یادداشت/ احمد کاظم‌زاده

مسئولیت قدرت‌های نوظهور در سوریه

آثار و پیامدهای بحران سوریه را نمی‌توان در خود این کشور محدود کرد. این انتظار وجود دارد که دیگر قدرت‌های در حال ظهور نیز حداقل برای منافع خود هم که شده برای مقابله با یکجانبه‌گرایی‌های راستگرایان آمریکایی و همپیمانان صهیونیستی و سعودی آنها وارد عمل شوند که به چیزی جز جنگ‌افروزی نمی‌اندیشند.
کد خبر: ۲۳۵۳۱۵
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۳ - 15April 2017
مسئولیت قدرت‌های نوظهور در سوریهبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، احمد کاظم‌زاده در یادداشتی نوشت:

بررسی تحولات سوریه در چند هفته اخیر چند نکته مهم را آشکار می‌کند: نخست اینکه پروژه براندازی دولت سوریه باردیگر در دستور کار ائتلاف برانداز (شامل کشورهای غربی، عربی به خصوص سعودی، صهیونیستی و ترکی‌) قرارگرفته و صحنه‌سازی خان شیخون و متعاقب آن حمله موشکی امریکا به پایگاه هوایی الشعیرات گامی در این مسیر است.
 
ائتلاف برانداز که از آن به ائتلاف دوستان سوریه یاد می‌شد و زمانی تعداد اعضای آن به حدود 100 عضو می‌رسید طی چند سال گذشته سال به سال به تحلیل رفت، به گونه‌ای که اعضای آن به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسید و حتی ترکیه نیز بعد از آزاد‌سازی حلب از این ائتلاف جدا شد و در گامی پیشدستانه به روسیه به عنوان متحد بین‌المللی سوریه نزدیک شد اما بعد از روی کار آمدن ترامپ تلاش‌ها و تحرکات گسترده‌ای از سوی رژیم صهیونیستی و عربستان برای دادن جانی تازه به ائتلاف برانداز صورت گرفت و در این راستا تلاش شد ترکیه نیز دوباره به این ائتلاف بازگردد و یکی از اهداف ماجرای خان شیخون نیز همین بوده است.
 
ترکیه اکنون درانتخاب میان دو گزینه بازگشت به ائتلاف برانداز و همکاری با روسیه قرار گرفته است و اگرچه مواضع اولیه ترکیه در همراهی با پروژه خان شیخون و حمایت از تجاوز هوایی امریکا بوده است اما در صورتی که به همین مواضع ادامه دهد به احتمال زیاد با واکنش روسیه مواجه خواهد شد.
 
دوم اینکه هم کشورهای اروپایی و هم سازمان ملل برخورد شایسته‌ای با اقدام نظامی امریکا به روسیه از خود نشان ندادند و این در حالی است که امریکا بعد از به قدرت رسیدن ترامپ به سیاست جنگ پیشدستانه و اقدام یکجانبه‌گرانه بازگشته است که در قالب آن تضعیف نقش سازمان ملل و اتحادیه اروپا را در مدیریت جهانی دنبال می‌کند. امریکا این سیاست را چه در زمان بوش پدر و چه بوش پسر به مرحله اجرا گذاشت اما با واکنش و مقاومت شدید اروپا و سازمان ملل مواجه شد.
 
اما در وضعیت کنونی نه تنها مقاومت و مخالفتی از سوی این محافل دیده نمی‌شود بلکه چه بسا در مواردی هم از امریکا پیش می‌افتند و آتش‌بیار معرکه می‌شوند. اتخاذ چنین رویکردی موجب می‌شود راستگرایان حاکم بر کاخ سفید و همپیمانان اسرائیلی و سعودی آنها بافراغت بال اجرای فاز جدید نقشه خود در فضای پسا‌جنگ سرد را به پیش ببرند که بر نفی نظام دولت‌محور و ایجاد واحدهای سیاسی جدید استوار است که تعداد آنها تا 6 هزار مورد هم اعلام می‌شود.
 
و سوم اینکه از قرائن و شواهد موجود چنین برمی آید امریکا در دوره ترامپ براساس توصیه‌های هنری کیسینجر و دیگر استراتژیست‌های این کشور تلاش‌های جدیدی را برای جدایی چین از روسیه آغاز کرده است و در این مسیر از هر دو اهرم‌ تشویق و تنبیه بهره می‌گیرد.
 
این در حالی است که چین و روسیه در چند دهه اخیر با مشارکت هم و با تشکیل سازمان شانگهای و گروه بریکس (کشورهای نوظهور شامل چین، روسیه، برزیل، هند، آفریقای جنوبی‌) سدی را در برابر توسعه غرب و ناتو تشکیل داده‌اند.
 
در چنین وضعیتی در صورتی که تلاش‌های تفرقه گرایانه غرب و به خصوص امریکا در قبال روسیه و چین به نتیجه برسد، هر دو کشور هزینه‌های سنگینی را در عرصه‌های مختلف پرداخت خواهند کرد، از این رو به نظر می‌رسد وقت آن است که تا دیر نشده روسیه و چین نه تنها همکاری و همبستگی خود را در سوریه و سازمان ملل و سایر مسائل گسترش دهند بلکه سازمان شانگهای و مجموعه بریکس را نیز در این عرصه‌ها فعال کنند. 
 
در مجموع می‌توان گفت که آثار و پیامدهای بحران سوریه را نمی‌توان در خود این کشور محدود کرد و همچنان که پیش از این نیز مسئولان روسیه و بسیاری دیگر از استراتژیست‌ها خاطر نشان کرده‌اند، سرنوشت جنگ سوریه با سرنوشت نظم و ساختار جدید جهان گره پیدا کرده است که همین مسئله باعث مقاومت روسیه در برابر زیاده‌خواهی‌ها و ماجراهای ساختگی در ارتباط با تحولات سوریه شده است و این انتظار وجود دارد که دیگر قدرت‌های در حال ظهور نیز حداقل برای منافع خود هم که شده باشد برای مقابله با یکجانبه‌گرایی‌های راستگرایان امریکایی و همپیمانان صهیونیستی و سعودی آنها وارد عمل شوند که به چیزی جز جنگ‌افروزی نمی‌اندیشند.
 
منبع: روزنامه جوان
نظر شما
پربیننده ها