایشان رهبری نظام را برعهده داشت یک مدرسه ای برای همه ی ما بود ، ما نسلی هستیم که این کارآموزی سیاسی را در زمان حضرت امام(ره) انجام دادیم.
به نظر حضرتعالی جنگ را باید از طریق دیپلماسی و پای میز مذاکره به سرانجام رساند؟
البته این مخلوط کردن دو موضوع است ، یکی این که دیپلماسی همیشه باید به عنوانتایید کننده توان ملی باشد چه در جنگ و چه در صلح فرقی ندارد، حتی در زمان جنگ هم دیپلماسی باید بتواند دست آوردهایی که رزمندگان ما در جبهه ها بدست می آورند را نگهداری کند و در سطح بین المللی و سیاسی ترجمه کند . بنده معتقدم دیپلماسی که پشتوانه ای در سطح ملی نداشته باشد دیپلماسی حرافی است و خاصیتی ندارد ، توان دیپلماسی ما در زمان جنگ به علت توان رزمندگان ما بوده است .
البته جنگ ها در دنیا به انواع مختلفی ختم می شود بعضی ها با تسلیم دشمن و برخی با عقب نشینی دشمن و برخی با خاتمه جنگ ، این جنگی که ما در آن قرار گرفتیم بعد از شکست ها و ضربات سنگینی که رزمندگان ما برپیکر متجاوز وارد کردند دشمن مجبور به قبول آتش بس شد . نکته مهم این است که صدام هرگز نمی خواست به این صورت آتش بس را بپذیرد. صدام می خواست خوزستان را داشته باشد و شمال ایران را داشته باشد، وعده داده بود که تا تهران می آیم ولی همین صدام بدون هیچ دستاوردی و با حدود هشتاد میلیارد دلار قرض و حدود یک میلیون کشته و مجروح و خرابی های فراوان ، مجبور شد که قطعنامه را بپذیرد و این در واقع آغاز انجام کار صدام بود .